دلنوشته من از جایی شروع میشود که خودم را شناختم، همیشه از اعتیاد و آدمهای مصرفکننده بیزار بودم و میگفتم: من هیچ وقت در زندگی کنار مصرفکننده نیستم؛ اما غافل از اینکه قبل از تولد با مواد پیمان بستم و قرار است با اعتیاد زندگی کنم.
من از آن هیچ شناختی نداشتم، نمیدانستم چه هست و چه اثرات مخربی در زندگی انسان دارد. اوایل که مسافرم مواد مصرف میکرد، میگفت: هیچ وقت معتاد نمیشوم، من هم علائم خماری را در او نمیدیدم و قبول میکردم.
در آن روز و شبهای پس از نامزدی با اعتیاد، خیلی راهها را رفتیم و به هر دری زدیم، از راز و نیاز با خداوند گرفته تا گریه و زاری، کمپ و روشهای مختلف را امتحان کردن؛ ولی غافل از اینکه تمام روشهایی که انجام میدادیم همه اشتباه بود. زمانی خداوند گریههای من را دید، در رحمت خداوند به رویم باز شد، با کنگره۶۰ آشنا شدم و نهتنها راه، صورتمسأله و درماناعتیاد برایم روشن شد؛ بلکه خیلی از گرهها، تاریکیهای درونم باز شد و توانستم به خیلی از چیزها دست پیدا کنم.
وادی هفتم دقیقاً در وسط دیگر وادیها قرار دارد و به من میگوید: بایستی راه درست را پیدا کنم که البته فقط پیدا کردن راه نیست، در آن مسیر درست با هزاران مانع و مشکل روبهرو میشوم که بایستی در آن هنگام هدف درست را انتخاب کنم و به حرکت خودم هرچه قویتر ادامه دهم.
به اعتقادم، انسان در لحظههای سخت اگر مسیر اشتباه را باز هم تکرار کند، مشکلاتش چندین برابر شده و پیدا کردن مقصد برایش سختتر میشود.
بابت حضور لحظه به لحظهام در کنگره خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این مکان مقدس، کنار آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان هستم. زمانی که راه درست زندگی را نمیدانستم، همیشه حیران بودم و میگفتم: چرا فلان مشکل من حل نمیشود! نمیدانستم مشکلات رحمت خداوند هستند و باعث ارتقاء میشوند؛ ولی با پیدا کردن راه و قدم گذاشتن در آن، توانستم قویتر شوم و با دید بهتری به زندگی نگاه کنم تا بتوانم تاریکیهای وجودم را به روشنایی برسانم و حدودی حال خوب را تجربه کنم.
آن زمان با رفتن در راههای مختلف، من و مسافرم به تاریکترین نقطه رسیدیم؛ اما به راستی رسیدن به آرامش، حال خوش و مقصد راستین کجاست؟!
در پس همه آن ناامیدیها و تاریکیها، فهمیدم هر راهی، راه درست نیست؛ زیرا من اگر در مسیر درست باشم میتوانم به آرامش برسم و آرامش حقیقی، پس از پشت سر گذاشتن مشکلات و سختیها است که برای من به دست میآید.
طبق تجربهای که کسب کردم، انسان به راحتی در تاریکی فرو میرود؛ ولی زمانی که به عمق تاریکی رسید، بایستی سختیها و مشکلات زیادی را پشت سر بگذارد، راههای اشتباه زیادی را برود و تجربههای تاریک زیادی را به دست آورد تا راه و مسیر درست برایش آشکار شود.
من برای به دست آوردن این تجربه سخت، تاوان سنگینی دادم حال به این نقطه رسیدم.
نویسنده: راهنما همسفر سحر (لژیون چهارم)
رابطخبری: همسفر الهام رهجو راهنما همسفر سحر (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر نصیبه رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
55