
سلام دوستان ابراهیم هستم مسافر سیگار. خداوند بزرگ را شاکریم که توفیق و اذن حضور در کنگره را جهت کسب آموزش و آگاهی به ما عطا فرمود. دستور جلسه این هفته با عنوان (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم) مطرح شده است.
در کنگره، چهارده وادی وجود دارد که کلید درک آنها در وادی اول نهفته است. وادی اول به ما شیوه صحیح تفکر در انجام هر کاری را آموزش میدهد. وادی دوم، امید را در دل ما زنده میکند. وادی سوم به ما یادآوری میکند که مسئولیت زندگی خویش را باید خودمان بر عهده بگیریم. وادی چهارم به اهمیت حرکت و پویایی میپردازد. وادی پنجم به ما میآموزد که در جهان هستی، تفکر به تنهایی گرهگشا نیست و باید با عمل و تلاش همراه شود؛ به عبارت دیگر، تفکر به تنهایی مشکلی را حل نمیکند و باید در مسیر آن حرکت کرد. وادی ششم ما را به سمت رسیدن به فرمان عقل هدایت میکند که به قول قدما، عقل سالم در بدن سالم است؛ یعنی اگر عقل سالم باشد اما جسم ناسالم، کارایی لازم را نخواهد داشت.
تا اینجا شش وادی را پشت سر گذاشتهایم و آموختههای آنها را در سبد دانش خود جای دادهایم. حال، وادی هفتم به ما میگوید که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یافتن راه و آنچه برداشت میکنیم. این بدان معناست که اگر کسی آن شش وادی را، به ویژه وادی اول را که بنیادیترین است، به کار گرفته باشد، کلید درک سایر وادیها را نیز در اختیار خواهد داشت. هر کاری بدون تفکر صحیح، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. هنگامی که به وادی هفتم میرسیم، باید شش وادی پیشین را عمیقاً درک کرده و آموزههای آنها را به کار بسته باشیم؛ باید بدانیم تفکر، حرکت، امید و سایر مفاهیم مرتبط به چه معنا هستند.
اکنون که میگوییم رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، باید متوجه شویم که اگر به دنبال درمان، سلامتی، امید یا ساختاری مطلوب در زندگی هستیم، باید راه یا رمز آن را پیدا کنیم. در زندگی ما قفلها و مشکلات بیشمارند، اما باید رمز گشایش آنها را بیابیم. همانطور که آقای مهندس میفرمایند: قفلسازان بسیارند ولی کلیدسازان اندک. اگر کلید هر چیزی را در دست داشته باشیم، میتوانیم در لحظه آن را به کار برده و وارد مقصد مورد نظر شویم. بنابراین، رمز و راز اصلی در داشتن دانش است. وقتی انسان دانش لازم را داشته باشد، میتواند آیندهنگری کند، به درمان برسد و بسیاری از مسائل زندگی را حل نماید. هر فردی با هر هدف و خواستهای میتواند به آنها دست یابد.
به عنوان مثال، در کنگره، این وادیها به عنوان دروس درمانی در مواجهه با صورتمسئله اعتیاد یا به صورت دستور جلسات هفتگی مطرح میشوند تا با کاربردی کردن آنها، مسائل و مشکلات زندگی ما حل و فصل گردد. وقتی دستور جلسه میگوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، باید در خلوت خود از خود بپرسیم که این به چه معناست؟ ما برای درمان اعتیادمان به اینجا آمدهایم؛ پس این رمز و راز کشف حقیقت چه ربطی به ما دارد؟ باید به این نتیجه برسیم که اگرچه برای درمان اعتیاد آمدهایم، اما اگر روش درمان، اندازهها یا راه صحیح آن را ندانیم و رمز آن را نداشته باشیم، به موفقیت دست نخواهیم یافت.
مثالی سادهتر: اگر پنجاه مهمان داشته باشیم و تنها یک کتری دو لیتری برای جوش آوردن آب در اختیارمان باشد، بدون تفکر، برنامهریزی و درک صحیح از نیازها، نمیتوانیم این کار را به درستی انجام دهیم. اگر هر مهمان یک لیوان چای بخواهد، به حداقل ده لیتر آب نیاز داریم که با یک کتری دو لیتری امکانپذیر نیست. اینجاست که اهمیت تفکر و برنامهریزی مشخص میشود. پس، همانطور که کلید وادی دوم تا چهاردهم در وادی اول نهفته است، هر کاری، حتی دم کردن یک چای ساده، بدون تفکر و اندیشه به هدف و نتیجه نمیرسد.
حالا که در کنگره رمز و راز را پیدا کردهایم، الگوها، ساختار و موفقیتهای آن را دیدهایم، آیا کار تمام است؟ خیر. اگر کلید و رمز و راز را پیدا کردیم، باید خواسته و هدف ما فراتر از صرف درمان مواد باشد. کنگره بیست و هشت سال پیش اعتیاد را مانند یک پشه کشنده که به دیوار میچسبد، در نظر میگرفت و روش درمانی آن کشف شد. اما اکنون به دنبال کشف علم زندگی است. پنجشنبه گذشته، آقای مهندس در دانشگاه علوم پزشکی تهران همایشی در مورد اعتیاد و مقالات مرتبط برگزار کردند. آقای مهندس طی دو سه سال اخیر، کنگره را با نیروی لژیون سردار قدرتمند کردهاند.
چرا آقای مهندس بیست و هشت سال پیش از رمز و راز کشف حقیقت درمان سخنی نگفتند؟ چرا طی دو سه سال اخیر بر روی مقالات و تحقیقات مربوط به سرطانها متمرکز شدهاند؟ زیرا کنگره هم جسم دارد و هم جان. جسم آن همان مسائلی بود که بیست و هشت سال پیش صورتمسئلهاش پیدا شد. اما جان آن مسائل مالی بود. رمز و راز جان کنگره، سرمایه مالی بود که باید تأمین میشد.
هنگامی که سرمایه مالی قدرت و توان لازم را پیدا کرد، کنگره توانست این تحقیقات را انجام دهد. هزینه چاپ این مقالات و تحقیقات، میلیونها تومان (حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ میلیون تومان) است. چرا آقای مهندس در این سالها بر روی سرطانهایی نظیر سرطان خون، سینه، زگیل تناسلی و روده (در مجموع هفت نوع سرطان) متمرکز شده و مقالاتی ارائه دادهاند؟
آقای مهندس میگویند ما پزشک نیستیم، اما در مسیر راه، مشاهداتی داشتهایم. چه مشاهداتی؟ ایشان چهل و هشت سال است که در مسیر درمان هستند و تجربه من و امثال من و شما نشان میدهد که هرگاه مسائل و مشکلات کسی حل شود، آقای مهندس میفرمایند این میشود الگو و مشاهده. برای مثال، پنج دانشگاه در طول دوازده سال بر روی بیماری صرع تحقیق میکردند و به نتیجهای نرسیدند. اما کنگره با مشاهده، درمان بیماری صرع را ممکن ساخت. پس اگر میخواهیم رمز و راز کشف حقیقت را اینجا پیدا کنیم، باید بهروز باشیم، باید متصل به کنگره باشیم، باید تکبعدی نباشیم و باید منیت و داشتههای قبلیمان را کنار بگذاریم.
آقای مهندس در برج دوم (اردیبهشتماه) در لژیون پزشکان در پارک طالقانی صحبت میکردند و به پزشکان میگفتند: صحبتهای قبلیتان را کنار بگذارید. اگر با دانش قبلی بخواهید وارد سیستم کنگره و تحقیقات درمانی آن شوید، اصلاً به نتیجه نمیرسید. چرا؟ زیرا شما بر اساس داشتههای قبلیتان صحبت میکنید و پیش میروید. اگر آن آدرس درست بود، علم پزشکی در هفتاد سال گذشته راکد نمیماند و صرفاً نگهدارنده نبود.
پس بدانید در جایی قرار گرفتهاید که اعتیاد و درمان آن صرفاً یک بهانه است. ما به اینجا میآییم و هرکس به میزان دانایی، سواد و دانش خود، بهره میبرد. این تنها دانشگاهی است که هیچ مدرکی از شما نمیخواهد؛ تنها سواد خواندن و نوشتن کافی است. پس از رعایت اصول و قواعد، فرمانروایی کنید و از اساسنامه کنگره پیروی نمایید. آنگاه خواهید دید که تمام علوم مربوط به زمین و زمان، کهکشان و معنویات برای شما گشوده میشود.
حالا که این منابع گشوده شد، اگر بخواهیم پیرو فرمان آقای مهندس باشیم و در زندگیمان تعادل برقرار کنیم، باید بهروز باشیم. باید تمام فرمانها را انجام دهیم تا بتوانیم از رمز و راز سفرمان، چه سفر اولی و چه سفر دومی، نهایت بهره را از دانشگاه و علم آقای مهندس ببریم و پیش برویم.
انشاءالله این روش در کنگره جهانی شود (البته هماکنون نیز شده است، اما به امید جهانی شدن گستردهتر آن). چرا؟ زیرا بسیاری از ساختارها و بیماریها وجود دارند که باید به همین روش درمان شوند. آقای مهندس در حال تحقیق بر روی آنها هستند، مقالاتشان را مینویسند و آزمایشات مربوطه را انجام میدهند و پس از نتیجهگیری کامل، در اختیار پزشکان قرار میدهند. به عنوان مثال، درمانی برای سرطانهایی نظیر سینه، خون و سایر سرطانها ارائه میدهند و مسیر را برای جهانی شدن آن هموار میکنند.
اگر امروز دستور جلسه ما وادی هفتم است که میگوید رمز و راز حقیقت در دو چیز است: یافتن راه و آنچه برداشت میکنیم، این موضوع فقط شامل درمان نیست. انشاءالله این علم و تحقیقاتی که انجام میشود، بتواند به روش DST به تمام انسانهایی که روی کره زمین زندگی میکنند، یاری رساند. همه انسانها حق دارند. دیدگاه آقای مهندس این نیست که این علم را فقط برای مملکت خود محدود کند (البته تمامشدنی نیست). دیدگاه ایشان این است که هر انسانی روی کره زمین که در رنج و عذاب است، چه به روش اعتیاد و چه به روشهای دیگر، بتواند از آن بهره لازم را ببرد.
آقای مهندس دقیقاً سه هفته پیش (اخیراً) علم خود را به صورت رایگان در اختیار ما قرار دادند. ایشان گفتند که من پزشک نیستم، اما از فردا موضوع سرطان و مقالات جدید (دو مقاله جدید اخیراً اعلام کردند) را مطرح کردند و گفتند: من پزشک نیستم، اما اگر کسی با این روش به نتیجه میرسد و میتواند درمان کند، برود و درمان کند. ایشان فرمودند جان انسان ارزشمند است و من نمیتوانم جوابگوی جان انسانها باشم، و این پروتکل و سیستم را به صورت رایگان در اختیار تکتک اعضاء کنگره قرار دادند تا سیدیها و پیامهای ایشان را گوش کنند. هر کسی که پیام و صدای ایشان را گوش داد و منتظر راه و مسیر بود، به واسطه کلام و پیام مهندس راه برایش باز میشود.
انشاءالله روزی فرا رسد که هر انسان دردمندی به فرمان عقل نزدیک شود تا بتواند به خودش کمک کند و واقعاً به درمان برسد. همانطور که میدانید، افراد زیادی هستند که درگیر اعتیاد و هزاران مشکل دیگرند، اما خداوند اذن و اجازه آن را به هر کسی نمیدهد. نمیدانم به این دیدگاه رسیدهاید یا نه، اما خداوند اذن و اجازه آن را به ما داده است و امیدواریم به کسانی هم که نیازمند هستند داده شود تا بتوانند تحت درمان قرار بگیرند و به حال خوب برسند. خودتان و آقای مهندس را تشویق کنید.



تایپ مسافر بهنام لژیون هفتم، مسافر مرتضی لژیون دوم، مسافر عباس لژیون پنجم،
ویرایش: راهنما مسافر مجید لژیون یازدهم
بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
34