روحیه پهلوانی می‌تواند چند بعد داشته باشد

در تمام سطوح زندگی، هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، رمز و رازی در دل خود دارد؛ باید آن را پیدا کنیم و در مسیر یادگیری قرار بگیریم تا احساس خوشایند و رضایت درونمان شکل بگیرد.

همسفر عاطفه و مسافر ایشان با آنتی‌‌ایکس تریاک وارد کنگره شدند، ده ماه و بیست روز با روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر اشکان و همسفر اعظم سفر کردند و اکنون چهار سال و یک ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس، آزاد و رها هستند.
ورزش در کنگره: بدمینتون

 
چگونه می‌شود در مسیر آموزش و خدمت، روحیه پهلوانی را حفظ کرد؟

این روحیه پهلوانی می‌تواند، چند بعدی باشد؛ یعنی از نظر هر کسی ممکن است، تعریف متفاوتی داشته باشد. 
اما از دید من، روحیه پهلوانی؛ یعنی واضح متواضع‌ بودن. آن چیزی که برای خودم اتفاق افتاده، این است که بهای بیش‌تری پرداختم و این بها نیز برای من چند بعد داشت. 
در ابتدای خدمتم، این موضوع که متواضع یا مردم‌دار باشم، برایم خیلی پررنگ نبود و فقط می‌خواستم، آن عملی را که انجام می‌دهم، به نحو احسن و با حساب و کتاب و ارقام درست انجام بدهم؛ اما با گذشت زمان و رفتاری که از دیگران دیدم، یاد گرفتم، فهمیدم می‌توانم، روحیه پهلوانیم را حفظ کنم.

آیا تاکنون برای شما پیش آمده که برای مسئله‌ای نتوانید راه‌حل مناسب پیدا کنید؟ در آن هنگام چه می‌کنید.

بله، بسیار. 
همیشه از اسیستانت همسفر اعظم بسیار کمک می‌گرفتم و واقعاً هم با یک جمله من را راهنمایی می‌کردند و این راهنمایی‌ها بسیار شایسته بودند.
الان که دسترسی به ایشان ندارم، سعی می‌کنم از آموزش‌هایی که خودم به واسطه اینکه راهنمایی قبول شده‌ام، همیشه این سوال در ذهنم هست که اگر یک نفر همچین مشکلی داشته باشد، من چه جوابی به او بدهم؟ 
برای همین اول برای خودم، در ذهن خودم و در وجود خودم حلش می‌کنم؛ چون همیشه این احتمال را می‌دهم که ممکن است، همچین سوالی از من پرسیده شود.

به نظر شما راهنمایی برای همسفران چه مسئولیت‌هایی دارد و چگونه باید به آن نگاه کرد؟

در وهله اول مسئولیتش این است که فرد به وظایف خودش به درستی عمل کند. اگر مادر است، مادر خوبی باشد، اگر همسر است، همسر خوبی باشد. در راستای انسانیت، با استفاده از آمیخته‌های خودش و آموزش‌های کنگره، به معنای واقعی کلمه احیا در او شکل گرفته باشد تا بتواند در جایگاه راهنمایی موفق شود. 
همچنین انسان ابتدا به خود خدمت می‌کند، آموزش می‌گیرد و  این دید بسیار به انسان کمک می‌کند.

به نظر شما عشق در مسیر درمان چه نقشی دارد؟

متأسفانه من در طول درمان مسافرم نبودم و درکی نیز از این قضیه نداشتم.
ولی الان که نگاه می‌کنم، می‌بینم اگر در آن زمان حضور داشتم، می‌توانستم درک بهتری داشته باشم و در این مسیر به ایشان کمک کنم. این روند را خودم می‌دیدم و پا به پایش حرکت می‌کردم و همین موضوع بر دید خودم نیز تأثیر داشت و  در آموزش و درمان خودم موفق‌تر بودم.

وقتی برای اولین بار با وادی هفتم آشنا شدید، چه چیزی توجه شما را جلب کرد؟

اتفاقاً این وادی بسیار برای من خوش یمن بود. یادم است که راهنما همسفر اعظم، استادی لژیون را با این دستور جلسه به من دادند، در این مورد بسیار مطالعه کردم و برایم جذاب و زیبا بود.
فکر می‌کنم، تازه وارد سفر دوم شده بودم که کتاب عشق و به خصوص وادی هفتم را با تمام وجودم خواندم و درکش کردم. 
سی‌دی‌ها را تک‌تک گوش دادم، نکته‌برداری کردم. خیلی برای من خوب بود.
الان نیز وقتی به این دستور جلسه می‌رسیم. می‌توانم بگوییم آن رمز و رازها و در واقع کلمه‌هایی که آقای مهندس در کتاب عشق برایم باز کردند در خیلی مراحل زندگی به من کمک می‌کند.

به عنوان یک همسفر چطور توانستید، بین احساسات و عقل، راه درست را تشخیص بدهید؟

باید بگوییم تا زمانی که مسافرم اجازه پهلوانی را برایم نگرفته بودند، جزو سیاهی لشگر بودم. به کنگره می‌آمدم و باز می‌گشتم؛ ولی بعد، حس‌هایم بازتر شد.
در واقع این جایگاه را آقای مهندس و مسافرم به من بخشیدند، مسیر برایم جور دیگری شد و حس‌هایم واقعاً باز شدند.

کلام آخر

امیدوارم، حالا شاید این جمله کلیشه‌ای باشد؛ ولی واقعاً و حقیقتاً دوست دارم که جزو خدمتگزاران راستین و صادق کنگره باشم. 
یک سفیر خوبی از کنگره باشم که اگر در جایی اسمم به عنوان جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ نام برده شد، بتوانم آبرو بخرم، نه آبرو ببرم.

عکس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
مصاحبه کننده: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون بیستم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (ح) (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو