English Version
This Site Is Available In English

در کنگره‌۶۰ حقیقت‌‌ها پیدا شدند

در کنگره‌۶۰ حقیقت‌‌ها پیدا شدند

اولین جلسه از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امیر با استادی پهلوان همسفر معصومه، نگهبانی همسفر نصیبه و دبیری همسفر فرانک با دستور جلسه « وادی هفتم ( رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم) و تأثیر آن روی من » روز دوشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد؛

خدا را شکر می‌کنم که امروز قسمت و روزی من شد در جمع شما عزیزان باشم. خیلی تشکر می‌‌کنم از همسفر نصیبه که شرایط خدمت را فراهم کردند. خداقوت می‌گوییم؛ خدمت ایجنت، همه مرزبانان و خدمتگزاران نمایندگی امیر، ان‌شاءالله با کمک هم جلسه خوبی داشته باشیم. به همسفران نصیبه، فرانک و مهسا بابت جایگاه خدمتی تبریک می‌‌گویم.

خدمت در لژیون سردار از نظر من حس و حال عجیبی دارد، با دیگر خدمت‌‌ها فرق می‌‌کند. قطعاً در این مسیر خودتان خواهید دید. پیشا‌پیش هفته ایجنت و مرزبانی را تبریک می‌‌گویم، خصوصأ به نمایندگی‌های امیر، پروین اعتصامی و دکتر احمد. به امید خدا بهترین برداشت‌‌ها را داشته باشیم و جشن خوبی را برگزار کنیم.

دستور جلسه امروز وادی هفتم و تأثیر آن روی من است: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنید. با توجه به صحبت‌های آقای مهندس حسین دژاکام در این وادی، دو مسئله را بیان می‌‌کنند: یکی این‌که هر کاری که می‌‌خواهیم انجام دهیم، اول تفکر، تحقیق و مشورت انجام بدهیم، سوال کنیم و بهترین راه را انتخاب کنیم. این یک بخش مهمی است که باید مورد نظر داشته باشیم.

بخش دوم این است: زمانی که بهترین راه را انتخاب کردیم باید آن‌ها عملی شوند. خیلی از مطالب آقای مهندس به این عمل کردن ربط دارد. وادی پنجم در مورد عمل صحبت می‌‌کند، وادی ششم در مورد گوش دادن، حرکت کردن و به فرمانبرداری عقل رسیدن صحبت می‌‌کند، وادی هشتم می‌‌گوید حرکت کن. در دستور جلسه گذشته گفته شد دانایی را به دانایی مؤثر تبدیل کن و تمام مطالب ایشان به این دو بخش می‌‌رسد: راه را پیدا کن، وقتی پیدا کردی دیگر رهایش نکن، دو دستی بهش بچسب تا به هدفی که می‌‌خواهی برسی.

وادی هفتم از رمز و راز‌ها صحبت می‌‌شود، حقیقت را می‌‌گوید. حقیقت چیزی است که بر راستی و درستی دلالت دارد، ثابت است و تغییر نمی‌‌کند. در کنگره‌۶۰ حقیقت‌‌ها پیدا شدند. خیلی از مسافر‌ها دنبال راه درمان بودند؛ اما پیدا نمی‌‌کردند. درمان سیگار، اعتیاد، اضافه وزن را پیدا کردیم و خیلی چیز‌های با ارزشی هستند‌؛ حتی در مورد خیلی چیزها که فکر می‌‌کردیم می‌دانیم، مانند غذا خوردن که می‌‌گفتیم کار خاصی ندارد؛ ولی الان فهمیدیم چه زمان غذا بخوریم، چه ساعتی و چه مقدار بخوریم. در مورد خواب خود که چه ساعتی و چقدر بخوابیم، همه این چیز‌ها با ریزترین آموزش‌‌ها به ما داده شده است.

ما واقعاً راه را در کنگره پیدا کردیم. به نظر من واجب است که برویم، به هدف برسیم و فقط پیدا کردن راه اینجاست که مهم نیست. حقیقت، در کنگره‌۶۰ آن عشق بلاعوض است که به ما داده می‌شود. خانم شانی دژاکام عرض می‌کردند زمانی که پدرم مصرف‌کننده بود، آنقدر اذیت نشده بودیم تا این‌که آمدیم در کنگره و افراد مصرف‌کننده همه دوره در زندگی بودند، نه فقط در کنگره باشد. آنقدر به ما فشار می‌‌آمد و استخوان‌‌های ما خرد شدند تا کنگره‌۶۰ تشکیل شده است و الان داریم از آن استفاده می‌‌کنیم.

یعنی چقدر سخت می‌‌باشد تحمل کردن، چه مقدار رنج‌‌ها کشیدند که این علم راستین به ما انتقال داده بشود. خیلی مطالب مهمی است که ما بدانیم که چه شرایطی گذشته تا این ساختمان ساخته شود و در اختیار انسان‌ها داده شود. فقط از جنبه مالی هم نیست. هفته پیش یک راهنما بچه ۷ ساله‌‌اش بیمارستان بود، برای همین آمد سر لژیون جلسه را برگزار کرد و رفت. این‌‌ زحمات را ما چطور جبران کنیم؟

خیلی صحبت زیاده راجع به زحماتی که کنگره برای ما کشیده و چه به ما داده است؛ اگر من واقعاً درک کنم چه می‌خواهم، در کنگره راه را پیدا کردیم. ان‌شاءالله بهترین برداشت‌ها را داشته باشیم. روی جلد کتاب حال خوش نگاه می‌‌کردم، نوشته بود افراد به همه شکل تلاش می‌‌کنند تا به حال خوش برسند. یکی زیارت می‌‌رود، سیاحت می‌کند، فردی می‌‌گوید؛ اگر به مسافرت خارج از کشور بروم حالم خوب می‌‌شود؛ اما واقعاً ما در کنگره‌۶۰ به این تجربه رسیدیم و دیدیم که شادترین افراد کسانی هستند که شادی بیشتر‌ی به بقیه منتقل کردند، آرام‌‌ترین افراد کسانی هستند که آرامش بیشتر‌ی را به بقیه منتقل کردند و موفق‌‌ترین افراد کسانی هستند که برای اینکه بقیه موفق بشوند، بیش‌ترین تلاش را کردند.

اینجا فهمیدم که فقط خود من تنها شرط نیستم، یک بخش مهمی هم در جمع انجام می‌‌شود. من چه کاری انجام می‌‌دهم؟ آن برداشتی که داشتم چطور به بقیه انتقال بدهم! آیا می‌توانم واقعاً چیزی که دریافت کردم را به دیگران انتقال بدهم؟ آیا حال خوش برای این است که بیام خانواده‌ام، پدرم و همسرم خوب بشوند یا خودم خوب بشوم؟

اگر در این دوره زمانه نگاه کنی روزی ۱۶ هزار تومان کنار بگذارم می‌توانم هر سال عضو لژیون سردار شوم، ۱۶ هزار تومانی که الان باهاش چیپس و پفک هم نمی‌دهند. آقای مهندس حسین دژاکام می‌‌گفتند: به خود می‌‌بالم و افتخار می‌‌کنم که عضوی از کنگره‌۶۰ هستم. در مورد دستگاه تخصصی مکرری صحبت می‌‌کنند که به امید خدا هر چه زود‌تر بخرند تا این بیماری‌‌های صعب‌العلاج درمان بشوند.

این‌که من فکر می‌‌کنم خودم را به خواب زدم، همیشه می‌گویم آن کسی که خواب میشه بیدارش کرد؛ ولی کسی که خود را به خواب زده نمی‌‌شود بیدار کرد. باید سعی کنیم خودمان را به خواب نزنیم و ببینیم چه چیزها و دریافت‌‌هایی داشتیم. من حقیقت کنگره‌۶٠ را در درمان اعتیاد دیدم، این‌که چه مادر‌هایی آمدند و در کنگره رهایی بچه‌‌ها‌ی خود را دیدند.

در نمایندگی خودمان که لژیون سردار برقرار می‌‌شد، خود نگهبان لژیون سردار بودم و دو نفر از همسفر‌ها که مشارکت کردند می‌‌گفتند برادرم را هر کار می‌‌‌کردم به کنگره نمی‌‌آمد تا این‌که به نیت ایشان در لژیون سردار کارت کشیدم تا اذن ورود‌شان به کنگره داده شود. خدا می‌‌داند دو هفته پیش تولد رهایی مسافر ایشان بود و همسفرشان در مشارکت گفتند وقتی که کارت را کشیدند یک هفته بعد به کنگره آمدند.

فرد دیگری می‌‌گفتند مسافر من می‌‌آید و رها می‌‌کند. دیروز در لژیون سردار مشارکت کردند و گفتند هفته آینده رهایی پسرشان است. این حال قشنگی است و معجزه‌‌ها را ما می‌‌‌بینیم. این خانم شوهر ندارد، خانه‌‌دار است، پسرش مصرف‌کننده بوده و مستأجر می‌‌باشد می‌‌گفتند برای گلریزان یک وام خانگی به نامشان درآمده و ۵۰ میلیون تومان برای گلریزان کارت کشیدند.

به گلریزان نزدیک هستیم. از خیلی وقت پیش باید برنامه‌ریزی کرده باشیم. ما از کنگره رمز و راز پس‌‌‌انداز و تفکر را یاد گرفتیم. برای گلریزان بهترین خودمان باشیم؛ اگر کسی واقعاً در کنگره پول دارد، پول نمی‌‌خواهد، دل بزرگ می‌‌خواهد که ببخشد. خداوند خیلی قشنگ می‌چیند. امید است که باور داشته باشیم و با این باور‌ها گلریزان خیلی خوبی داشته باشیم.

صد خودمان را بگذاریم و هر جایی که می‌‌رویم روی خود‌ تمرکز و نگاه کنیم. کسی آمده تعهد‌ش را پرداخت نکرده، من کاری به بقیه ندارم. یک شعری هست که من همیشه می‌‌گویم: 
تو مگو همه به جنگ‌اند و ز صلح من چه آید 
تو یکی نی هزاری، تو چراغ خود برافروز

هرکس فقط صد خویش را بزاره و در این مسیر هر اتفاقی هم میفته بدانم صد خود را گذاشتم. من اگر خونه دارم، شاغل هستم، روی خود تمرکز کنم و یک حقیقتی دارند آقای مهندس حسین دژاکام که به نظر من اون عشقی است که به ما داده و ان‌شاءالله این عشق را به بقیه انتقال بدهیم.

و باز هم یک شعری که میگه: 
حقیقت نه به رنگ است و نه بو
نه به های است ونه هو
نه به این است ونه او
نه به جام است و سبو
گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را
آنچه گفتند و سرودند تو آنی...
خود تو جان جهانی

هر کدام از ما روی خود کار کنیم که اون اتفاقی که باید بیفته، بیفته. ممنونم که توجه کردید.

تایپیست؛ همسفر مریم رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
عکاس و ارسال‌کننده: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .