جلسه هشتم از دوره بیستم، از سری کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر سعید، با نگهبانی مسافر رضا و با دبیری مسافر عباس، با دستور جلسه" وادی هفتم و تاثیر آن بر روی من" در روز یکشنبه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر، خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که در کنگره حضور دارم و میتوانم از آموزشهای کنگره استفاده کنم، از لژیون مرزبانی و راهنمای بزرگوارم تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم خدمت کنم.
اما در مورد دستور جلسه این هفته" وادی هفتم و تاثیر آن بر روی من" در وادی اول یاد گرفتیم، با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر هر آنچه که هست رو به زوال میرود و من به قدرت میتوانم بگویم که ورود من به کنگره اولین تفکر درست در مسیر درمان اعتیاد بوده است و من اولین قدم را در مسیر درست فکر و تفکر برداشتم تا اینکه قدم به قدم یا پله به پله پیش آمدم تا به وادی هفتم رسیدم.
سر فصل وادی هفتم به من میگوید: رمز و راز جهان در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم. در زمان مصرف مواد مخدر ما به روشهای گوناگون اقدام به ترک مواد کردیم و هیچ وقت به مسیری که میگذاشتم در مورد اعمال خود فکری نمیکردم و بر این باور بودم که کوتاهترین راه بهترین راه است.
با ورود به کنگره به عمق اتفاقاتی که برای من میافتاد، فکر میکردم و کارهای خود را سبک و سنگین میکردم تا به رمز و راز کارهای خود و خواست قدرت مطلق پی ببرم، یافتن راه درمان اعتیاد تنهاترین اتفاق خوبی بود که بعد از سالها اعتیاد برای من رمز گشایی شد و رازهای نهان اعتیاد برای من امروز آشکار میشود که باید در مسیر درمان اعتیاد برای کنگره شصت یک خدمتگذار میشدم و از این قضیه بسیار خوشحال هستم.
زندگی انسان سراسر مشکل است و انسان خلق شد برای رمزگشایی از این مشکلات، من با حل یک مشکل به مشکلات بزرگترین میرسیم و این اتفاقات تا آخرین روز زندگی من ادامه خواهد داشت، یعنی معنای حقیقی زندگی، تکامل انسان در جهان هستی با حل مشکلات است و مشکلات همیشه گاهی رجمتهای الهی هستند که مسیر فردای ما را مشخص میکنند.
برداشتهایی ما تجربیاتی هستند که گاهی تاوان سنگینی برای آن پرداخت میکنیم و آموزشهای کنگره به من کمک کرد تا بتوانم در خیلی از مسائل نباید خودم همه چیز را تجربه کنم و میتوانم از تجربیات دیگران هم بیشترین بهره را ببرم.
در آخر انسان خردمند و انسان بیخرد باید بگویم انسان خردمند در مورد کارهای خود اول فکر میکند و بعد از آن عمل میکند و همیشه به سر انجام کار خود میاندیشد، اما انسان بیخرد کسی است که اول عمل میکند و سپس به کارهای بد خود فکر میکند و همیشه خود را انسانی خردمند میپندارد.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما ممنون و متشکرم.
تایپ، درج و ارسال: مسافر ابوذر، رهجوی لژیون چهارم
ضبط صدا و عکس: مسافر یداله، راهنمای لژیون دهم
ویرایش: مسافر علی، مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
54