جلسه پنجم از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رودهن به استادی راهنمای تازهواردین همسفر عاطفه، نگهبانی همسفر فرزانه و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت مینماییم) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
(2).jpeg)
سخنان استاد:
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
طبق سخنان جناب آقای مهندس، وادیها یک قانون هستند که خرد جهانی دارند و همه آن را قبول دارند. هر وادی برای ما یک درسی به همراه دارد که علم درست زندگی کردن را به ما یاد میدهد. اگر ما وادیها را پلهپله پیش برویم و در هر پله بتوانیم همان پله را به نحو احسن اجرا بکنیم؛ آن وقت است که با وضعیت مناسب به مقصد خواهیم رسید. از وادی یک تا چهارم روی تفکر متمرکز شدیم، وادی پنجم، در کنار تفکر؛ حرکت، رفتن و رسیدن را مطرح میکند. افکار و اندیشهها را از قوه به فعل باید دربیاوریم؛ یعنی چیزی که روی آن تفکر کردیم، به انجام برسانیم. در وادی ششم فرمانروایی عقل را به رسمیت شناختیم و در وادی هفتم که بحث پیدا کردن راه و هموار کردن مطرح میشود.
وادی هفتم «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه، دیگری آنچه برداشت مینماییم.» چهار کلمه کلیدی در این جمله بیان شده است؛ رمز، راز، کشف و حقیقت؛ یعنی ما یک حقیقتی داریم که برای رسیدن به این حقیقت یک رمز، یک راز و یک کشف داریم. همین که عقل با نیروی خودش؛ باید بعضی مجهولات را کشف کند، این مجهولات همین سه گزینه میباشند؛ رمز، راز، کشف که باید رمز و راز آن را کشف کنیم که به حقیقت برسیم. هر چیزی که پوشیده و پنهان باشد رمز میگویند؛ مثلاً صندوقی که پوشیده و بسته است؛ برای باز کردنش ما نیاز به کد داریم تا کد صندوق را وارد نکنیم، رمز باز نمیشود. دری که بسته است، برای باز کردنش نیاز به کلید داریم و همینطور حروف الفبا و اعداد هم حتی رمز هستند که در سوره بقره با کلمه الف لام میم آغاز یاد میشود. رمز همان پیدا کردن راه و مسیر حرکت است. در صندوقی را باز کردیم، کلید هم داده شد، راه هم مشخص شد، چیزی که باید برداشت کنیم را راز میگویند؛ یعنی همین که وارد کنگره شدیم، متد در اختیارمان قرار داده شده، حالا چه چیزی میخواهیم برداشت کنیم.
در کنگره یک سفر اولی وقتی وارد کنگره میشود، راهنمای تازه واردین او را هدایت میکند، آموزشها را میگیرد. حالا طبق سخنان راهنما که چراغ راه است؛ باید فقط فرمانبردار باشد و چیزی که برداشت میکند، فقط به چشم گفتن و با فرمانبرداری کردن به سرانجام میرسد. تدبیری که آقای مهندس دارند، وادیها همه در دستور جلسات سلسله وار پشت هم قرار داده شده که هر دستور جلسه با دستور جلسه قبلی واقعاً ربط دارد. خانم دبیر در خلاصه عملکرد دستور جسله قبل خواندند که فرمانبرداری یک جهش و مسیر است که باید طی شود. مسیر؛ یعنی همان وادی هفتم که باید راه را پیدا کنیم. درست است که راه برایمان پیدا شده و در مسیر قرار گرفتیم؛ ولی وقتی که در مسیر هستیم و نتوانیم خوب فرمانبرداری کنیم، مسیر و راه به بیراهه ختم میشود.
راه مستقیم هیچوقت انسان را به بهشت نمیرساند، ممکن است بعضیها خیال کنند، راه مستقیم که مثل یک اتوبان است. راه مستقیم تو را به مقصد میرساند. راه مستقیم راهی پر پیچ و پر از فراز و نشیب است. باید از این پیچ وخمها و فراز و نشیبها عبور کنید و مورد آزمایش قرار بگیرید تا اجازه ورود به شما داده شود. پیدا کردن راه مسئله خیلی مهمی است، یک راه انسان را به مرغزار میبرد، یک راه انسان را به مسلخ. درست انتخاب کردن راه و مسیر در زندگیمان خیلی نقش دارد. چه انسانهایی که راه را پیدا نکردهاند نیست و نابود شدند و گاهی در اثر همین انتخاب غلطشان گاهی شخص دیگری را هم به نابودی میکشانند. انتخاب هر چیزی در زندگی ما خیلی نقش دارد؛ مثلا شاید انتخاب تعیین رشته باشد یا انتخاب یک دوست باشد. انتخاب هر چیزی در زندگیمان واقعا مهم است. اینجا انتخاب به خردمندی و کمخردی هر شخص برمیگردد.
وادی هفت هر کلمه و خطش برای خودش خیلی گسترده است. بالاترین گنج، گنج درون خودمان است. مولانا میگوید؛
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
پس اگر قبل حرکت تفکر کنیم و بررسی کنیم و همه جوانب را در نظر بگیریم، یک فرد خردمند به حساب میآیم؛ ولی وقتی فردی تفکر نکرده کاری را شروع میکند یا نسنحیده حرفی را به زبان میآورد، یک فرد کمخرد به حساب میآید. شخص کمخرد که آقای مهندس در صحبتهایشان گفتند که ما از کلمه جاهل و نادان استفاده نکردیم، از کلمه کمخرد استفاده کردیم. به قول راهنمایم اگه در مسیر باشید راه خودش را به شما نشان میدهد که کجای کار هستید و نیروها به کمکتان خواهند آمد و راه هم برایتان هموار میشود. مسیرهای غیرمستقیم مسیرهایی هستند که به تباهی ختم میشوند و زودگذر هستند. در آخر صحبتم، مشکلات مثل ماشین لباسشویی هستند که به انسان پیچ و تاب وارد میکند و او را به دیواره اطراف میکوبد و فشرده میکند؛ ولی در نهایت انسان تمیزتر و درخشانتر و پختهتر از قبل خارج میشود.
.jpeg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر محمدباقر
تایپیست: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
128