دومین جلسه از دور پنجم لژیون سردار نمایندگی بیرجند، با دستور جلسه" وادی هفتم و تاثیر آن روی من" با استادی همسفر پهلوان ابوالفضل، نگهبانی مسافر قدرت و دبیری مسافر مرتضی در روز سه شنبه مورخ 18 شهریورماه 1404 راس ساعت 14:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه، بسیار ممنون و سپاسگزارم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. از زمانی که از درِ نمایندگی وارد شدم، به آقا رضا گفتم: «خداوند آقای مهندس را برای ما حفظ کند»، زیرا در هر شهری که نمایندگی از کنگره وجود دارد، انسان احساس میکند که در آنجا خانهای دارد.
دستور جلسه امروز «وادی هفتم و تأثیر آن بر من» است. وادی هفتم میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یافتن راه و آنچه برداشت میکنیم. وقتی صحبت از حقیقت میشود و میخواهیم وارد هر موضوعی بشویم، در حقیقت آن موضوع دارای هدفی است. یعنی در هر مسئلهای که وجود دارد، نهایتاً هدفی نهفته است. خلقت انسان بر روی زمین نیز هدفی دارد.
من در حال اندیشیدن بودم که هدف این آمدنها و رفتنها، آموزش گرفتنها و تصفیه و پالایشها که اینهمه درباره آن صحبت میشود چیست؟ دیدم که در نهایت، هدف رسیدن به تعادل است. در دعای کنگره هم میخوانیم: «رسیدن به خالق»؛ یعنی رسیدن به خداوند. پس باید از خود بپرسم: من چگونه میخواهم به خداوند برسم؟ یعنی با اینهمه تصفیه و پالایش، باید به آگاهی و تفکر خداوند نزدیک شوم، به درک و فهم او برسم.
دیدم این درک و فهم، راهش در کنگره مشخص شده است؛ با حرکت در کنگره و آنچه از آن برداشت میکنیم. در لژیون سردار، اگر بخواهی به چنین درک و فهمی برسی، بدون بخشش امکانپذیر نیست. زیرا وقتی صحبت از رسیدن به خداوند میشود، باید بدانیم انسانها وقتی میخواهند کنار هم جمع شوند، لازم است دارای صفات مشترکی باشند و همحس شوند. بزرگترین صفت خداوند، بخشندگی است. اگر من این صفت را نداشته باشم، هرگز نمیتوانم به خالق برسم، هرگز نمیتوانم از تفکر و آگاهی خداوند بهرهمند شوم. در صورتی که خداوند این ویژگی را در وجود من قرار داده و من باید حرکت کنم و آن را شکوفا نمایم.

پس در پی این حرکت، بخشش است که مرا به جلو میبرد و باعث شکوفا شدن استعدادها میشود.
موضوع دیگر این است که لژیون سردار، اصلاً یک لژیون مالی نیست. وقتی وارد کنگره میشویم و پنج، شش یا هفت ماه سفر میکنیم، راهنما ممکن است به ما اجازه دهد که وارد لژیون سردار بشویم. هیچ اجباری وجود ندارد، اما در باطن، برای من، این موضوع حتی از اجبار هم فراتر بود که وارد لژیون سردار شویم. چرا؟ چون لژیون سردار مالی نیست.
در سفر اول، با خودم حساب میکردم که برخی افراد صندلی خریدهاند، جایی در نظر گرفتهاند، اجاره داده میشود، هزینه آب و برق و دیگر مخارج پرداخت میشود تا من بتوانم سفر کنم. وقتی به رهایی رسیدم، میگفتم حالا من هم باید هزینهای بکنم تا دیگران هم بیایند و درمان شوند. اما وقتی وارد سفر دوم میشوی، ماجرا کاملاً فرق میکند. موضوع دیگر این نیست که هزینه کنم تا دیگران درمان شوند، بلکه هزینه میکنم تا گرههای درونی خودم باز شود.
خشم و شهوت دو نیروی بسیار قدرتمند تاریکی هستند. حتی قبل از اعتیاد، به نظر میرسد تاریکی خشم و شهوت از اعتیاد قویتر است. اعتیاد شاید تاریکی کمتری داشته باشد نسبت به خشم و شهوت. چراکه گذر از خشم و شهوت بدون بخشش امکانپذیر نیست.
سفر دوم از همینجا آغاز میشود. در اعتیاد، انسانها به درمان میرسند و صفر میشوند. اما وقتی وارد سفر دوم میشوند، تازه مسئله خشم و شهوت مطرح میشود. خشم در تمام مسائل وجود دارد و شهوت نیز در همه زمینهها از جمله مالاندوزی دیده میشود. عبور از این موارد بدون بخشش ممکن نیست. بنابراین، لازمه حرکت در سفر دوم، بخشش است.
بخشش هم اندازه دارد و باید در جایگاه خودش انجام گیرد. اگر توان من شش میلیون است، باید همان شش میلیون را پرداخت کنم. اگر توان من یک میلیارد است، حداقل باید پانصد میلیون پرداخت کنم. آنچه اهمیت دارد، چیزی است که درونم را راضی کند. ممکن است دیگران بگویند فلانی پانصد میلیون پرداخت کرد، اما توان او بیشتر از این بود. پس در سفر دوم، معیار اصلی، رضایت درونی است؛ یعنی آن عددی که درون انسان را آرام میکند.
بنابراین در لژیون سردار، بازی متفاوت میشود. در سفر دوم، دیگر عدد و مبلغ صرفاً یک رقم نیست، بلکه ارزشی است که درون انسان را قانع میسازد.
در نهایت، میگویم: برای گذر از خشم و شهوت، بخشش لازم است و این بخشش از درون اتفاق میافتد. اعتیاد درمان میشود و وقتی از کنگره بیرون میآیی، تازه حسهای جدیدی در تو فعال میشوند. آنوقت با مسائل جدیدی روبهرو میشوی؛ مسائلی که در زمان اعتیاد یا در زندگی بهعنوان خانواده مصرفکننده تجربه کردهای. آنوقت ممکن است به یاد ظلمهایی بیفتی که در اثر نادانی و ناآگاهی به تو شده است و بخواهی جبران کنی یا حتی یقه کسی را بگیری.
اما در اینجا یاد میگیری که باید ببخشی. اگر روی مسئله مالی، بخشش را یاد نگرفته باشی، هرگز نمیتوانی از حسادت و کینه عبور کنی. ولی وقتی بخشش را داشته باشی، این صفت بر تمام صفتهای منفی غالب میشود و به تو کمک میکند که راحتتر از آنها بگذری.
در نهایت امیدوارم بتوانم این صفت ارزشمند را در خودم به دست آورم. چون باور دارم اگر انسان این ویژگی را داشته باشد، چه در صور ظاهر و چه در صور پنهان، بسیار به او کمک خواهد کرد.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، سپاسگزارم.

عکاس: مسافر محمدحسن لژیون یکم
تایپ و ارسال خبر: مسافر جواد لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
151