دومین جلسه از دوره دوم لژیون سردار نمایندگی محمدیپور قم با استادی مسافر علی، نگهبانی پهلوان مجید و دبیری همسفر علی اکبر و خزانهداری راهنمامسافر مجید با دستور جلسه«وادی هفتم(رمز و راز حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم) و تاثیر آن روی من.»در تاریخ ۱۸شهریورماه۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام عرض میکنم خدمت همه مسافران و عزیزان حاضر در جلسه. ابتدا از خداوند سپاسگزارم که توفیق آشنایی با کنگره ۶۰ را به من عطا فرمود، همچنین از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بهخاطر فراهم آوردن این بستر تشکر میکنم، قدردانی ویژهای از گروه مرزبانی و ایجنت محترم دارم که با زحمات خود شرایط مناسبی را فراهم کردهاند. همچنین از راهنمای عزیزم که در این ۱۲ تا ۱۴ ماه حضورم در کنگره 60 همواره با برادری و لطفی بینظیر همراه من بودهاند، بسیار سپاسگزارم.
در خصوص دستور جلسه وادی هفتم و تأثیر آن بر روی من؛ باید گفت رمز و راز حقیقت در دو موضوع نهفته است، یافتن راه و آنچه برداشت میکنیم. برداشت من از این وادی این است که پیش از هر عمل، عکسالعمل یا حرکتی، ابتدا باید تفکر درست داشت. تفکر صحیح، باعث میشود راه درست را بیابیم. یافتن راه درست نیازمند هدفمندی و برداشت صحیح خومان است.
در گذشته راههایی پیش روی من باز میشد که به بیراهه منتهی میشدند و برداشت درستی از آنها نداشتم. با ورود به کنگره ۶۰ و طی این ۱۴ تا ۱۵ ماه، شاهد بودم که برخی افراد تنها برای رهایی میآیند و پس از آن کنگره 60 را ترک میکنند، در حالی که افرادی دیگر برداشتهای فراتری دارند؛ کسانی که میخواهند راهنما، ایجنت یا مرزبان شوند و معنا و مفاهیم عمیقتری از کنگره60 به دست آورند. این تفاوت افراد در مسیر زندگیشان، ناشی از برداشتهای متفاوت آنهاست.
من خودم در ابتدا فکر میکردم هدفم فقط رهایی از مصرف مواد مخدر می باشد، اما هر روز که بیشتر گوش کردم و فرمانبردارتر شدم، درکهای جدیدی نسبت به کنگره 60 پیدا کردم و متوجه شدم که کنگره 60 صرفاً ترک اعتیاد و رهایی نیست، بلکه محلی است که راه صحیح زندگی کردن را میآموزیم و میفهمیم چگونه باید در جامعه رفتار کنیم. اینجا است که متوجه میشویم چگونه باید زندگی کنیم و برداشتهای شخصی متفاوت ما جلوه میگیرد.
در یکی از سیدیهای استاد امین به اسم محرم، جملهای بسیار زیبا مطرح شده که میگوید: هرچه بیراهههای بیشتری رفته باشی، راه درست را بهتر پیدا میکنی! من خودم شخصاً بیراهههای زیادی را در زندگی رفتهام و امروز در کنگره 60 هرچقدر نیروهای منفی هم به من فشار میآورند، باز تحمل کرده و ادامه می¬دهم، زیرا هرچه تاریکیها بیشتر باشد، روشناییها نیز بیشتر است و هرچه بیراههها بیشتر، مسیر درست، بهتر آشکار میشود.
از آقای مهندس نیز مثال زیبایی شنیدم درباره گاوصندوق؛ برای رسیدن به رازها، ابتدا باید رمزها را یافت. اگر رمز گاوصندوق را ندانیم، نمیتوانیم چیزی از داخل آن برداشت کنیم. آقای مهندس با آن تجربه بزرگی که داشتند و در سال 1363 با تجربه رمز درمان اعتیاد را یافته و برداشت ایشان ابتدا درمان و رهایی خود بود و سپس نجات دیگر مصرف کنندگان از اعتیاد بوده است.این بهترین برداشتی بود که آقای مهندس توانستند آن رمز را به دست بیاورند و درمان بیماری اعتیاد را کشف کردند.

نکته مهم دیگری که آقای مهندس در سیدی مطرح کردند، اهمیت به دست آوردن دانایی است. قبلاً فکر میکردم اگر کسی به من ناسزا گفت، باید دو برابر آن را پاسخ دهم، یا اینکه عادت داشتم در جمع بدگویی کنم و حتی از بد گفتن درمورد دیگران خوشحال باشم، اما امروز به یمن آموزش های ناب کنگره 60 و ضمن سپاسگزاری از خداوند، من نه غیبت میکنم و نه به ضرر و زیان کسی راضی هستم و سعی میکنم به راه درست ادامه دهم. برداشت من از کنگره 60 مسیر مستقیمی است که آقای مهندس باز کردهاند.
اگر بخواهم این موضوع را با دستور جلسه لژیون سردار مرتبط کنم، لازم است بگویم من باید بخشندگی را نیز درک کنم. بزرگترین صفت خداوند بخشندگی و مهربان بودن است. ما نشنیده ایم که بگویند حاکم بخشنده مهربان! بلکه بخشندگی مخصوص خداوند است. خداوند بزرگوار و مهربان است و هیچکس غیر از خدا را بخشنده نمینامند. من علی، باید بخشندگی را درک کنم. روزگاری حاضر بودم هزینههای زیادی بابت مواد مخدر صرف کنم، اما امروز که در مسیر کنگره 60 هستم و نیز آرامش نسبی دارم باید در حد توان خود به دیگران کمک کنم و سبد را حمایت کنم و اگر در توانم باشد به دیگران نور ببخشم.
آرزو دارم روزی شال پهلوانی بر گردنم باشد و مطمئن هستم این موضوع به مرور زمان اتفاق می افتد. در ابتدا شاید فقط ۱۰ هزار تومان به سبد کنگره 60 کمک میکردم، ولی به تدریج درکم بیشتر شد و فهمیدم هرچه بیشتر ببخشی، خداوند بیشتر عطا میکند. من واقعاً از روزی که سرداری را در کنگره 60 به عهده گرفتهام، زندگیام دگرگون شده است. این موضوع را از روی قطع به یقین می گویم. راهنمایم می داند که چقدر مشکلات مالی داشتم اما خدارو شکر از روزی که سرداری را عهده دار شدم، اتفاقات نیک و خوبی در زندگی ام رخ داده است. روز به روز درآمدم بهتر شد و حقیقت این است که به زیاد تلاش کردن و دویدن بسیار نیست! به قول قدیمی ها که گفته اند، هر چه بیشتر بدوی کفشت پاره می شود. باور دارم در زندگی نیازی به دویدن زیاد نیست، بلکه وقتی خدا بخواهد، حتی از سوراخ دیوار هم روزی میرساند. این ها همه از معجزات کنگره 60 است که در مسیر زندگی من رخ داده است؛ افرادی به طور ناگهانی در مسیرم قرار گرفتهاند و به کمکم آمدهاند.
تشکر فراوان از آقای مهندس دارم و از اینکه ما از وجود استاد امین بهره مندیم نعمت بزرگی است. شنیدن سیدی های ایشان انسان را به فکر فرو میبرد که این همه دانش از کجا سرچشمه میگیرد. تمام مشکلات من علی، ناشی از نادانی و جهالت خود بوده است. امروز خدا را شکر میکنم که در مسیر کنگره 60 هستم و امیدوارم هر روز درک و فهمم نسبت به مسائل زندگی بهتر شود و بتوانم در کنار شما باشم.

عکس: مرزبان خبری مسافر علیرضا
تایپ: مسافر هاشم (لژیون پنجم) مسافر متین (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: مسافر احمد (لژیون دوم)
مسافران نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
209