English Version
This Site Is Available In English

یافتن راه با عقل و تدبیر در وادی هفتم

یافتن راه با عقل و تدبیر در وادی هفتم

چهاردهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر مجید  و دبیری مسافر کسری با دستور جلسه "وادی هفتم و تاثیر آن روی من" روز سه‌شنبه 18 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه، ایجنت محترم، گروه مرزبانی و استاد عزیزم مسافر مجتبی که اجازه‌ی تجربه‌ی این جایگاه را به من دادند، کمال تشکر را دارم.

خب، در وادی هفتم، همان ابتدا، پیام وادی به ما می‌گوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم. برای یافتن هر راهی باید با فکر، عقل و تدبیر، مسیر پیشِ‌رو را آنالیز کنیم. بهترین مثالی که می‌شود زد، دربِ ورود ما به کنگره است.

من مصرف‌کننده بودم. بالاخره یک روز از این مصرف خسته شدم. روزی برای منِ محمد، فرا رسید که گفتم: «دیگر خسته‌ام.» اولین باری که عقلم را به کار گرفتم، همان روز بود. یعنی من ۲۵ سال فقط به فکر این بودم که کی بنشینم، کی بلند شوم؛ عروسی بود، عزایی بود، فقط فکر من این بود که چه ساعتی برسم و مصرف کنم. تمام فکرم همین بود و فکر دیگری هم نداشتم. البته در کنارش به خانواده و مسائل زندگی هم فکر می‌کردیم، این حقیقت داشت. اما آن روز رسید که یکی از دوستان، پیام کنگره را به من داد و توانستم آن را دریافت کنم و به کنگره بیایم.

وقتی آمدم پشت درِ کنگره، می‌خواهم بگویم که عقلم چطور توانست مرا با حقایقی آشنا کند تا بتوانم آنها را درک کنم: اینکه من معتادم، اما می‌توانم مهم باشم؛ من معتادم، اما می‌توانم کاری کنم که روی من حساب باز کنند. هیچ‌وقت خمار بودنم را به کسی نمی‌گفتم، این عین واقعیت است. نهایتاً ۴۵ روز پشت در ماندم. هر بار که برمی‌گشتم، با خودم می‌گفتم: «خب، اینجا چی می‌گویند؟» آن زمان مرزبان مسافر مهدی بود و بعد مسافر رحیم آمد. می‌گفتند اینجا دارو می‌دهند. همش در فکر بودم: «چطور می‌شود ۲۵ سال تخریب را با یک دارو از بین برد؟»

نهایتاً روز موعود رسید و بعد از چهل‌وپنج روز، وقتی وارد کنگره شدم، افرادب با شال زرد را دیدم. آن موقع نمی‌دانستم مرزبانی یعنی چه، اما خیلی روی من تأثیر گذاشت. تیپ‌ها و ظاهر افراد را می‌دیدم و با خودم می‌گفتم: «مگر اینها معتاد بودند؟ الان چطور این‌طورند؟» همین باعث شد دلگرم‌تر بشوم.

با راهنمای تازه واردین مسافر علیرضا، جلسه‌ای داشتیم. دیدم جوانی آمد نشست و با اعتماد به نفس گفت: «من علیرضا هستم. کنگره ۶۰ کاری می‌کند که دیگر حتی به خشخاش نگاه هم نکنید.» همین باعث شد عقلم پخته‌تر شود و امید بیشتری بگیرم. بعد با راهنمای تازه‌واردین مسافر مهدی سه جلسه داشتیم. ایشان هم بسیار با اعتمادبه‌نفس با ما صحبت کردند. تا اینکه بعد از آن سه جلسه، وارد سفر شدم.

  به من گفتند سرت را با سر راهنما عوض کن و هر چی فرمان می‌ده بگو چشم. من هم دست روی سینه گذاشتم و گفتم: «چشم.» می‌خواهم به عزیزان تازه‌وارد بگویم: اگر امروز اینجا هستید، یعنی فکری کرده‌اید و عملی نیک انجام داده‌اید که به این جایگاه رسیده‌اید. قدرش را بدانید، مخصوصاً جوان‌ترها. چون هنوز آن‌طور که باید و شاید، اعتیاد مغز و استخوانشان را نسوزانده است.

از آقای مهندس هم بسیار تشکر می‌کنم، چون با داشته‌های خود راه را برای ما باز کردند. دیگر لازم نیست دوباره فکر کنم که چطور راه را پیدا کنم. آموزش‌های ایشان به اساتید و انتقال آن به ما، خود مسیر را روشن کرده است.
اگر می‌خواهید از فکر و تدبیر خود استفاده کنید، به هیچ عنوان خجالت نکشید. چه در معامله، چه در مراجعه به پزشک یا هر کار دیگر، تحقیق کنید. چون متأسفانه خیلی وقت‌ها پول برای یک‌سری افراد مهم‌تر از انسانیت است. پس فکر کنید، تحقیق کنید و صبور باشید؛ چون صبر در این مسیر بسیار مهم است.

یک نکته‌ی دیگر هم بگویم؛ چون در قسمت OT خدمت می‌کنم، خیلی ناراحت می‌شوم وقتی می‌بینم عزیزان زحمت می‌کشند، اما دارویشان را درست مصرف نمی‌کنند. بهترین تجربه‌ی من در سفر، یکی سقوط آزاد بود. من فکر نمی‌کردم سقوط آزاد این‌قدر شیرین باشد. و راه رسیدن به آن، عمل به دستور استاد است. وقتی می‌گوید «دو و نیم سی‌سی»، یعنی همان. استاد دارد راه را نشان می‌دهد و این عین همان چیزی است که وادی هفتم می‌گوید: راه را پیدا کنید.

پس خواهش من از عزیزان این است که قدر سفر خود، مخصوصاً سفر اول را بدانند؛ چون بسیار شیرین و بسیار ارزشمند است.
ممنونم که با سکوت خود به صحبت‌های من گوش دادید.

در ادامه انتخابات نگهبانی برای روز های سه‌شنبه برگزار گردید.

 

پس از شمارش، مسافر اصغر با کسب اکثریت آراء برای جایگاه نگهبانی روز های سه‌شنبه انتخاب شد.

مرزبان خبری: مسافر علی‌اصغر
صوت: مسافرین آرش ل۷، مهرداد ل۱۸
عکاس: مسافرین صابر ل۱۱، مجتبی ل16
تایپ: مسافرین مالک ل۱۹، علی ل18
تنظیم و ارسال: مسافر مهراد ل۱۱

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .