English Version
This Site Is Available In English

گنج درون

گنج درون

سلام دوستان زینب هستم همسفر
همان طور که شما گفتید ۶ تا پله، راه یا وادی را پشت سر گذاشتیم. دقیقاً از آن حالت سردرگمی بیرون آمدیم. من همسفر می‌فهمم که باید چه کار کنم شاید خیلی ندانم؛ اما یک ذره مفاهیم برایم مشخص شده است. الان روی پله هفتم قرار گرفتم که می‌گوید؛ رمز راز کشف حقیقت، در دو چیز است؛  یکی یافتن راه و دیگری،  آنچه برداشت می‌ نماییم. خیلی کلمه در همین یک خط جا شده است حقیقت، رمز و راز، راه درست، آنچه برداشت می‌کنیم. شاید شود در مورد هر کدام از این کلمه‌ها چندین کتاب نوشت، فکر می‌کنم همه انسان‌ها در دنیای بیرون یا دنیای خاکی که قرار گرفته‌ایم همه‌ ما همین شکلی هستیم از آن حقیقت دور شده‌ایم. همه آمده‌ایم دنبال حقیقت می‌گردیم؛ ولی چون راه‌ را گم کرده‌ایم خیلی از انسان‌ها از راه درست دور شده‌اند، حقیقت را پیدا نمی‌کنند، سردرگم می‌شوند. انسان‌هایی که راه را پیدا نکنند اصلاً نمی‌دانند هدف از این که بیایند روی این بعد زمینی چه است من برای چه به این جا آمده‌ام؟ باید چه آموزش‌هایی بگیریم؟ چون می‌دانیم زمین یک مهد است که باید آموزش بگیریم و به آن تعهد برسیم. فکر می‌کنم حقیقت در درون انسان‌ها است. همانطور که می‌گویند اگر می‌خواهی خدا را بشناسی اول باید خودت را بشناسی حقیقت در درون من و گنج درون من است که اگر آن را اول بشناسم می‌توانم راه درست را انتخاب کنم گنج درون من یعنی چه؟  یعنی اول خودم را بشناسم بدانم نقاط قوت و نقاط ضعفم کجا قرار گرفته است  در آن مسیر نقاط قوت و توانایی که دارم حرکت کنم قوی شوم و نقاط ضعفی که دارم روی آنها کار کنم و آنها را به نقاط قوی تبدیل کنم این برای من خیلی مهم است و آن موقع است که می‌توانم آن حقیقت و راه درست را پیدا کنم و به حقیقت اصلی برسم. وادی هفتم وادی بسیار زیبایی است و برای من همسفر مطالب‌های زیادی را بیان می‌کند می‌گوید؛  فقط پیدا کردن راه درست نیست، اینکه در آن راه درست ماندگار باشید، آن راه را طی کنیم، خیلی مهمتر است. یک مثال ساده که می‌توانیم برای کنگره بزنیم چون کنگره می‌آییم برای من همسفر یا من مسافر راه و مسیر کنگره نمایان شده است، باز شده است. فکر نکنم من که روی این صندلی‌ها می‌نشینم و آموزش می‌گیرم و می‌آیم به کنگره و می‌روم این شکلی راحت امدم  خیلیا هستند شاید از کنار کنگره رد شوند اصلاً نمی‌دانند کنگره است نمی‌دانند چی است یا چند بار تا در کنگره هم آمدند؛ ولی  به آنان اجازه داده نشده پا بگذارند داخل کنگره برای درمان پس قدر این لحظات و آموزش‌ها را داشته باشیم وقتی وارد کنگره شویم راه برای ما نمایان می‌شود همان  راه درست راه مستقیم می‌دانیم  درمان، حال خوب، آرامش و آسایش است  به چه شرطی؟ به شرط اینکه این راه را درست انتخاب کنم آیا به حرف راهنمایم گوش می‌دهم؟ آیا به حرف ایجنت، مرزبانان گوش می‌دهم؟ آیا به موقع سر جلسات حضور پیدا می‌کنم؟  آیا از این سی‌دی‌های که آقای مهندس می‌گویند استفاده می‌کنم؟ یا فقط می‌نویسم که نشان دهم که بدون سی‌دی به کنگره نروم اصلاً مطلبی برداشت می‌کنم؟ یا اگر مسافر باشم دارو را سر موقع استفاده می‌کنم؟ بعد برمی‌گردم بعد از چند ماه یا یک سال می‌گویم می‌آیم کنگره همه کارها را انجام می‌دهم چرا حالم خوب نمی‌شود؟  آیا من که در این راه قرار گرفتم قانون و مقررات را انجام می‌دهم؟ این جوابش پیش خود من است و فکر می‌کنم حقیقت همین الان است. آقای مهندس همیشه می‌فرمایند: «از گذشته باید درس بگیریم؛ در زمان حال زندگی کنیم و برای آینده‌مان تصمیم بگیریم». اگر من زمان حال را درک کردم، فهمیدم می‌توانم آن را که درش قرار گرفتم و به آن حقیقت برسانم درک کردی حقیقت یا راه درست چی هست، همان است؛ که همان زمان و مکانی که برایت مهیا شده قدرش را بدانم و شاکر خداوند باشم از خداوند می‌خواهم به آن حقیقت واقعی که باید برسم برسم و درکش کنم با تمام وجود و همیشه رهجوی خوبی برای کنگره و آقای مهندس باشد.

سلام دوستان منیژه هستم همسفر
وادی هفتم به ما راه درست زندگی کردن را نشان می‌دهد. هر لحظه در زندگی ممکن است بر سر دوراهی قرار بگیریم و هر بار اگر راه غلط را انتخاب کنیم ممکن است به نابودی برسیم. برای پیدا کردن هر راه باید تفکر و اندیشه داشته باشیم. هر راهی را که می‌خواهیم برویم بررسی کنیم و تفکر کنیم راهی که می‌رویم درست است یا نه؟ باید راهی را برویم که به خوبی برسیم الان آمدن ما به کنگره‌۶۰ راه درست است قبلاً راه‌های زیادی برای ترک اعتیاد رفتیم؛ ولی نتیجه نگرفتیم چون راهمان درست نبود انشالله که بتوانیم این راه درست را ادامه دهیم و به نتیجه درست برسیم.

 سلام دوستان پریسا هستم همسفر
از وادی یکم تا چهارم بر روی تفکر متمرکز شدیم. در وادی پنجم فهمیدیم که بایستی افکار و اندیشه‌های خود را از فکر به عمل در بیاوریم در وادی ششم یاد گرفتیم فرمانروای عقل را به رسمیت بشناسیم. در وادی هفتم که دستور جلسه امروزمان است یاد گرفتیم عقل باید با نیروهایی که دارد بعضی از مجهولات را کشف کند تا بتواند راه درست را پیدا کند. خداوند زمانی که انسان را آفرید او را بر سر دوراهی قرار داد یکی راه درستی و یکی راه فسخ و فجور. پیدا کردن و انتخاب کردن راه با خود انسان بود که آیا راه فسخ و فجور را انتخاب کند یا راه درستی را انتخاب کند؟ اما چه انسان‌هایی که به دلیل پیدا نکردن راه نابود شدند و از تعادل خارج شدند. مثال ساده‌ای که می‌توانیم بزنیم اعتیاد است چه انسان‌هایی که راه درست را انتخاب کردند و به آرامش و درمان رسیدند و چه انسان‌هایی که نتوانستند راه را پیدا کنند و به مسلخ کشانده شدند. پس پیدا کردن راه یک مسئله بسیار مهم در زندگی ما است اگر راه را درست انتخاب کنیم به آن حقیقت می‌رسیم و حقیقت برای ما شیرین و دلچسب می‌شود؛ ولی اگر بی‌فکر باشیم و نتوانیم اندیشه و تفکر درست داشته باشیم حقیقت برای ما تلخ می‌شود.

تایپ و ویراستاری: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون سوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .