English Version
This Site Is Available In English

برای تکامل خودمان بایستی صفت بخشندگی را بیاموزیم

برای تکامل خودمان بایستی صفت بخشندگی را بیاموزیم

جلسه چهاردهم از دوره اول جلسات آموزشی لژیون سردار همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی آبیک به استادی دستیار اسیستانت سردار همسفر فریبا، نگهبانی پهلوان همسفر سکینه و دبیری همسفر الناز با دستور جلسه «وادی هفتم(رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می نمائیم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه17 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱5 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از نگهبان جلسه، سپاسگزارم که به من فرصت دادن در خدمت شما عزیزان باشم، از تک‌تک شما آموزش بگیرم و این از محبت‌های کنگره است. در هر شهر و شعبه‌ای که می‌رویم، آن‌قدر پیوند محبت بین اعضا عمیق است که گویا سال‌هاست که همدیگر را می‌شناسیم، حس خوب و انرژی خوبی از هم دریافت می‌کنیم. دستور جلسه امروز؛ وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و آنچه برداشت می‌کنیم).

ما چهار وادی را گذراندیم که گفتند: تفکر کنید و تفکر درستی داشته باشیم و از وادی پنجم یاد گرفتیم که در انجام کارها تنها تفکر کافی نیست، باید به اجرا هم در بیاوریم و خیلی آیتم‌ها دارد؛ به طور نمونه از ضد ارزش‌ها دوری‌کردن، پس‌انداز، صبر، تجسس نکنیم و در آخر هم توکل، تسلیم و رضای خداوند باشد تا بتوانیم به فرمان عقل برسیم.

در وادی هفتم می‌گوید: عقل با نیروهای خودش می‌آید و ناشناخته‌های ما را کشف و آشکار می‌کند تا راه درست نمایان شود.خیلی‌ها به علت پیدانکردن راه بیراهه رفته‌اند و زندگی‌شان نیست و نابود شده است، این‌طور نبود که بگوییم انسان‌های بی‌اراده‌ای بوده‌اند؛ بلکه راه را پیدا نکرده‌اند، چرا که خودمان هم خیلی راه‌ها را تجربه کرده‌ایم برای درمان اعتیاد و هیچ نتیجه‌ای نگرفتیم؛ اما لطف خداوند شامل حالمان شد وارد کنگره شدیم و راه درمان اعتیاد پیدا شد، درمان چیزی که برای ما درد و رنج بود.

آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند: قفل‌سازان بسیارند و کلیدسازان اندک‌اند؛ این وادی‌ها، کلید همان قفل‌های زنگ‌زده ما هستند که سال‌ها دنبال آن بودیم و از خداوند راه درمان و خروج از تاریکی را می‌خواستیم. آقای مهندس حسین دژاکام، راه درمان اعتیاد را پیدا کردند و من فریبا به این مسیر آمدم، به درمان رسیدم و مسافرم احیا شد.

اکنون که راه پیدا شد، برداشت من از این راه چیست؟ برداشت من این است که درمان و به رهایی، حال خوش برسم از کنگره بروم و بی‌تفاوت از کنار نعمت‌هایی که به من داده شد عبور کنم؟ آیا برداشت من از کنگره این بود؟ یا اینکه نه. آقای مهندس حسین دژاکام، قفل درمان اعتیاد را کشف کردند، خیلی قفل‌ها داریم که هنوز کشف نشده و برای ما درد و رنج هستند.

اکنون خیلی راحت از اعتیاد صحبت می‌کنیم؛ اما زمانی که در تاریکی بودیم، خیلی برای ما درد داشت؛ مثلاً درگذشته خواستگار برای خواهرم می‌آمد تمام بدن من می‌لرزید که مبادا مصرف‌کننده باشد؛ اما اکنون خیلی راحت از کنار این موضوع عبور می‌کنیم، چرا؟ زیرا به علم اعتیاد رسیده و آن درد رفته و علم جایگزین آن شده است؛ اکنون قیمت این علم، حال خوش و رهایی چقدر است؟ آیا من لایق این رهایی هستم؟ چرا که کنگره برای تک‌تک ما هزینه‌کرد، عشق آموزش داد؛ امروز من دراین‌بین ببینم آیا لایق بوده‌ام؟ اگر می‌خواهم در کنگره ماندگار باشم، حال خوش و انرژی را در قلبم ذخیره کنم باید خدمت کنم.

خیلی‌ها آمدند به درمان رسیدند و رفتند، خیلی‌ها هم به درمان نرسیدند و رفتند، چرا؟ زیرا ریشه نداشتند، ما باید در کنگره ریشه داشته باشیم؛ زیرا با هر تلنگر و انرژی منفی کنده نشویم، آن‌قدر ریشه ما قوی باشد که با هر بادی نلرزیم؛ اکنون ریشه ما در کنگره چیست؟ این است که خدمت داشته باشیم. خیلی از کسانی که اینجا هستند خدمت دارند، من خودم تا لحظه آخر کار داشتم؛ اما چون خدمت دارم سر ساعت در اینجا حاضر می‌شوم، اگر خدمت نداشته باشم می‌گویم؛ امروز نمی‌روم بماند برای یک روز دیگر، آن حال خوش نصیب خود من می‌شود؛ زیرا دوستان و عزیزانم را می‌بینم و انرژی کسب می‌کنم، اینجا سرشار از انرژی مثبت و حال خوش است.

یکی از این خدمت‌ها، خدمت مالی است. من همیشه می‌گویم؛ کسانی که در لژیون سردار هستند، انسان‌های خیلی باهوش و دانایی هستند؛ زیرا از دو منبع آموزش می‌گیرند؛ یکی لژیون خودشان و دیگری لژیون سردار که سرآمد تمامی لژیون‌ها، لژیون مالی است. بعضی‌ها می‌آیند خدمت می‌کنند؛ سردار یا دنور می‌شوند و می‌روند، مثل این است که من یک مبلغی را بدهم و یک بذری را بکارم و آن را رها کنم؛ این بذر من به بار نمی‌نشیند؛ زیرا باید از بذرم نگهداری، تغذیه و آبیاری کنم و به آن برسم تا به بار بنشیند، شکوفا شود. زمانی که من در لژیون سردار حضور مستمر دارم، این بذر من شکوفا شده و به بار می‌نشیند؛ به همین علت است که می‌گویند: حضور در لژیون سردار خیلی مهم است. بایستی پولی که در لژیون سردار می‌دهم آن را ماندگار و زیاد کرده و به آن حرکت بدهم تا مال من زنده بماند.

آقای مهندس آمدند، درمان شدند و در کنگره ماندند؛ اکنون کنگره برای همیشه ماندنی شده است، الگوی ما آقای مهندس است که بی‌تفاوت از این موضوع رد نشدند و ماندند، اکنون می‌خواهند جهانی را به درمان برسانند؛ پس ما هم از آقای مهندس الگو می‌گیریم و مال و ثروتمان را ماندگار کنیم.

آقای زرکش صحبت زیبایی کردند: ما برای تکامل خودمان، بایستی صفت بخشندگی را یاد بگیریم؛ من فریبا اگر بخواهم به تکامل برسم، بایستی به تک‌تک صفات خداوند برسم و بزرگ‌ترین صفت خداوند بخشندگی اوست.

من فریبا باید از هیچ و ناشناس بودن در کائنات دوری کنم و شناخته شوم، همه ما چند صباحی هستیم و می‌رویم و چه خوب است که دست پر از دنیا برویم، چه خوب است که دنور، سردار و یا پهلوان از دنیا برویم. من همیشه می‌گویم؛ لطف خداوند بود شامل حال ما شد که به این مسیر بیاییم، اگر قرار بود من بیرون از کنگره به تکامل برسم شاید هزاران سال طول می‌کشید؛ اما در کنگره چون در حال آموزش گرفتن و آگاهی هستیم این‌طور نیست.

قدردان خداوند هستم بابت این لطف، خدمت و توفیقی که به من داد تا در کنگره بمانم و خدمت کنم؛ می‌دانم اولین کسی که حال خوش نصیبش شد و احیا می‌شود، خود من هستم. کنگره به من نیازی ندارد، این من هستم که بایستی به ریسمان الهی چنگ بزنم، کنگره به‌سرعت در حال حرکت است و اگر من از این سرعت عقب بمانم قطعاً از علم کنگره عقب می‌مانم و می‌دانیم که علم کنگره برگرفته از ریشه الهی است.

پیشاپیش گلریزان را در پیش داریم و به شما تبریک می‌گویم، ان‌شاءالله که امسال گل‌ریزان خوبی را داشته و این را به یادآوریم که روز اول چه عهدی را باخدا بسته‌ایم؛ روز گلریزان روز وفای به عهد است، چه شب‌ها و روزهایی ضجه زدیم و از خداوند راه درمان خواستیم که خداوندا ما را از تاریکی نجات ده و در راه مستقیم قرار بده، اگر مسافرم حالش خوب بشود، تمام دارایی و زندگی‌ام را می‌دهم و خداوند معجزه کرد و کنگره را در مسیر زندگی‌مان قرار داد و از ما چیزی هم نخواست و خیلی چیزها هم دریافت کردیم؛ مانند عشق و محبت.

ما در کنگره پول درآوردن، پس‌اندازکردن، بخشیدن را یاد گرفتیم؛ امروز روز وفای به عهد ماست، عهدی که باخدا بستم؛ آیا بذری که کاشته‌ام به بار می‌نشیند؟ روز گلریزان بایستی دیدگاهمان را عوض کنیم، گلریزان این نیست که من بیایم پولی را بدهم تا حال یکی خوب بشود، نه این‌طور نیست؛ روز گلریزان من به شکرانه حال خوش خودم، رهایی مسافرم و احیاشدن زندگی‌ام یک مبلغی را تقدیم می‌کنم، اگر دیدگاه من به‌روز گلریزان این باشد؛ قطعاً آن خیر و برکتی که می‌گویند در زندگی‌ام جاری خواهد شد.

بخشش این نیست که من بگویم از مالم می‌دهم. خیلی از پهلوان‌ها می‌گویند: آن پولی که دادیم اصلاً از زندگی ما کم نشد، از یک جایی آمد و رفت به‌حساب کنگره. تک‌تک ما این را تجربه کرده و در جایگاه‌ها بوده‌ایم، خدا از یک جایی جور می‌کند و می‌رساند.

چرا آقای مهندس این کار را می‌کند؟ به علت اینکه من باید به آن فهم، بخشش و صفات خداوند برسم، من هستم که باید از هیچ و ناشناس بودن بیرون بیایم.

تایپیست: همسفر الناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .