جلسه دوّم از دوره یکم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی ارم با استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه: «وادی هفتم و تاثیر آن روی من(رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینمائیم) » روز دوشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
از ایجنت محترم، خانم فاطمه عزیز، نگهبان، دبیر و خزانهدار محترم، ممنونم که به من فرصت دادند تا در لژیون سردار خدمت کنم؛ تا هم آموزش بگیرم و هم خدمتی داشته باشم. دستور جلسه در مورد وادی هفتم است که میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ پیدا کردن راه و دیگری آنچه برداشت میشود. این وادی رمز و رازهای زیادی دارد و بسیار پرمحتوا و غنی است که اگر بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، ساعتها میتوانیم سخن بگوییم. در این وادی بیشتر درباره پیدا کردن راه صحبت شده است؛ پیدا کردن راه در تمام سطوح زندگی ما نقش بسیار مهمی دارد. البته راهی که پیشقدم آن تفکر و تعقل باشد، میتواند در همه جنبههای زندگی ما تأثیرگذار باشد.
آقای مهندس دژاکام در صحبتهایشان فرمودند: ما میتوانیم قِلق هر کس را از طریق راهش پیدا کنیم. رمز و راز مانند گاوصندوق است؛ برای باز کردن آن حتماً باید شماره را درست بزنیم تا وارد گاوصندوق شویم و به محتویات آن پی ببریم. آنچه در گاوصندوق وجود دارد میشود راز. مثال عینی آن در کنگره ۶۰ است؛ درمان اعتیاد از طریق کشف متد پیدا شد. خودشان زمانی که مصرفکننده بودند وارد این راه شدند و در این مسیر قدم برداشتند تا به آن حقیقت برسند. آن حقیقت همان درمان اعتیاد است که بعد از سالها دیگر برگشتی ندارد. این حقیقت کنگره ۶۰ و درمان اعتیاد است. آقای مهندس با تفکر و تعقل خودشان و راهنمایی استادان توانستند درمان اعتیاد را پیدا کنند و همانطور درمان سیگار، چاقی، لاغری و بسیاری بیماریهای دیگر. هرکسی هم نسبت به ظرفیت وجودی خودش برداشت دارد تا به حقیقت برسد. برداشتها همان آموزشها، سیدیها، کتابها، جزوهها و گوشبهفرمانها هستند. اینها برداشتهایی هستند که ما را به حقیقت میرسانند.
اگر بخواهم به لژیون سردار ربطش بدهم؛ حقیقتی که در لژیون سردار است همان بخشش است. راه لژیون سردار باز است و بستگی به فردی دارد که وارد لژیون سردار میشود و بستگی به دید، برداشت و نگاه آن شخص دارد. به نظر من حقیقت لژیون سردار به نوع بخشش بستگی دارد. اگر بخواهم خودم را مثال بزنم، بخشش من قبل از اینکه به کنگره بیایم رنگ و بوی دیگری داشت؛ نوع دیگری بود. اگر کاری هم میخواستم انجام بدهم، از اعماق قلبم نبود و اگر چیزی را میبخشیدم، در انتظار برگشت آن بودم و همیشه میگفتم: چرا این کار را انجام دادم؟ چون آموزش ندیده بودم و آگاهی نداشتم. ولی وقتی وارد لژیون سردار شدم، بخشش را بهگونهای دیگر یاد گرفتم؛ حقیقت بخشش را یاد گرفتم که باید از اعماق وجود باشد و بدون چشمداشت دیگر به آن پولی که بخشیده بودم فکر نمیکردم.
در کنگره ۶۰ یاد گرفتم، به آرامش رسیدم و گرههای کارم باز شد. کنگره نیازی به بخشش من نداشت؛ من در قبال زکات رهاییام این کار را انجام دادم. اگر معنی بخشش را یاد بگیرم، میتوانم به آرامش برسم. مسافر من برای بار دوم که دنور شد، وضعیت مالی ما خیلی خوب نبود. تازه خانه خریده بودیم و وقتی آمدند گفتند که برای دومین بار دنور شدند، خیلی ناراحت شدم و گفتم: شما عمل قلب انجام دادهاید، الان زمانش نبود. ولی زود پشیمان شدم. با اینکه درآمد بالایی نداشتیم، توانستیم بهراحتی پرداخت کنیم. این برای لژیون سردار بود و در زندگی ما سابقه نداشت. تجربه کردم که دیگر نترسم. پارسال که خودم دنور شدم، قدمهایم لرزان بود و میگفتم نمیتوانم پرداخت کنم، ولی با پساندازهایی که داشتم و از خیلی چیزها گذشتم، توانستم بهموقع تعهدم را پرداخت کنم. این برایم بسیار لذتبخش و آرامشدهنده بود. انشاءالله در این لژیون که قدم برداشتهایم محکمتر باشیم و بدانیم برای چه آمدهایم و هدفمان چیست که وارد لژیون سردار شدهایم. انشاءالله بتوانم در لژیون سردار داناییام را به دانایی مؤثر تبدیل کنم.

مرزبانان کشیک: همسفر طاهره و مسافر حسن
تایپیست:همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ترانه(لژیون سوم)
عکاس:همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر ناهید(لژیون دوم)
ویراستاری:همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ترانه(لژیون سوم)
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر ترانه(لژیون سوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
217