بنام قدرت مطلق
جلسه ششم از دوره ی سوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی لواسان به استادی مسافر محمدرضا ، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه وادی هفتم و تاثیر آن روی من مورخ15/6/1404 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم که امروز در شعبه لواسان حضور دارم. من فکر میکردم که استاد جلسه ی لژیون سردار خواهم بود و در این باب آماده بودم و امیدوترم جلسه ی خوبی را داشته باشیم. در ابتدا خداوند را شاکرم و سپس از آقای مهندس حسین دژاکام تشکر می کنیم که بستری فراهم کردند که فرصت تغییر کردن را در این مکان به ما داده اند.
خب جلسه ی امروز وادی هفتم است:رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکس یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می نماییم. در این وادی در مورد با رمز و راز و پیدا کردن بهترین راه سخن گفته می شود و بحث اصلی پیمودن راه است. به لطف خدا من در این چند وقت توانستم در کنار دیده بان سردار آقای زرکش خدمت بکنم و از ایشان یاد بگیرم. من دقت کرده ام در رابطه با لژیون سردار و بخشش چهار گروه وجود دارد؛ گروه اول مثلا اینگونه است که شما یک باغی دارید و برای انجام امورات باغ ، یکی از دوستان تان را می آورید تا مثلا درختان را مرتب کند و علف های هرز را ببرد و باغ را آباد کند ، در این مرحله فرد می گوید خب دستمزد من را بده. خب اگر شما به او حقوق اش را ندهی آن دوست با همان بیل که برایتان باغچه را مرتب کرده بود به شما حمله خواهد کرد و باید ده برابر هزینه کنید تا جبران خسارت بشود.گروه دوم بر خلاف گروه اول که بخشش نمی کردند ، اینجا بخشش می کنند اما کمتر از ظرفیت شان یعنی: در توان اش است که کامل حقوق فرد را بدهد اما نمی دهد یا برای مثال فردی توان دنور شدن دارد اما سردار می دهد، یعنی یک بیستم از توان اصلی خود را می بخشد، شاید همچین افرادی بتوانند دیگران را فریب بدهند و یا حتی خودشان را فریب بدهند اما نکته اینجاست که جهان هستی را نمی توان فریب داد، هستی با هوش است شما اگر یک دانه ی خراب را بکاری هرچقدر هم که به آن برسی باز معیوب خواهد بود و به ثمره نخواهد رسید و در این افراد هیچ وقت تغییر رخ نمی دهد.

جناب آقای زرکش به ما خشم و شهوت را آموزش دادند . شهوت یعنی کسی که خوشبختی را در این می بیند که همه چیز برای او باشد و خوشبختی را در تنهایی می بیند و هیچ وقت هیچ رشدی برای او اتفاق نمی افتد.
گروه سوم ؛ می بخشند و به اندازه با توان شان هم می بخشند اما نگاهشان به بخشش مانند معامله است یعنی خواسته دارند هم از خداوند و هم از بنده ی او. می بخشند تا چیزی گیرشان بیاید. برای رد شدن از این مرحله بدیهی است که مانند همسر حضرت ابراهیم(حاجر) که به او فرمان داده شد تا خودش با فرزندش به بیابون بروند و در آن شرایط مرگبار از گذر گاه بتوانند عبور کنند آن هم همراه با بچه ای که نام اش اسماعیل است و خاندان نبوت را دارد پس باید حاجر به بخشش می رسید یعنی از خود و فرزندش می گذشت و امید اش را از دست نمی داد پس بارها به سراب می رسید و هفت بار این سراب را رفت و آمد. بخشیدن اگر همراه با توقع باشد همین است یعنی من می بخشم برای بدست آوردن چیز دیگری این نشان می دهد که تو در بیرون بخشیده ای اما هنوز در درون نبخشیده ای. حضرت حاجر بعد از هفت بار به دنبال آب گشتن از خداوند خویش خجالت کشید و تسلیم شد بعد از رسیدن به مقام تسلیم در برابر قوانین الهی بود که اسماعیل پایش را به زمین کوبید و آب روان شد.
ما باید اول در صور آشکار ببخشیم تا به توانی برسیم که در صور پنهان بخشنده باشیم. صفت بخشندگی تنها با بخشش در هر دو صور صورت می گیرد.
امیدوارم که این اتفاق بزرگ که اسم آن بخشندگی است در دل همه ی افراد شکل بگیرد زیرا دروازه های جدیدی به روی انسان باز می شود. ما بخشندگی را از جناب آقای مهندس یاد می گیریم. ایشان بعد از درمان اعتیاد از خود و خانواده شان گذشتند و شروع کردند به انجام کار ها و این متد را بخشیدن به افراد دیگر و ایشان ابتدا خودشان کلامی که می گویند را عمل می کنند و به انجا می رسانند و سپس به ما انتقال می دهند و ای یک قانون است که اگر کسی بخواهد صاحب کلام خویش بشود باید بتواند کلام اش را به عمل تبدیل کند. امیدوارم همه برنامه ریزی بکنند برای گلریزان که چند ماه دیگر برگذار خواهد شد. از اینکه به صحبت های من گوش دادید از همه شما سپاسگذارم.
با احترام مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
90