English Version
This Site Is Available In English

عملیاتی کردن وادی‌ها باعث لذت در بدن ما می‌شود

عملیاتی کردن وادی‌ها باعث لذت در بدن ما می‌شود

يازدهمين جلسه از دور بیست و یکم کارگاه‌های آموزش خصوصی ویژه مسافران آقا کنگره۶۰ شعبه باباطاهر همدان به استادی راهنما تازه‌واردین مسافر ابراهیم و نگهبانی مسافر بهمن و دبیری مسافر عمران با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» یك‌شنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد. 

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر، خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که این توفیق حاصل گردید و امروز این جایگاه روزی بنده شد، از دبیر و نگهبان تشکر می‌کنم که اجازه دادند امروز در این جایگاه قرار گرفته و از شما عزیزان و سروران گرامی آموزش بگیرم، تقدیر و تشکر می‌کنم از بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس دژاکام، استاد امین، خانم آنی بزرگ، خانم شانی و تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ در کل کشور به ویژه دوستان عزیز خدمتگزار در نمایندگی باباطاهر همدان از جمله مرزبانان، راهنمایان عزیز، راهنمایان تازه واردین و تمام عزیزان خدمتگزار تقدیر و تشکر می‌کنم، از راهنمای خودم آقای عبدالله صدیقی عزیز که ۱۰ ماه زحمت بنده را در لژیون سوم کشیدند که این حال خوش و تعادل نسبی امروز را مدیون ایشان هستم و در زندگی هرچه دارم مدیون ایشان هستم، امیدوارم این حال خوش را خداوند چندین برابر آن‌را به ایشان برگرداند، همچنین تقدیر و تشکر ویژه دارم از راهنمای درمان نیکوتین خودم آقای اسماعیل امرایی عزیز که زحمت درمان سیگار بنده را کشیدند و امیدوارم هرچه از خدا می‌خواهند خدا برایشان برآورده کند و خیر و برکت زحمات ایشان در زندگیشان ساری و جاری گردد.

در مورد دستور جلسه وادی هفتم، رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یک یافتن راه که خیلی مهم است اگر راه را پیدا نکنیم به اشتباه رفته منجر به نابودی انسان می‌گردد دوم آنچه برداشت می‌کنیم، چه چیزی را که در این راه برداشت می‌کنیم؟ خیلی مهم است در کنگره۶۰ ما ۱۴ وادی داریم وادی‌های کنگره۶۰ رسم زندگی کردن درست را به من ابراهیم نشان می‌دهند البته به شرط یعنی شرط دارد و آن شرط چیست؟
من با حضورم در کنگره۶۰ به صورت فعال و سروقت، نوشتن سی‌دی‌ها به موقع، فعال در مشارکت و اعلام سفر، آموزش‌ها را در کنگره۶۰ می‌گیرم آیا این آموزشی که من گرفتم آن را در بیرون از کنگره ۶۰ عملیاتی می‌کنم یا خیر؟
اگر بتوانم وادی‌های کنگره۶۰ را به صورت عملیاتی اجرا کنم چنان لذتی از زندگی نصیب من می‌شود که تاکنون این لذت را هیچکس درک نکرده است و تک تک سلول‌های بدن انسان این لذت را حس می‌کنند.

از وادی اول تا وادی پنجم آقای مهندس در مورد تفکر من صحبت می‌کنند و می‌گویند: تفکر کن و از وادی پنجم به بعد شروع از قوه به فعل درآوردن تفکرات است و می‌گوید: آن چیزی که تفکر کرده‌ای حالا بیا آن را اجرایی کن. در وادی ششم فرمان عقل را به ما می‌گوید وادی هفتم می‌گوید: رمز و راز کشف حقیقت یکی یافتن راه دومی آنچه در این راه ما برداشت می‌کنیم، دوستان جسم، روان و تفکر به دلیل پیدا نکردن راه حل از تعادل طبیعی خود خارج می‌شود. جسم، روان و تفکر همان مثلث درمان است، اگر راه حل را ما پیدا نکنیم از مسیر خودش خارج شده و به بیراهه رفته و به باتلاق کشیده می‌شود. 

من مثال کنگره‌ای آن را بگویم تجربه خود من از وادی هفتم، مسیر کنگره را من پیدا کردم و آمدم در کنگره و وارد لژیون تازه واردین شدم بعد از سه جلسه مشاوره رفتم خدمت راهنما لژیون ایکس، راه را پیدا کردم و مسیر به من نشان داده شد که یافتن راه بسیار مهم است وقتی مسیر پیدا شد حالا آن چیزی که من در کنگره باید برداشت کنم چه هست؟
آقای مهندس در صحبت‌های روز چهارشنبه نیز اشاره کردند و فرمودند: کلید زیاد و قفل هم زیاد داریم ولی قفل ساز از کلیدساز خیلی زیادتر است همه قفل سازند، چطور قفل سازند؟ من رهجو تازه آمده‌ام و وارد کنگره شده‌ام ۱۰۰ نفر اینجا تا من بیایم و به کنگره برسم به من مشاوره می‌دهند و این‌ها برای من قفل است، نماد وادی هفتم است چرا؟ چون نمی‌توانند مشاوره بدهند به کسی که مشاوره می‌خواهد، یا راهنما و یا دی اس دی را اشتباه معرفی می‌کنند و یا خود درمانی به او می‌دهند، که این شد قفل و کلید آن را پیدا کردن سخت است چون کلید آن کم است و در قفل شد، ولی وقتی می‌آید و در دست مشاور تازه واردین قرار می‌گیرد بعد از سه جلسه کلید آن دست مشاورین کنگره است و به جز کنگره کلید درمان را کسی ندارد.

 بیرون از کنگره و در کل دنیا می‌گویند: مواد مخدر درمان ندارد ولی آقای مهندس با سند می‌گویند مواد مخدر درمان دارد و چندین هزار نفر را تحویل جامعه داده است این همین پیدا کردن راه است، راه پیدا شد حال می‌خواهیم توشه خود را جمع کنیم باز در این مورد آقای مهندس مثالی می‌زنند ومی‌فرمایند: می‌خواهیم به تبریز برویم تا وقتی که به تبریز نرسیدیم آن حسی که در ذهن ما از تبریز تصور می‌کنیم، نمی‌دانیم این تبریز چه هست؟ از کجا و از چه مسیری می‌خواهیم برویم؟ وقتی به تبریز رسیدیم با آن برداشت و اندوخته‌ای که در مسیر داریم در زمان رسیدن به تبریز، فیزیکی آن را لمس می‌کنیم در این زمان لذت آن مقصد را می‌فهمیم، کنگره۶۰ نیز همین است وقتی وارد لژیون شدیم باید درست سفر کنیم، اگر درست سفر کردیم، اگر به موقع سر همین صندلی نشستیم، اگر درست از آموزش‌های کنگره استفاده کردیم مقصد ما کی می‌باشد؟ مقصد همان رهایی است و وقتی به آن رهایی رسیدیم این همان تبریز است و آن لذت رهایی دیگر ما را ول نمی‌کند فقط خام است، غذای نیمه پخته و یا خام قابل خوردن نیست.

آمدم کنگره سفر کردم ۱۰ الی ۱۱ ماه و رها شدم، آموزش‌ها را گرفتم، جسمم را با دارو و روان و جهان بینی را با آموزش‌ها، بعد از ۱۰ الی ۱۱ ماه رهایی را گرفتم و به مقصد رسیدم منتها باید بتوانم این مقصد را حفظ کنم و بدانم در این مقصد می‌خواهم چکار کنم؟ اگر خدمت نکنم، به عنوان مثال در تبریز من کوچه به کوچه، آثارهای باستانی آن را نگردم و ندانم چه خبری است، امکان دارد به مشکل برخورده، پس بعد از رهایم باید خدمت کنم و اگر خدمتگزار کنگره باشم حداقل یک سال، خود آقای مهندس می‌گویند: در قبال کاری که کنگره برای شما می‌کند، حداقل شما یک سال در کنگره خدمت کن چون یکی آمده و به من ابراهیم خدمت کرده و من رها شدم و الان در اینجا در خدمت شما عزیزان در حال آموزش گرفتنم، سعی کنیم یک سال نیز ما در کنگره خدمت کنیم که تازه واردی که بیرون از کنگره به اینجا می‌آید وادی هفتم را درک کند و به آن مقصد نهایی برسد از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید ممنونم.

 

 

تایپ، عکس، تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا (لژیون هشتم) 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .