در گذر لحظهها، زندگی همچون دریایی بیپایان جاری است؛ موجهای آن گاه آرامند، گاه طوفانی، اما آنچه این دریا را به ساحل آرامش میرساند، تعادل است.
مصاحبه با یکی از قبول شدگان آزمون راهنمایی کنگره ۶۰ نمایندگی شفا داشتیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
لطفاً خودتان را معرفی نمایید؛
سلام دوستان امین هستم یک مسافر، مدت تخریب ۱۰ سال، آنتی ایکس مصرفی تریاک، مدت سفر ۱۰ ماه و ۱۰ روز، روش درمان دی اس تی، داروی درمان اوتی، راهنمای درمان مسافر مرتضی لژیون ۲۰ نمایندگی شفا مشهد، ورزش شنا، رهایی ۱۴ ماه.

نحوه آشنایی با کنگره و اگر قبل از ورود و در سفر اول تجربهای دارین که به نظرتان برای دوستان مفید واقع میگردد را بیان بفرمائید.
من از طریق یکی از دوستان زمان مصرف با کنگره آشنا شدم. بعد از اینکه از آن دوستم اسم کنگره را گرفتم، به سایت کنگره مراجعه کردم و بیشتر با آن آشنا شدم. یادم است که همان روزها، به شدت دنبال راه درمان بودم. حتی با یکی از مراکز ترک اعتیاد در تهران تماس گرفتم و قرار بود یک هفته مرخصی بگیرم و برای ترک به آن مرکز مراجعه کنم. اما خدا را شکر که با کنگره آشنا شدم و از مراجعه به آن مرکز خودداری کردم.
عضو لژیون سردار هستید؟ در این رابطه و آنچه درک و تجربه کردهاید بیان بفرمایید.
به نظر من بخشش در کنگره، شامل بخشش مال، جان و وقت می شود. البته منظورم از بخشش جان، نه به معنی گذشتن از جان، بلکه منظور اینکه با دل و جان و با تمام وجود حتی با یک لبخند، به یک درمانده کمک کنم. از آنجا که زندگی در این بعد از حیات، مادی است، بنابراین وجود پول و مادیات برای اداره کردن هر سازمانی، بسیار مهم و ضروری میباشد. این امر در کنگره از طریق لژیونهای سردار انجام میشود.
گرچه عضویت در لژیون سردار، دنوری، پهلوانی و حتی نشانی در بینشانی، باعث میشود در درجه اول من به حال خوش برسم. شاید این سوال پیش بیاید که یعنی چی؟ من هم پول بدهم هم حالم خوب شود؟! اما زمانی من این موضوع را درک میکنم که یک نفر را بالای سکو میبینم که اعلام رهایی میکند و خانواده او بابت این موضوع خوشحال هستند. اینجاست که باعث خوشحالی من میشود که توانستهام سهمی هر چند کوچک در رهایی و حال خوب آن مسافر داشتهام.
از اینکه در آزمون راهنمایی قبول شدهاید و بهزودی از دستان پر مهر مهندس شال راهنمایی را دریافت خواهید کرد چه احساسی دارید.
راستش من تجربه گذراندن چندین آزمون را در گذشته داشتم. اما زمانی که شروع به مطالعه برای آزمون راهنمایی کردم، خیلی خیلی حس متفاوتی داشتم. احساس میکردم آن آزمونها و کنکورهایی که در گذشته تجربه کردم، از روی اجبار بود و به همین دلیل هم، هیچگاه تجربه خوب یا حس خوبی از آن آزمونها نداشتم. اما آزمون راهنمایی در کنگره، یک آزمون جهت محک زدن میزان عشق خودت نسبت به خودت، نسبت به بندگان دربند و نهایتا نسبت به خالق خودت میباشد. به همین دلیل هرچه بیشتر برای آزمون راهنمایی مطالعه میکردم، بیشتر لذت میبردم.
خیلی خیلی خوشحالم از اینکه در آزمون پذیرفته شدم و خدا من را لایق این خدمت دانست. امیدوارم که بتوانم خدمت درست و شایستهای در این زمینه داشته باشم تا نزد خدا و جناب مهندس و سیستم کنگره ۶۰ شرمنده نشوم.
به نظر شما یک نفر که میخواهد راهنما شود چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
همیشه یک جملهای را در کنگره میشنیدم اما درست معنی آن را متوجه نمیشدم و آن اینکه، در کنگره جایگاه، میگردد و انسان مورد نظر را پیدا میکند. برای قبولی در آزمون راهنمایی، مهمتر از همه چیز، خواسته قوی و حرکت در مسیر کنگره میباشد.
منابع و مطالب آموزشی مشخص میباشند و تنها کاری که باید انجام دهم و تنها کاری که از دستم بر میآید، مطالعه آنها و البته درک آن مطالب میباشد. حالا اینکه نتیجه چه میشود، خیلی به من ارتباط ندارد. مهم تلاش کردن من در جهت خواسته است. نتیجه قطعا براساس فرمان صادر خواهد شد.
چطور شد که تصمیم گرفتید در آزمون راهنمایی شرکت کنید؟
به نظر من مصرف مواد و به تبع آن، وقوع اعتیاد و به عبارتی معتاد شدن، نیازمند وجود یکسری پیشنیاز میباشد. یعنی تقریبا هیچکس بدون دلیل به سمت مصرف مواد نمیرود. یک رخداد، یک حادثه، یک فکر، یک دعوا و .... به طور کلی وقوع یک دلیل و شاید بهتر باشد که بگویم یک بهانه، باعث هل دادن یک فرد به سمت مصرف مواد میشود.
البته کسانی را به سمت مصرف مواد هل میدهد که راه و رسم مواجه شدن با آن مسئله را یاد نداشته باشد. همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که من برای این تصمیم گرفتم در آزمون راهنمایی شرکت کنم که بتوانم راه و رسم مواجه با مسائل و به عبارتی راه و رسم زندگی کردن را در درجه اول، خودم یاد بگیرم تا مجدد به سمت مصرف سوق داده نشوم، و در درجه دوم، آنچه را که از کنگره، جناب مهندس و راهنمای عزیزم آموختم، بتوانم به چند نفر دیگه انتقال دهم.
برای کسی که هنوز در سفر اول است و یا وارد سفر دوم شده و خواسته راهنما شدن دارد چه توصیهای دارید؟
در سفر اول خواسته و تمرکز من باید درمان اعتیادم باشد. در ادامه اگر خواسته واقعی جهت راهنما شدن در من باشد، خودش آشکار میشود. اما اولویت، درمان اعتیاد است. دوستانی هم که وارد سفر دوم شدهاند، براساس خواسته خودشان و راهنماییهای راهنمای خودشان میتوانند مسیر خدمتی مناسب خودشان در کنگره را پیدا کنند. چون بهترین کسی که میتواند خواسته یک رهجو را تشخیص دهد و آن را شکوفا کند، راهنما میباشد. البته تبلور خواسته برعهده خود مسافر است اما راهنما میتواند به آن خواسته مسیر دهد و آن را شکوفا کند.
با توجه به اینکه دستور جلسه این هفته از فرمانبرداری تا فرماندهی می باشد، میخواستم این موضوع را مطرح کنم که تغییر، خیلی سخت و زمان بر است. بنابر این دوستان جهت تغییر، عجله نکنند و دلیر نشوند. دلسرد شدن از تغییر و به عبارتی ناامیدی در طول سفر و حتی در سفر دوم، ممکن است خیلی گریبان ما را بگیرد. به همین دلیل مسافر با جان و دل، میبایست گوش به فرمان راهنما به عنوان فرمانده جهت درمان اعتیاد باشد، تا فرصت و اجازه ورود نیروی منفی ناامیدی را ندهد. آموزش، آموزش، آموزش و البته حرکت در جهت آن آموزش و پیاده کردم آن آموزش، باعث تغییر در من خواهد شد.
بعنوان سخن پایانی اگر مطلب یا موضوع خاصی به نظرتان مثمر ثمر است بیان بفرمائید.
در پایان از کنگره ۶۰، جناب مهندس و خانواده محترمشان، راهنمای خوبم مسافر مرتضی، شما و سایر خدمتگزارانی که از وقت، مال و جان خودشان میگذرند تا یک نفر به حال خوش و آرامش برسد، صمیمانه سپاسگزارم.
مرزبان خبری: مسافر علی اصغر
مصاحبهکننده: مسافر مهدی ل14
تنظیم و ارسال: سایت نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
105