جلسه سیزدهم از دور هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی قشم با استادی مسافر اشکان ، نگهبانی مسافر روح الله و دبیری مسافر یوسف با دستور جلسه ( وادی هفتم و تأثیر آن روی من ) یکشنبه شانزدهم شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار کرد .


سلام دوستان اشکان هستم یک مسافر ؛
دستور جلسه امروز دربارهی « وادی هفتم و تأثیر آن روی من » است. وادی ها چراغ راه هستند اگر بخواهم از یک مبدأ به مقصدی برسم باید از مجموعه ای از آبادی ها عبور کنم این وادی ها همان آبادی ها یا قوانینی هستند که مرا به سلامت به سمت مقصد هدایت می کنند ، در کنگره وادی اول تا چهارم بیشتر روی تفکر و ساختارهای ذهنی تمرکز دارند در وادی پنجم آموختیم که باید افکار و اندیشه های خود را از حالت قوه به فعل تبدیل کنیم ؛ یعنی آنچه در ذهن داریم به صورت عملی و کاربردی در زندگی اجرا کنیم. در وادی ششم ، حکم عقل را به عنوان فرمانده پذیرفتیم و دانستیم که عقل نقش فرمانده را برای ما ایفا می کند در وادی هفتم یاد می گیریم که برای تعقل کردن ابتدا باید قادر باشیم مسیر صحیح را از مسیر غلط تشخیص داده و جدا کنیم سپس باید برای پیدا کردن راه مستقیم تلاش و حرکت کنیم تا بتوانیم در جهت درست پیش برویم اگر در این تشخیص اشتباه کنیم و بهترین مسیر را انتخاب نکنیم به بیراهه خواهیم رفت ؛ جناب آقای مهندس می فرمایند : « همیشه در حال آزمایش هستیم و تا هستی هست ، آزمایش هم هست » در این مسیر دو راه وجود دارد ؛ یکی راهی که به سعادت و کمال ختم می شود و راه دیگر که ممکن است به بیراهه منتهی گردد. در صورتجلسه آمده است که و رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است ، اول یافتن راه و دوم آنچه برداشت می کنیم . راز به معنای مطلبی پوشیده و پنهان است و رمز کلید یا علامتی است که ما را به درک مطلب می رساند ، کشف هم به معنای پیدا کردن و آشکار ساختن حقیقت، اصل و منتهای هر چیزی است که به درستی و راستی آن دلالت کند. برای باز کردن هر قفلی ابتدا باید کلید آن را داشت و سپس اقدام به باز کردن قفل کنیم یعنی ابتدا مبدأ و مقصد را مشخص کنیم و سپس در جهت رسیدن به آن هدف حرکت کنیم همچنین در این وادی، انسان ها بر اساس عملکرد به تصمیمات شان به دو دسته تقسیم می شوند ؛ دسته اول کم خردان و دسته دوم خردمندان . کم خردان ابتدا حرف می زنند و سپس فکر می کنند یا اول عملی را انجام می دهند و بعد نسبت به عواقب آن فکر کرده و پشیمان می شوند. مثلاً از کسی که به نان شب خود محتاج است نقشه گنج می خواهند یا از کسی که خود بیمار است انرژی درمانی طلب می کنند همیشه دنبال کوتاهترین و ارزانترین راه هستند و حاضر به پرداخت هزینه واقعی نیستند. اما خردمندان قبل از سخن گفتن تفکر و تأمل می کنند عواقب راه را می سنجند و به دنبال برهان و آگاهی اند و می دانند گنج واقعی در درون خودشان است ، آن گنج را کشف و رشد می دهند، مسیر را می سنجند و سپس حرکت خود را از مبدأ به مقصد آغاز می کنند. حتی انسان بی خرد از کوچکترین و کم اهمیت ترین مسائل بحران ایجاد می کند اما انسان خردمند در همه حال وضعیت مناسب را در نظر می گیرد، واکنش نشان می دهد و گاهی حتی واکنش نشان ندادن را انتخاب می کند و به مسائل پیرامون آگاهی دارد در نهایت انسان باید صفات خداوند را در وجود خود کشف و رشد دهد .
ویرایش و تایپ : مسافر سجاد
بازنگری و ارسال : مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
65