English Version
This Site Is Available In English

زندگی مانند یک بازی است. هر بازی قوانینی دارد. اگر قوانین را یاد بگیرم، می‌توانم از زندگی بهتر، با کمترین اصطکاک بهره‌مند شوم (نمایندگی رز تهران)

زندگی مانند یک بازی است. هر بازی قوانینی دارد. اگر قوانین را یاد بگیرم، می‌توانم از زندگی بهتر، با کمترین اصطکاک بهره‌مند شوم (نمایندگی رز تهران)

چهارمین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی_ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران، با استادی راهنما مسافر کتایون، نگهبانی مسافر اکرم و دبیری مسافر الهه، با دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» روز یک‌شنبه ۱۶ شهریورماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان کتایون هستم یک مسافر.

دستور جلسه امروز تحت عنوان وادی هفتم، «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آن‌چه برداشت می‌نماییم» می‌باشد و در ادامه، یک‌سال رهایی خانم رویا را به اتفاق جشن می‌گیریم.

در مورد دستور جلسه اول، همان‌طور که می‌دانید، زندگی مانند یک بازی است و هر بازی قوانینی دارد. اگر این قوانین را یاد بگیریم، می‌توانیم از بهترین زندگی با کمترین اصطکاک بهره‌مند شویم.

وادی‌های کنگره ۶۰، کلیدهای ما هستند و قوانین زندگی را به ما آموزش می‌دهند. اگر آن‌ها را بیاموزیم و اجرایی کنیم، می‌توانیم در مسیر درست قرار بگیریم و در نهایت به هدف اصلی برسیم.

از وادی اول تا چهارم درباره تفکر صحبت شده و مراتب تفکر را شرح می‌دهد. در وادی پنجم عنوان شده است که هر آن‌چه می‌اندیشیم باید به مرحله اجرا درآید. در وادی ششم، فرمان‌برداری عقل را به رسمیت می‌شناسیم و حال به وادی هفتم رسیده‌ایم.

هدف از وادی هفتم این است که بدانیم در مسیر زندگی، مهم‌ترین مسئله پیدا کردن راه درست است؛ یعنی باید مسیر درست را پیدا کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم. در عنوان وادی، واژه‌هایی مانند «رمز» به معنای نشانه‌ای برای درک موضوعات، «راز» به‌عنوان موضوعی پوشیده، «کشف» یعنی آشکارسازی، و «حقیقت» یعنی اصل موضوع و راستی هر چیز آمده است.

رمز یعنی ما راه درست را در زندگی خود پیدا کنیم، راز یعنی قدم گذاشتن در این راه و حرکت در مسیر آن. نتیجه، رسیدن به مقصدی است که آرزو داریم. قبل از ورود به کنگره، همه ما تجربه‌هایی در ترک داشتیم، اما به دلیل غلط بودن مسیر، به نتیجه‌ای نرسیدیم. اما ورود به کنگره و استفاده از پروتکل درمان DST، که حقیقتی آشکار است، ما را به نتیجه رساند. این پروتکل نه‌تنها در درمان اعتیاد، بلکه در درمان سیگار و حتی اضافه وزن نیز مؤثر است.

حقیقت، آن چیزی است که بود، هست و خواهد بود، اما واقعیت، چیزی است که فقط در حال اتفاق می‌افتد و ممکن است وجود خارجی نداشته باشد. با استفاده از آموزش‌ها و روش‌های درمانی در کنگره، می‌توانیم در هر مسئله‌ای به سلامتی و تعادل برسیم.

سخنان استاد درباره یک‌سال رهایی مسافر رویا:

تولد یک‌سال رهایی خانم رویا را در رأس به جناب مهندس و سپس به گروه خانم‌های مسافر، گروه مرزبانی، ایجنت محترم شعبه، همچنین به خود ایشان، خانواده کنگره‌ای و همسفرانشان تبریک عرض می‌نمایم.

رویا در سفر اول، بسیار استوار و ثابت‌قدم بود. قطعاً همه افراد فراز و نشیب‌هایی دارند که امری طبیعی است، اما ایشان خواهان و خواستار بودند. با وجود داشتن فرزند کوچک، حرکت کردند و به جایی رسیدند که در پایان سفر اول، علاقه‌مند به خدمت در کنگره شدند. پس از رهایی، به سرعت وارد خدمت شدند و در بخش فالوآپ و آمار، خدمتی زیبا و دقیق ارائه کردند.

از همان ابتدای سفر، عضو لژیون سردار شدند و در سال گذشته دنور بودند و مبلغ دنور را به طور کامل پرداخت نمودند. همچنین در حال حاضر خزانه‌دار لژیون سردار هستند. در لژیون جونز عضو هستند و ۱۱ کیلو کاهش وزن داشتند. در آزمون راهنمایی سال گذشته نیز در بخش تازه‌واردین پذیرفته شدند.

امیدوارم با تلاش‌هایی که دارند، به وزن دلخواه برسند و به‌زودی شال راهنمایی را بر شانه ایشان ببینیم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، سپاسگزارم.

پیام تولد یک‌سال رهایی مسافر رویا:

چون عقابی تیزبین مشرف بر تمامی اوضاع خود باشید، تا در انجام عمل، با حل مسائل حیاتی، به نقطه‌های عمیق برسید. خداوند یارتان باد!

اعلام سفر:

مدت تخریب: ۵ سال_ آخرین آنتی‌ایکس مصرفی: گل_ روش درمان: DST_ داروی درمان: OT_ راهنما: مسافر کتایون_ مدت سفر اول: ۱۲ ماه و ۲۹ روز_ رشته ورزشی: بدمینتون_ مدت رهایی: ۱ سال و ۲ ماه

خواسته‌های مسافر رویا:

رهایی در لژیون جونز خودم و  همسرم از اضافه وزن و رسیدن به تغذیه سالم. خواسته دوم: در دل بیان شد.

صحبت‌های مسافر رویا:

سلام دوستان، رویا هستم یک مسافر.

اگر بخواهم از سفر اول و ورودم به کنگره بگویم، به نقطه‌ای رسیده بودم که خواستار رهایی بودم، اما معنای واقعی حال خوب را نمی‌دانستم. شروع اعتیاد من از این تصور اشتباه بود که با مواد مخدر می‌توانم به حال خوب برسم. اوایل مصرف، حال خوشی غیرواقعی داشتم اما پس از ورود به کنگره و لمس حال خوش واقعی، به کنگره ایمان آوردم. امیدوارم تا زمانی که جان در بدن دارم، خداوند اذن خدمت در کنگره را به من عطا فرماید.

سفر اول با تمام فراز و نشیب‌هایش برای من بسیار زیبا بود. نظم بی‌نظیری داشت؛ از خوردن OT در ساعت مشخص گرفته تا حضور در کارگاه‌های آموزشی. کارگاه‌ها بسیار تأثیرگذارند؛ سرودها، مفاهیم عمیقی دارند؛ اینکه شیطان را از درون خود بیرون کنیم و سرزمین درونمان را گلستان سازیم. همه این‌ها به ما انرژی و انگیزه می‌دهند.

راهنمای عزیزم همیشه به من عشق و امید می‌دادند. وقتی از خودم ناامید می‌شدم، مرا به سمت مطالعه کتاب‌ها و آمادگی برای امتحانات هدایت می‌کردند. من تا ابد مدیون ایشان هستم. از جناب مهندس تشکر می‌کنم که با آموزش‌هایشان به ما زندگی دوباره بخشیدند. از همسفرم که باعث ورود من به کنگره شدند، تشکر ویژه دارم. با وجود تمام سختی‌ها، در کنارم بودند. از گروه مرزبانی، ایجنت شعبه و همه کسانی که برای رهایی رهجو تلاش می‌کنند، سپاسگزارم. از همسر عزیزم که در تمام مسیر مانند کوهی استوار پشتیبانم بودند، تشکر ویژه دارم و امیدوارم به همه خواسته‌هایشان برسند.

صحبت‌های راهنما همسفر فاطمه:

سلام دوستان، فاطمه هستم یک همسفر.

به جناب مهندس، ایجنت محترم، گروه مرزبانی، خانم کتایون عزیز، همچنین به کلیه مسافران و همسفران، تبریک عرض می‌کنم. خانم رویا برای رسیدن به این نقطه بسیار زحمت کشیدند. به ایشان تبریک می‌گویم. اگر بخواهیم وادی هفتم را به این جشن پیوند دهیم، یافتن راه، بسیار دشوار است. سختی‌های زیادی را گذراندیم تا بتوانیم راه درست را بیابیم. برداشت، مهم‌تر از حضور فیزیکی در کنگره است. خدمت کردن، نشان‌دهنده برداشت درست است؛ چیزی که خانم رویا و خانم الهام به‌خوبی انجام دادند.

خانم الهام نیز در ابتدا با حال بسیار بدی وارد کنگره شدند، بسیار نگران و عجول بودند. اما با شنیدن و اجرای آموزش‌ها، رشد کردند، مرزبان شدند و شال راهنمایی را دریافت کردند. رسیدن به این نقطه، شکرگزاری بسیاری می‌طلبد.

صحبت‌های همسفر الهام:

سلام دوستان، الهام هستم یک همسفر.

این روز زیبا را ابتدا به جناب مهندس و سپس به رویای عزیز، که بسیار دوستش دارم، و راهنمای گرامی‌اش خانم کتایون تبریک می‌گویم.

در ابتدا که با رویا وارد کنگره شدم، اصلاً فکر نمی‌کردم این راه پاسخگو باشد. اما تنها کسی که به من گفت این مسیر را امتحان می‌کند، رویا بود. وقتی به کنگره آمدیم، نمایندگی رز تازه تأسیس شده بود، به همین دلیل من و رویا از هم جدا شدیم، من در نمایندگی ارغوان تهران به مسبرم ادامه دادم و رویا در نمایندگی رز تهران. رویا تقریباً به‌تنهایی سفر کرد.

سفر سختی داشت؛ با فرزندی کوچک، همسری که خودش مسافر بود، در حال تحصیل، خانواده‌ای در شهرستان. اما با پشتکار، به خوبی سفر کرد و خودساخته شد. از او ممنونم که به من اعتماد کرد. بعد از آن، خودم متوجه شدم که از نظر روحی چقدر آسیب دیده بودم. با کمک خانم فاطمه، حال خوب را پیدا کردم و آرامش را تجربه نمودم.

خانم فاطمه می‌گفتند: «در کوچه ما هم عروسی می‌شود! » و امروز آن عروسی واقعی اتفاق افتاد. از همه همسفران و مسافران می‌خواهم که سختی‌ها را تحمل کنند و حضور در کنگره را قطع نکنند تا به حال خوش برسند. این حال خوش را برای همه آرزو می‌کنم.

صحبت‌های مسافر حنان:

سلام دوستان، حنان هستم یک مسافر.

خداوند را شاکرم که امروز در یکی از شعب کنگره هستم. تولد رویا را ابتدا به جناب مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک می‌گویم. مسیری که آقای مهندس طراحی کرده‌اند، آن‌قدر درست است که هر انسانی را به درمان می‌رساند. رویا فردی بود که امکان نداشت لحظه‌ای بدون سیگار باشد، اما امروز در مسیر درمان و خدمت است. تا ابد نمی‌توان شکرگزار جناب مهندس بود، تنها خدمت کردن می‌تواند جبران کوچکی باشد.

رویا نیز همچون سایر مسافران با حال نامناسب وارد کنگره شد. نقطه عطف سفرش، در همان ابتدای ورود به کنگره، شروع سفر سیگار بود. پس از آن، همه‌چیز تغییر کرد و مسیر به بهترین شکل پیش رفت. از خانم کتایون که در این مسیر او را راهنمایی کردند، سپاسگزارم. هدف تولدها در کنگره، رساندن این پیام به تازه‌واردان است که اگر رویا توانست، آن‌ها نیز می‌توانند.

تایپ: مسافر رویا– لژیون پنجم– نمایندگی رز تهران
ویرایش: مسافر سمیرا– نمایندگی رز تهران
بازبینی و ارسال: راهنما همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .