ششمین جلسه از دوره چهل و ششم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ ویژه مسافران نمایندگی ابوریحان با استادی راهنمای محترم مسافر احمد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حامد، با دستور جلسه ( وادی هفتم و تاثیرآن روی من ) در روز دوشنبه 17 شهریورماه 1404رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که فرصتی به من داد تا در جمع شما عزیزان قرار بگیرم و آموزش بگیرم. امروز از لژیون سردار من حس خیلی خوبی گرفتم. شاید قبلاً من خیلی فعال در لژیون سردار نبودم چون فکر میکردم توان مالی مناسبی ندارم که بتوانم در این لژیون قرار بگیرم! اما امروز فهمیدم که اگر در کنار آدمهای بزرگ قرار بگیرم انرژی و حس و حال خوبی پیدا میکنم! بخشش مختص خداوند است ولی با بخشش درلژیون سردار انسان به حال خیلی خوبی میرسد که توصیفی برای آن نیست. لژیون سردار یک گذرگاه است که تا از آن عبور نکنید نمیتوانید به آن جایگاه برسید! اگر حرف دلم را بخواهم برای شما بازگو کنم واقعاً من هنوز کنگره را کامل شاید درک نکرده باشم که کجا هستم ولی این را مطمئنم که لطف خدا شامل تک تک ما شده که روی این صندلیها هستیم و این آموزشهای راستینی که از کنگره دریافت میکنیم با هیچ نعمتی قابل قیاس نیست! ما خیلی خوش شانس بودیم که اینجا قرار داریم! به قول آقای مهندس که قصد مرکز ترک اعتیاد درست کردن را نداشت و هدفش این بود که انسان را به آن جایگاه انسانی خودش برگرداند! من یک مسافر هستم روی زمین و در کنگره و رسالت من به درمان رساندن خودم است! اعتیادی که دنیا از حل آن اظهار ناتوانی کرده است و آن را بیماری لاعلاج پیش رونده و مرموز میداند در حالی که در کنگره این مسئله به راحتی قابل درمان است و حتی به روش دی اس تی بسیاری از بیماریهای نهفته انسانها به درمان رسیده است. به این اتفاق جز یک معجزه چه میتوانیم اطلاق کنیم؟ کنگره کمتر از یک دانشگاه نیست و ما شاکر این هستیم که خداوند این اجازه ورود به این مکان مقدس را به ما داده است و این یک فرصت است تا ما بتوانیم در این فرصت ۱۰ ماه این مشکل را برای همیشه حل نماییم. برای قدم اول بهتر است ما خودمان را بشناسیم! اعتیادمان را بشناسیم تا بتوانیم در حل نمودن آن قدم مثبت برداریم. من اگر خودم را بشناسم میتوانم خدای خودم را نیز بشناسم چه انسانهای زیادی بیرون از این کنگره هستند و به دنبال درمان هستند ولی راه را پیدا نمیکنند و من شخصاً چندین سال بود به دنبال درمان میگشتم و راههای زیادی را هم تجربه کردم ولی هیچ کدام موفقیت آمیز نبود من به جایی رسیده بودم که روزی ۵ گرم هروئین و کراک تزریق میکردم و این عین حقیقت است! زیرا راهی پیدا نشده بود. با تمام وجود میخواستم ولی موفق نبودم. ما همه در اینجا رسالتی داریم و آن این است که در این مدت ۱۰ ماه ۱۱ ماه آنچنان سفر خوب و موفقی داشته باشم که دیگران از تغییر رفتار و چهره من به این نتیجه برسند که من راه درست را میروم!! من باید خودم را با کنگره وفق بدهم نه اینکه کنگره خودش را با من وفق بدهد! در غیر این صورت به رهایی نخواهم رسید. من باید یک سال زمان بگذارم برای این مسئله و از تمام خواستههای نامعقولم گذر کنم تا بتوانم از این گذرگاه عبور کنم چون شخصی که در حال مصرف مواد مخدر است یکی از نیروهای قوی اهریمن به حساب میآید و این نیرو هیچ موقع نمیخواهد نیروهای خودش را از دست بدهد. با مصرف مواد مخدر انگار من به حساب اهریمن پول واریز مینمایم و قطعاً نیروی تاریکی نمیخواهد این نیروهای خودش را از دست بدهد. من باید اعتیادم را درمان کنم و به رهایی برسم تا آن خصلت انسانی که به واسطه مصرف مواد از من گرفته شده بود را بازپس بگیرم. کسانی که این موضوع را درک نکرده باشند امروز متاسفانه در بیمارستانها، زندان و یا درگیر مواد مخدر هستند باید با رهایی از مواد مخدر آن خصلت انسانیمان را پس بگیریم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
مرزبان کشیک مسافر رضا
ضبط صدا مسافر علی
خلاصه نویس و تایپ مسافر منصور
عکاس مسافر محمد لژیون پنجم
بارگذاری و ویراستار مسافر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
67