جلسه سیزدهم از دوره سیودوم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی خلیجفارس بوشهر با استادی راهنمای تازهواردین همسفر عفت، نگهبانی همسفر محبوبه و دبیری همسفر بتول با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه ۱۶ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
از دبیر محترم و دوستانی که نوشتهها را خواندند، سپاسگزارم. خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم و میتوانم خدمت کنم و بیاموزم. از نگهبان و ایجنت سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم گذاشتند. تقریباً دو سال از آخرین باری که استاد جلسه بودم میگذرد و واقعاً دلتنگ این جایگاه بودم. حس خیلی خوبی دارم که چهرههای تکتک شما را میبینم. امیدوارم بتوانم حس خوب بدهم و حس خوب دریافت کنم.
دستور جلسه امروز ما وادی هفتم و تأثیر آن بر روی من است. وادی هفتم میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم. تمام وادیها برای ما مانند قوانین هستند که باید از آنها پیروی کنیم. اگر میخواهیم دانشی کسب کنیم و تغییراتی در ما ایجاد شود، باید حتماً این قوانین را اجرا کنیم. ما اکنون به وادی هفتم رسیدهایم، اما همیشه در هر جایگاهی از زندگیمان، باید تفکر و تعقل داشته باشیم؛ یعنی همان وادی اول. برای هر کاری، حتی جزئیترین کارها، باید تفکر و تعقل انجام گیرد. اگر این خصلت را نداشته باشیم، کارمان به سرانجام خوبی نخواهد رسید. این وادیها همگی میخواهند راه درست زندگی کردن را به ما نشان دهند و به ما بگویند کجا ایستادهایم و میخواهیم چه کار کنیم. همه ما روز اول با حال بد و خراب وارد کنگره ۶۰ شدیم و این را همه میدانیم، تنها کسی که حال ما را درک میکند، خود ما هستیم. از بیرون، کسی متوجه حال ما نیست؛ اگر هم بفهمد، فقط تا حدودی است. اما ما همدیگر را خوب درک میکنیم چون همه در یک مسیر شبیه به هم قرار گرفتهایم.
ما برای حل مسائل جزئی و پیچیده در زندگی، همیشه دنبال حقیقت هستیم، هر دردی درمان دارد و هر قفلی، کلید و این ماییم که هنوز کلید آن را پیدا نکردهایم. برای هر اتفاق و هر کاری چند راهحل وجود دارد و ما باید انتخاب کنیم که کدام را بپیماییم. گاهی اوقات یکی از این راهها ما را به بیراهه میبرد، من شخصاً شب تا صبح فکر میکردم و تخریب زیادی به من وارد میشد، با خودم میگفتم: خدایا، کجا بروم؟ جاهای زیادی رفتم و کارهای زیادی کردم، اما باز هم به نقطه صفر یا شاید حتی زیر صفر، برمیگشتم. حالم از آنچه که بود بدتر هم میشد. دور خودم میچرخیدم و نمیتوانستم مسیر را پیدا کنم، بیرون از کنگره میگفتند اعتیاد درمان ندارد و راه حلی برای آن نیست. پس چگونه در کنگره درمان و مسیر پیدا شده است؟ اینجا در کنگره، درمانی پیدا شده و برای من دری باز شده است. رمز این گاوصندوق پیدا شده و در آن برایم گشوده شده و گنجینهای عظیم در آن نهفته است. اینجا آگاهی و اطلاعاتی ناب و کمیاب وجود دارد که در هیچ جای دنیا پیدا نمیشود.
من مسیرهای زیادی را رفتهام و به جرأت میتوانم بگویم مشاورهای که در کنگره انجام میشود، در هیچ جای دیگری یافت نمیشود. شاید من دانش ابتدایی آکادمیک داشته باشم، اما دانشی که اینجا کسب کردهام بسیار بیشتر از کسانی است که در زمینه درمان اعتیاد تحصیل کردهاند. بسیاری از افراد سردرگم هستند و دست به خودکشی میزنند، زیرا در مسیر زندگی خود گم شدهاند، اما من به اینجا آمدم و مسیر برایم باز شد. این گنجینه باز شده و اطلاعات و آگاهی من بالا رفته است. حالا باید از خودم بپرسم: من از این گنجینه چه برداشتی میکنم؟ سهم من چقدر است؟ این انتخاب من است. همه چیز در اختیار من است و میزان برداشت من مهم است. چه مسافر و چه همسفر، باید بداند با خودش چندچند است. باید خودمان را ارتقاء دهیم و دانشمان را بالا ببریم تا بتوانیم در زندگی خود بهترین تصمیمها را بگیریم و بعد به دیگران کمک کنیم. من تا خودم چیزی نداشته باشم، نمیتوانم به دیگران چیزی بدهم. این نکته بسیار مهمی است.
در مراکز مشاوره بیرون، اگر پنج دقیقه بیشتر از زمان تعیینشده صحبت کنی، مبلغ افزایش مییابد. در آنجا فقط دور خودت میچرخی و سردرگم هستی و نتیجهاش تخریب بیشتری است. اما در اینجا، مشاوره، آموزش، ابراز محبت و حال خوش همگی رایگان است. ما با حال خراب وارد اینجا میشویم، اما با آمدن به کنگره، بسیاری از موانع از سر راهمان برداشته میشود. من باید قدر این در باز را بدانم که سرشار از آگاهی و اطلاعات است، این در که به روی ما باز شده، نعمتی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است. اگر امروز نتوانم از این نعمتها که در اختیارم است به نحو احسن استفاده کنم، به راحتی آنها را از دست خواهم داد. آنها چنان از دست میروند که حتی متوجه نمیشوم چگونه از دستشان دادهام.
تا وقتی اینجا هستم، باید قدردان باشم و برای تکتک چیزهایی که در این مسیر به دست آوردهام، شاکر باشم. آرزوی من این است که برای تمام کسانی که پشت درهای بسته قرار گرفتهاند، این درها باز شود. همانطور که ما به حال خوش رسیدیم، امیدوارم آنها که هنوز در این مسیر قرار نگرفتهاند، بیایند و از این گنجینه ناب بهرهمند شوند.
لوح سپاس سردار:

تعویض جایگاه صوتی:

مراسم تجلیل و تودیع راهنما همسفر مهناز:



.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر حکیمه
تایپیست: همسفر نساره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر زهرا
ویرایش: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
75