یازدهمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶٠، ویژه مسافران و همسفران نمايندگي میلاجرد با استادی راهنمای محترم مسافر احمد، نگهباني مسافر محسن و دبیری مسافر مهدی با دستورجلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» شنبه پانزدهم شهریورماه ۱۴۰۴، ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان، احمد هستم یک مسافر،
خدای خود را شکر میکنم که در این جایگاه خدمت قرار گرفتم. از آقای مهندس سپاسگزارم و به نگهبان و دبیر نیز خستهنباشید میگویم. برای عزیزانی که کار را آغاز کردند و پیام کنگره ۶۰ را جاری ساختند آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم این مسیر پایدار و مستدام باشد.
افرادی با عشق و پشتکار فراوان، آموزشهای کنگره را در شهرهای دیگر دریافت کردند و این حرکت را در شهر ما نیز آغاز نمودند. امیدوارم که موفق باشند و مراسم دریافت شال مرزبانی به بهترین شکل برگزار شود و شاهد قالبهای جدید و شکوفایی روزافزون باشیم.
اما در مورد دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن بر روی من»، باور من این است که وقتی دستور جلسهای بهویژه در مورد وادیها مطرح میشود، اهمیت زیادی دارد؛ زیرا نویسنده این وادیها، که خدا را شکر زنده و حاضر هستند، خود آن را تشریح کردهاند. نکته مهم این است که منِ رهجو چه برداشتی از این وادیها دارم و چه تأثیری بر زندگیام گذاشته است.
تجربه شخصیام این است: من در شرایط بسیار نامناسبی وارد کنگره شدم پیش از آن، راههای زیادی را رفته بودم اما هیچیک به دلم ننشست و نتیجهای نگرفتم، همانطور که در وادی هفتم آمده است: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه...» من راههای متعددی را امتحان کرده بودم اما حقیقت را نیافتم. قضاوت کردن کار من نیست، اما وقتی وارد کنگره شدم، چیزهایی دیدم که برایم بسیار متفاوت بود.
عملکرد راهنمایان در لژیونها، چه در درمان مواد مخدر (DST) و چه در سفر نیکوتین، برایم بسیار جالب بود. میدیدم افرادی که مانند من مصرفکننده بودند، سفری انجام دادهاند و امروز الگویی روشن و زنده مقابل من نشستهاند. این نشان میداد که این مسیر خبرهای بزرگی در خود دارد.
من آرامآرام پیش رفتم، گاهی به شعب میروم و تازهواردها تصور میکنند که من پزشک هستم! به من میگویند «دکتر، چه کار کنم؟» اما من به آنها میگویم: «من دکتر نیستم، بلکه روزی حتی از شما هم شرایط بدتری داشتم.» این نشان میدهد که روش کنگره پاسخگوی یک مصرفکننده واقعی است.
به خاطر دارم سالها خوابم بههمریخته بود و تنها آرزویم این بود که شبی خواب آرام داشته باشم. موضوع اصلی یافتن راه است. من سالها برای مشکلاتم به جاهای مختلف مراجعه کردم، اما هیچکدام راهگشا نبود. شرایط جسمیام بههم ریخته بود؛ حتی ترک سیگار برایم یک آرزو بود. بارها به خودم میگفتم شاید روزی مواد را کنار بگذارم، اما سیگار را هرگز! جالب اینجاست که حتی دو ماه اولی که به کنگره آمدم، فکر نمیکردم بتوانم سیگار را ترک کنم. اما آنقدر تحت تأثیر آموزشها قرار گرفتم که از راهنمایم التماس میکردم اجازه دهد وارد لژیون درمان سیگار شوم، این همان یافتن راه درست بود.
وقتی راه درست باشد، حقیقتها یکییکی آشکار میشوند. من حتی با مشکل اضافهوزن مواجه بودم. نمیدانستم چقدر اضافه وزن دارم، اما بعدها فهمیدم ۱۴ کیلو بار اضافی با خود حمل میکنم؛ چیزی معادل یک کیسه ۱۰ کیلویی برنج و یک کیسه ۵ کیلویی! این بار سنگین همیشه با من بود. اما در کنگره آموختم که بهجای انتخاب راههای غلط مانند عملهای خطرناک معده، میتوانم بهروش صحیح و علمی مشکلاتم را حل کنم.
بسیاری از افراد به دلیل انتخاب راه نادرست، دچار عوارض و مشکلات شدید میشوند. در درمان اعتیاد هم همینطور است؛ خیلیها به روشهای غلط روی میآورند. در کلینیکهای همکار کنگره دیدهایم که بعضیها میگویند: «دو سال پیش برای درمان آمدم، اما حالا آرزویم این است که به مصرف قبلیام برگردم!» زیرا به متادون وابسته شدهاند و روزی ۳۰ سیسی مصرف میکنند. حتی پزشکان به برخی میگویند باید متادون را کنار بگذارند و مواد سبکتر مصرف کنند!
اینها همه نشان میدهد که اگر راه درست نباشد، انسان به بیراهه میرود. اما در کنگره، با آموزشها و روش علمی، میتوانیم مسیر صحیح را پیدا کنیم و به آرامی به سوی درمان و رهایی حرکت کنیم.
اینها همه به دلیل نداشتن مسیر صحیح است. اما وقتی یک رهجو وارد کنگره میشود، در چند وادی اول یک قالب فکری مشخص برای او تعریف میگردد. این قالب فکری به گونهای نیست که رهجو مانند دیگر انجمنها دچار توهم شود.
من خودم در سایر انجمنها دیدهام که رهجو وقتی صحبت میکند، اصلاً متوجه نمیشوی چه میگوید؛ گویی اصلاً به این کره زمین تعلق ندارد. اما در کنگره، آقای مهندس با نبوغ و درایت خود آموزشها را به شکلی صحیح و قابلفهم به رهجو منتقل میکنند.
از وادی پنجم به بعد وارد مرحله عملیاتی میشویم؛ یاد میگیریم عقل چیست، کدام کارها معقول و کدام کارها نامعقولاند. در این مرحله وارد عملکرد صحیح میشویم و کمکم شروع به تصفیه و پالایش خود میکنیم. در ادامه، این روش برای ما کاملاً تشریح میشود و ما میتوانیم با اطمینان در مسیر حرکت کنیم.
در کنگره، به واسطه این حرکت، آرامآرام متوجه میشویم که زندگیمان تغییر کرده است. رهجویی که سیدی مینویسد، به حرف راهنما گوش میدهد و در کارگاههای آموزشی شرکت میکند، به وضوح نشان میدهد که فرهنگ و رفتارش تغییر کرده است. همین رفتار و کردار نیکو را نیز به خانوادهاش منتقل میکند.
.jpg)
من آرامآرام از دنیایی که پر از تاریکی و مصرف بود فاصله گرفتم. امیدوارم هر عزیزی که در این شهر به واسطه تلاشها و زحمات صورتگرفته وارد کنگره میشود، این فرصت را درک کند. چرا که راهاندازی یک نمایندگی جدید تفاوت زیادی با خدمت در شعب موجود دارد و نیازمند عشق و محبت فراوان است.
امیدوارم رهجوهایی که وارد این مسیر میشوند و در این مکان سفر خود را آغاز میکنند، بتوانند این موضوع را درک کرده و یاریگر خدمتگزاران عزیز باشند. به این ترتیب، روزبهروز شاهد رشد و شکوفایی بیشتر خواهیم بود و عزیزان بیشتری از دام اعتیاد رهایی خواهند یافت.
به افتخار خودتان، یک تشویق بلند تقدیم کنید. 👏
تایپ؛ مسافر مهدی
عکس؛ مسافررضا
تتظیم؛ مسافرعلی
(مسافران وهمسفران نمایندگی میلاجرد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
151