جلسه دوازدهم از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی صالحی۲ با استادی راهنماهمسفر اکرم، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر شهلا با دستور جلسه《وادی هفتم (رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است. یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میشود)، و تاثیر آن روی من 》در تاریخ ۱۶ شهریور ماه سال۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که توانستم در کنار شما عزیزان باشم و آموزش بگیرم. به عقیده من در دستور جلساتی که از جمله تاثیر آن روی من استفاده میشود، باید مروری روی خود داشته باشم که این وادی چه تاثیری گذاشته است؟
من هم مانند تمام همسفرانی که اینجا نشستهاند، در کنار یک مصرفکننده مواد مخدر زندگی کردم. در تاریکیهای بسیاری بودم و همیشه به دنبال راهی میگشتم؛ اما آن راه را پیدا نمیکردم. همیشه تصور میکردم بدبختترین فرد روی زمین هستم و هیچکس نمیتواند به من کمک کند. دیگران را مقصر میدانستم. از هزاران نفر برای حل مشکلاتم کمک میگرفتم تا زمانیکه نور کنگره در زندگی من نمایان شد و جرقه امیدی دیدم.
زمانیکه وارد کنگره شدم، وادیها برای من مانند یک قبله نمایانگر راه بودند تا بتوانم راهم را بیابم. در وادیهای اول تفکر کردن را فرا گرفتم. در گذشته تفکر کردن را بلد نبودم. من جزء افراد کمخرد بودم. پیش از تفکر کردن، عمل میکردم و در آخر چیزی جز پشیمانی نداشت. تمام تقصیرها را به گردن مسافرم میانداختم و او را مقصر جلوه میدادم.
من یاد گرفتم که باید از نیروهای درونی خود استفاده کنم تا بتوانم راه را بیابم. راههای بسیاری وجود دارد؛ اما من باید یاد بگیرم که به بیراهه نروم. کنگره به من آموزش داد که پس از پیدا کردن راه چه برداشتی دارم؟ برداشتها متفاوت است. اگر حال من بد است، تقصیر دیگران نیست. اگر مسافرم سفر خوبی نداشته باشد، تقصیر دیگران نیست. خودم باید روی خودم کار کنم. دوربینی که همیشه به سمت دیگران است را به سمت خود بچرخانم تا برداشتها و نگرشهایم نسبت به زندگی متفاوت شود.
همه در دنیای اعتیاد بودیم و میگفتیم هیچکس مانند من نیست در صورتیکه بسیاری از افراد هستند که مشکلاتشان فراتر از اعتیاد است. تمام مشکلاتمان از این بودهاست که راه را پیدا نکردهایم. همیشه دوست داشتیم در یک شب تمام مشکلات را حل کنیم؛ اما بهترین راه کوتاهترین راه نیست. باید تلاش کنیم تا به نتیجه دلخواه برسیم. امیدوارم بتوانیم خودمان را پیدا کنیم. آقای مهندس آدرس خودمان را به خودمان میدهند.
من به معنای واقعی کلمه خودم را گم کرده بودم. حتی راه را هم گم کرده بودم. نمیدانستم از زندگی چه چیزی میخواهم. همیشه از زندگی طلبکار بودم؛ اما وقتی در مسیر قرار گرفتم متوجه شدم چیزهایی وجود دارد. اگر میخواهید راه خود را پیدا کنید، باید تفکر کنید. راهی میتواند برای شما مفید باشد که با سلامت و آرامش به مقصد برسید. زمانیکه به پایان راه رسیدید، بتوانید به خودتان خداقوت بگویید و برداشتهای زیبایی از آن سفر داشته باشید.
اگر من نگاهم نسبت به این دستور جلسه با پارسال متفاوت نباشد، به این معناست که من کاری روی خود انجام ندادم. سعی کنید هر سال برداشتهایتان نسبت به دستور جلسات تغییر دهید. اگر توانستید راهتان را پیدا کنید بدون اینکه دیگران را مقصر جلوه دهید؛ پس بدانید که دستور جلسات روی شما کاربردی بودند و این چیزی نیست جز تفکر کردن.

تایپیست: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر شهره(لژیون اول)
عکاس:همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر شهره(لژیون اول)
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
69