English Version
This Site Is Available In English

راه درست و درک عمیق، کلید رسیدن به حقیقت و رهایی است

راه درست و درک عمیق، کلید رسیدن به حقیقت و رهایی است
جلسه ششم از دوره بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی‌ خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خمین به استادی اسیستانت همسفر منصوره، نگهبانی همسفر عفت و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه « وادی هفتم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد. 
 
 
خلاصه سخنان استاد:
 
خداوند مهربان را شاکر و سپاسگزارم که اذن و اجازه داد تا یک بار دیگر در کنگره حضور پیدا کنم. همچنین از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر ارزشمند را برای ما فراهم کردند. از اینکه یک بار دیگر توفیق پیدا کردم تا در جمع شما همسفران عزیز در نمایندگی‌ خمین باشم بسیار سپاسگزارم و خیلی خوشحال هستم که یک بار دیگر شما را می‌بینم. از زحمات ایجنت شعبه همسفر مهتاب عزیز و مرزبانان و همه خدمتگزاران شعبه تشکر می‌کنم. امیدوارم همه این عزیزان از خدمتشان بهره لازم را ببرند و شما عزیزان هم بهره‌مند شوید. از نگهبان لژیون سردار همسفر زیبا هم تشکر می‌کنم که این فرصت را برای من مهیا کردند، تا امروز در خدمت شما باشم. امیدوارم جلسه بسیار خوبی را در کنار همدیگر داشته باشیم.
 
در مورد دستور جلسه این هفته، که وادی هفتم است و تحت عنوان "رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آن چیزی که برداشت می‌کنیم." خوب همانطور که می‌دانید وادی‌ها از منابع مهم و اصلی آموزشی در کنگره‌۶۰ هستند، این وادی‌ها نقش بسیار مهمی در تغییر جهان‌بینی و تغییر دیدگاه و نگرش ما نسبت به همه موضوعات دارد. وادی‌ها برای ما مثل یک نقشه‌‌ عمل می‌کنند‌، که به هر کدام از ما بگویند: الان باید از کجا حرکت کنیم. تا به حال از وادی اول شروع کردیم که تفکر بود، تا رسیدیم به وادی ششم که فرمان عقل را به ما نشان دادند تا بتوانیم حکم عقل را اجرا کنیم. حالا وادی هفتم به ما می‌خواهد چه بگوید؟
 
وادی هفتم اینجا اهمیت پیدا کردن راه را می‌خواهد به ما نشان دهد. این وادی به ما می‌گوید: برای اینکه حقیقت را پیدا کنیم و از تاریکی‌ها نجات پیدا کنیم باید راه درست را پیدا کنیم. اگر راه را درست پیدا نکنیم، هر چقدر هم تلاش کنیم باز به مقصد نخواهیم رسید. اگر بخواهم مثالی در مورد این قضیه بزنم مثل این می‌ماند که شما یک کلید دارید، که این کلید مربوط به قفل دری که شما می‌خواهید باز کنید نیست ولی شما دائم این کلید را داخل قفل می‌چرخانید، هر چقدر هم تلاش کنید این در برای شما باز نمی‌شود، چه بسا اگر زیادی هم فشار بیاورید آن کلید می‌شکند و یا آن قفل خراب می‌شود و آسیب می‌بیند.
 
مشکلات هم در زندگی ما به همین صورت هستند، که اگر راه درست را پیدا نکنیم برای ما دردسرساز می‌شوند و یک گره‌ای روی گره دیگر اضافه‌تر می‌شود. مصرف کنندگان ما که در مسیر تاریکی اعتیاد قرار گرفتند خیلی راه‌ها را رفتند و خیلی تلاش‌ها را کردند. همچنین دست به ترک‌های بسیار زیادی با روش‌های مختلف زدند. خیلی تصمیم‌ها گرفتند، خیلی با خودشان عهد بستند که از فردا مواد نکشند، چرا؟ چون راه درستش را پیدا نکرده بودند، برای همین به نتیجه هم نمی‌رسیدند. می‌خواهم این را بگویم که حقیقت درمان اعتیاد با نخواستن و نکشیدن درست نمی‌شد که آنها بخواهند بگویند دیگر نمی‌خواهیم بکشیم و این کار را انجام نمی‌دهیم و می‌خواهیم درمان شویم. نه، چه بسا که از گذشته تا الان هم مثل یک راز سر به مهر شده است که هیچ کسی از آن اطلاعی نداشته.
 
تا اینکه آقای مهندس، آمدند و با کشف متد D.S.T این حقیقت را آشکار کردند، که برای درمان اعتیاد شخص باید یک مسیر علمی درستی را طی کند تا بتواند اعتیادش را درمان کند، که این کار یک شب و یک روزه و با اراده قوی امکان‌پذیر نیست. حالا یک همسفر هم همین طور است، یعنی اگر فکر کنید وقتی که ما در کنار مصرف کنندگان قرار گرفتیم خوب در کنار این مصرف کننده، مسافر مواد مصرف می‌کرد اما من همسفر با غصه، با ناراحتی، با نا امیدی، با خشم و نفرت برای خودم مشکلات بسیار زیادی درست کرده بودم و خیلی دوست داشتم از این مشکلات رها شوم و نجات پیدا کنم، اما چون راه درستش را پیدا نکرده بودم برای من این امکان‌پذیر نبود.
 
تا اینکه وارد کنگره شدم، آموزش‌های کنگره را عملیاتی کردم، آموزش گرفتم و متوجه شدم برای اینکه مسئله‌ای را حل کنم باید اول خودم تغییر کنم. تا خودم تغییر نکنم مسافر من هم نمی‌تواند حرکتی بکند و اقدامی برای درمانش انجام بدهد. پس می‌خواهم این را بگویم که حقیقت مثل یک چراغی می‌ماند که انتهای یک مسیری برای ما قرار داده شده و آقای مهندس در این وادی به ما گفته: برای اینکه به آن چراغ برسی باید اول راه درست را پیدا کنی و بعد از پیدا کردن راه برداشت تو از آن راه چه است؟ این خیلی مسئله مهمی است، اینکه همه ماهایی که امروز توی کنگره نشسته‌ایم راه برای ما باز شده، راه درست را پیدا کرده‌ایم، اما برداشتی توانسته‌ایم از آن مسیر داشته باشیم؟ یا برداشت‌های ما با همدیگر قطعاً متفاوت است و هر کدام به اندازه ظرفیت خودمان توانسته‌ایم از این مسیر برداشتی داشته باشیم و برای خودمان توشه‌ای بار کنیم.
 
در سی دی "هیچی" آقای مهندس خیلی قشنگ صحبت کردند، البته ما همیشه از این لفظ استفاده می‌کردیم که راه مستقیم پیشرو ندارد چون پیشرو آن الله است. دقیقاً همه ما در این مسیر راه مستقیم قرار گرفته‌ایم، کنگره راه صراط مستقیم است، که باید از فرمان‌های خداوند پیروی کنیم تا بتوانیم به صلح و آرامش و به تعادل برسیم. من همسفر هم همینطور اگر قرار است از تاریکی‌های درونی خودم نجات پیدا کنم، اگر قرار است راه را پیدا کنم، پیدا کردن راه برای این است که من بیایم و تاریکی‌های درونم را بشناسم، بدانم الان چه تاریکی در درون من وجود دارد و سعی کنم آنها را حل کنم. ما در این جهان و این هستی مالک هیچ چیزی نیستیم. آقای مهندس در سی‌دی "هیچی" به ما گفت: گفت ما مالک نیستیم، ما می‌توانیم بگوییم باید از مال خودمان و از جان خودمان ببخشیم. و همین طوری که راه برای ما باز شد، خوب است ما هم کمک کنیم تا این راه را برای دیگران باز نگهداریم و این راه را به دیگران هم هدیه بدهیم.
 
حالا با توجه به اینکه لژیون خدمت هم لژیون سردار هستند خیلی دوست دارم در مورد لژیون سردار صحبت کنم در این قضیه، اینکه راه برای ما اینجا باز شده است و برداشت ما می‌تواند خیلی متفاوت باشد. برداشت یک نفر می‌تواند فقط بسنده کند به اینکه فقط برود و بیاید سر این صندلی‌ها بنشیند و رضایت راهنمایش را کسب کند و در نهایت مسافرش به درمان برسد. اما یکی می‌آید اینجا و از جان و دل خدمت‌ها را می‌گیرد، آموزش‌ها را می‌گیرد و آنها را عملی می‌کند، خودش در اصل می‌شود یک خدمتگزار و می‌خواهد به دیگران کمک کند و این چراغ را برای دیگران هم روشن نگه دارد. یکی از مالش می‌گذرد، یکی به یک میلیون بسنده می‌کند، یکی می‌آید شش‌میلیون پرداخت می‌کند، یکی می‌‌آید و می‌گوید من می‌خواهم دنور شوم و یکی می‌آید و پهلوان می‌شود.
 
پس این بستگی به برداشت‌های من از موضوع دارد، به اینکه چقدر به حقیقت این مکان به حقیقت کنگره دست پیدا کردم که برای آن راه، راهی که برای من باز شده بتوانم برداشت لازم را داشته باشم. امیدوارم که واقعا همه ما سعی کنیم، بتوانیم خدمت کنیم، ببخشیم. هر چقدر که بتوانیم بیشتر خدمتگزار باشیم و بیشتر ببخشیم قطعاً مسیر برای ما پرنورتر و روشن‌تر و واضح‌تر می‌شود. این نکته را هم برایتان بگویم که لژیون سردار مثل همان مثالی است که آقای مهندس می‌زند، که حوض وجودی‌ و درونی ما را تصفیه و پاک و زلال می‌کند و باعث می‌شود که ما روز به روز شفاف‌تر و زلال‌تر شویم. امیدوارم که همه ما واقعا بتوانیم این وادی‌ها را عملیاتی و اجرایی کنیم. چرا که این دستور جلسات زنجیر وار کنار هم آمده تا ما بتوانیم این‌ها را برای خودمان عملیاتی کنیم و به خودمان کمک کنیم که در نهایت بتوانیم در آینده دست دیگران را هم بگیریم و به دیگران هم کمک کنیم.
 
 
مرزبان کشیک: همسفر زینب
تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .