جلسه نهم از دورهٔ سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بوئینزهرا با استادی مسافر راهنما نوید، نگهبانی مسافر اسد و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه "وادی هفتم و تأثیر آن روی من" یکشنبه 16 شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نوید هستم یک مسافر.
پیش از هر چیزی جا دارد که خداوند را شاکر باشم که به من توفیق داد تا دوباره این جایگاه را تجربه کنم.
یکی از معجزات این جایگاه این است که اگر هربار آن را تجربه کنید باز هم مانند بار اول همان هیجان و انرژی را دارد. من به شاگردان خودم همیشه میگویم هیچگاه استرس نداشته باشید، و هرگاه از شما خواستند که درباره موضوعی مشارکت کنید، خیلی باقدرت دستتان را بالا بگیرید و صحبت کنید.
درباره دستور جلسه این هفته یعنی: "وادی هفتم و تأثیر آن بر روی من" اگر از وادی اول به سمت جلو بیاییم در ابتدا ما را با تفکرکردن آشنا میکند؛ وادی دوم میگوید که تو بیهوده به این دنیا نیامدهای و اهدافی پشت خلقتت بوده است. در وادی سوم میآموزیم که هیچکس بهاندازه خودمان به خودمان فکر نمیکند. در وادی چهارم تمام گریزگاهها را به روی انسان میبندد و حتی تقصیرات را گردن خداوند هم نمیتوان انداخت. وادی پنجم میگوید که باید به تفکرات جامهٔ عمل پوشاند و در وادی ششم میگوید که حکم عقل را در قالب فرمانروا، کاملاً اجرا کنیم.
تمام این وادیها مانند حلقههای زنجیر به یکدیگر وصل هستند، وقتی آنها را در کنار یکدیگر بگذاریم، معنا و مفهوم پیدا میکنند. در وادی هفتم میگوید که: "رمز و راز کشف حقیقت، در دو چیز است، یکی یافتن راه، و دیگری آنچه که برداشت مینماییم که راز یعنی مطلب پوشیده و پنهان؛ رمز یعنی راز نهفته که برای پیداکردن رمز یک چیز یا موضوعی بهتر است که آن را پیدا نمود. پس پیداکردن راه، برای ما بسیار حائز اهمیت است.

در این وادی جناب مهندس میگوید که خیلی از انسانها به دلیل پیدانکردن راه به مسلخ یا قهقرا رفتند؛ یعنی به طور مثال بارهاوبارها اقدام به ترک اعتیاد کردند ولی چون راهشان درست نبود و سریع میخواستند که به آن خواستهها برسند، هیچوقت به درمان نرسیدند. بهخاطر میآورم که در زمان مصرف، من بارها اقدام به ترک اعتیاد کردم ولی نمیتوانستم پاکی خودم را حفظ کنم و دوباره به اعتیاد برمیگشتم.
از خودم چندین بار سؤال کردم که چرا نمیتوانم در این مقوله موفق شوم، من میدانستم که مشکل هست، ولی نمیدانستم که مشکل کجاست؟ من میدانستم که هر بار ترک میکنم آدم سابق نمیشوم و همیشه یک جای کار میلنگید. تا اینکه به کنگره آمدم و با روش DST آشنا شدم. اولین باری که راهنمای تازهواردین روش DST را برای من توضیح داد، جرقهای در ذهنم شد و با خودم گفتم که روش درست دقیقاً همین است و متوجه شدم که ایراد کار در جسم، روان و فیزیولوژی من است.
در تمام ترکهای ناموفقی که داشتم علت این بود که جسم من درست نشده بود. در آن لحظه بود که متوجه شدم راه را اشتباه رفتهام که وادی هفتم دقیقاً همین مسئله را بیان میکند که من راه را اشتباه رفته بودم.
حقیقت یعنی آن چیزی که بر راستی و درستی دلالت کند. مانند من که در بدو ورودم به کنگره، راهنمای تازهواردین، موضوع را برای من شکافت و متوجه شدم که راه اصلی چیست. ما در کنگره میگوییم که راه مستقیم، همان راهی است که شخص را صحیحوسالم به مقصد برساند.
عکس، تهیه و تنظیم: مسافر حامد
تایپ: همسفر محمد
تهیه شده در سایت نمایندگی بوئینزهرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
299