English Version
This Site Is Available In English

صراط مستقیم در مسئله اعتیاد کنگره۶۰ است

صراط مستقیم در مسئله اعتیاد کنگره۶۰ است

نهمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد به استادی راهنما تازه‌واردین همسفر مهشید، نگهبانی همسفر رباب و دبیری همسفر راضیه با دستور جلسه: "وادی هفتم و تأثیر آن روی من" روز یکشنبه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر در این جایگاه در خدمت شما دوستان عزیز هستم. تشکر می‌کنم از همسفر رباب  نگهبان جلسه، دیبر ایشان و ایجنت، قسمت مرزبانی و دوستان راهنمای شال سبز که باعث شدند من امروز در این جایگاه در خدمت شما باشم و از تک‌تک شما انرژی بگیرم. امیدوارم روز خوبی را تا پایان امروز داشته باشیم. رهایی‌ها و اتفاق‌های خوب شعبه را تبریک می‌گویم، همچنین اجازه دریافت شال خیلی قشنگ و ارزشمند پهلوانی را به همسفر فهیمه، خدمت خودشان و راهنمایشان و کل شما دوستان عزیز تبریک می‌گویم که از این اتفاق خوشحال هستید، خب اگر چیزی را نگفتم شما به بزرگی خودتان ببخشید(اتفاقات خوب، این‌ها در ذهن من بودند) امیدوارم اتفاقات خوب برای شعبه در تکرار باشند. پیشرفت ساخت ساختمان جدید را هم تبریک می‌گویم. ان‌شاءالله به زودی آن‌جا هم افتتاح بشود و مکانی باشد برای کمک به کسانی که درگیر بیماری اعتیاد هستند.
دستور جلسه در مورد وادی هفتم است "وادی هفتم و تأثیر آن روی من" و" عنوانش رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی کشف راه و آنچه ما دریافت می‌کنیم"
اول من از زبان یک راهنما تازه‌وارد بخواهم صحبت بکنم این است که جلسات ما به صورتی است که یک جلسه داریم که در کنار تمام دوستان است. با همه دوستان با اجرای قوانین و دستور جلسه که سالانه از ابتدای سال برای ما شش ماه اول مشخص می‌شود و شش ماه دوم دستور جلسات شش ماه دوم، برای ما تعیین می‌شود. بحثی که برای کل  کنگره۶۰ و برای افراد مهم است، بحث وادی‌ها است.
کتاب عشق؛ ۱۴ وادی برای رسیدن به خود است که امروز درس ۷ یا همان وادی ۷ را می‌خواهیم در موردش صحبت کنیم؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یافتن راه و آنچه برداشت می‌کنیم. خب وادی‌ها همون‌طور که می‌دانید چراغ راه ما هستند و این دستور جلسه همیشه تکرار آن‌ها است. ممکن است یک دستور جلسه جا به جا بشود یا از دستور جلسات حذف بشود و یک دستور جلسه دیگر اضافه بشود که در مورد آن صحبت کنیم، ولی وادی‌ها همیشه هستند، پایه ثابت دستور جلسات هستند.
در وادی هفتم که همه می‌دانیم( رمز و راز) بهترین مثالی که مهندس برایش زدند همان گاو صندوق بود؛ رمزش را باید بدانیم که بازش کنیم و به آن رازی که درونش است برسیم. حالا همان پول یا چیز باارزشی که درونش است را کشف کنیم یا پیدایش کنیم. این‌که ما همگی در یک مسئله مشترک که درمان اعتیاد است، اعتیاد عزیزانمان، افرادی که نزدیکان درجه یک ما هستند؛ به این دلیل دور هم جمع شدیم که کمک‌کننده باشیم برای درمان این افراد و راهش برای ما پیدا شد؛ راهی که خودمان کاشفش نیستیم، ولی آقای مهندس توانستند راهش را پیدا کنند و ما هم به دنبال ایشان برای کمک به عزیزانمان آمدیم و در ادامه راه متوجه می‌شویم که ما نه تنها مسافرانمان تخریب شدند، بلکه ما هم می‌توانیم عامل تخریب باشیم و هم خودمان تخریب دیده‌ایم. در این سالیانی که درگیر اعتیاد بودیم تخریبی که مسافرانمان داشتند در سفر اولشان قرار بود که جسم آن‌ها به یک تعادل برسد و ما هم کمک می‌کنیم این افراد به راحتی به آن آرامش و شرایطی که هست برای آن‌ها به تعادل نسبی برسند تا از اتفاقات خیلی بد جلوگیری بشود! حالا قبل از این‌که به کنگره بیایند مطمئناً راه‌های متفاوتی را امتحان کرده‌ایم، ولی آن‌ها راه نبودند.
راه‌های زیادی هستند که آدم‌ها امتحان کنند، ولی صراط مستقیم در مسئله اعتیاد کنگره۶۰ است و راهی که آقای مهندس در پیش روی ما گذاشتند. حالا وظیفه ما چه هست؟ وظیفه ما این است که در کنار مسافرهای خود باشیم و این مسیر را پا به پای این عزیزان طی کنیم. حالا چه اتفاقی برای ما افتاده؟ در این تخریب که به ما وارد شده آن ترس‌ها، ناامیدی‌ها و خیلی ضد‌ارزش‌ها برای ما اتفاق افتاده است. ما حالا که وارد کنگره شدیم باید چکار کنیم؟ نیاییم آن چیزهایی که برای ما اتفاق افتاده، ناخالصی‌ها که در وجود ما شکل گرفته، یک جوری خودمان را تطبیق بدهیم و بگوییم؛ بله این منم که قربانی شدم و دیگرانی که اطراف من هستند باعث آن شدند.
ما خیلی مشکلات را باید در خودمان ببینیم. قرار نیست که یک روزه یا یک‌شبه به نتیجه برسیم و خیلی خوب بشویم. در طول زمان و به تدریج ما باید این را خیلی محکم و قوی درک کنیم. همه چیز نیاز به زمان حرکت تدریجی دارد. قرار نیست یک‌شبه ما تمام ترس‌های خود را از دست بدهیم. قرار است به مرور زمان استرس‌ها را رفع کنیم.
من خودم حتی توی خواب هم استرس داشتم؛ یعنی در درون خوابی که می‌دیدم هم استرس داشتم، ولی راهش در درون کنگره است، نه به صورت مستقیم، بلکه به صورت غیرمستقیم از صحبت‌ها و درس‌هایی که در کنگره آموزش می‌بینیم. امیدوارم که از حرف‌های من خسته نشده باشید، ممنون و تشکر از صبری شما!

        شروع به خدمت لژیون پنجم و شروع به خدمت راهنما تازه‌واردین

 

 

مرزبانان کشیک: همسفر روح‌انگیز و مسافر علی
عکاس: همسفر فروزان
تایپیست: همسفر فریده رهجو راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .