همسفر غزل:
امروز میخواهم در مورد وادی هفتم و تأثیر آن روی زندگی خودم صحبت کنم. وادی هفتم به من یاد داد که حقیقت چیزی نیست که یکباره یا ناگهانی به من الهام شود، بلکه باید آن را در مسیر درست جستوجو کنم. در این وادی فهمیدم که اگر راه را درست انتخاب نکنم، هرچقدر هم تلاش کنم به مقصد نمیرسم.
قبل از آشنایی با کنگره ۶۰ من همیشه به دنبال راههای کوتاه و سریع برای رسیدن به آرامش بودم. میخواستم با نصیحت، با فشار، یا حتی با ناامیدی مشکلات را حل کنم. اما نتیجهاش چیزی جز خستگی و سرخوردگی نبود. وقتی با این وادی آشنا شدم، متوجه شدم که مهمترین بخش سفر ما “انتخاب راه درست” است. همان راهی که هزاران نفر قبل از ما آن را طی کردهاند و نتیجه گرفتهاند.
اما انتخاب راه کافی نیست. وادی هفتم به من یاد داد که باید در همان راه برداشت درستی داشته باشم. یعنی به جای عجله کردن یا قضاوت کردن، باید صبر کنم، تجربه کسب کنم و به تدریج به حقیقت برسم. برای من این برداشت یعنی دیدن تغییرات کوچک، دیدن امید در چهرهها و باور کردن اینکه اگر قوانین را درست اجرا کنم، آرامش و رهایی هم به دست میآید.
تأثیر این وادی روی من این بود که دیگر دنبال راههای میانبر یا راههای خیالی نیستم. میدانم اگر همسفر هستم، وظیفهی من صبر، آموزش و همراهی است. میدانم که حقیقت به مرور خودش را نشان میدهد، به شرطی که در راه درست باشم و درست برداشت کنم.
این وادی باعث شد یاد بگیرم در زندگی روزمره هم عجله نکنم و بدانم برای هر نتیجهای، باید راه و روش درست را انتخاب کنم. حتی در روابط خانوادگی، کار و تحصیل هم این اصل برایم کارآمد شد.
در پایان میخواهم بگویم وادی هفتم برای من چراغی شد که مسیرم را روشن کرد و باعث شد بفهمم حقیقت چیزی نیست که یک شبه پیدا شود، بلکه باید در مسیر درست، با صبر و تلاش، آن را کشف کنم.
و در اخر شاکر خداوندم که راه کنگره بر من نمایان شد و از اقای مهندس و خانواده ی محترمشان سپاس گزارم.
نویسنده:همسفر غزل ( لژیون یکم)
تنظیم و ارسال : همسفر غزل ( لژیون یکم)
همسفران نمایندگی میلاجرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
160