English Version
This Site Is Available In English

روان همان برآیند ظاهری انسان‌ها است

روان همان برآیند ظاهری انسان‌ها است

همسفر هانيه و مسافرشان محمد حسین با آنتی‌ایکس مصرفی قرص مرفین، تریاک و هروئین وارد کنگره شدند. به مدت ۱۰ ماه با متد DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر سعید و همسفر سحر سفر کردند. در حال حاضر ۸ سال و ۷ ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. همسفر هانیه در جایگاه‌های خدمتی دبیری، نگهبانی، سایت، ورزشبانی، سرداری، دنوری و راهنمایی خدمت کرده‌اند و در حاضر  در جایگاه مرزبانی در حال خدمت هستند.

چه چیزی باعث شد شما به سمت مواد مخدر گرایش پیدا کنید؟

راهنما مسافر محمد حسین:

مواد جاذبه دارد. شاید یک بخش آن نترس بودن و امتحان کردن هر چیزی و خواسته است به هر حال هر کس نسبت به آن خواسته‌ای که دارد و جاذبه‌ای که در اطرافش وجود دارد جذب می‌شود من هم جذب مواد شدم دلیل خاصی نداشت؛ چون به نظر من مصرف مواد مخدر دلیل خاصی نمی‌خواهد مثل درمان است، کسی که خواسته داشته باشد درمان می‌شود کسی که بخواهد مواد مصرف کند دلیل و منطقش زیاد است طبق اصول و قائده‌اش با دوستان به صورت تفریحی و کم‌کم شروع به مصرف کردیم.

دیدگاه درست برای یک همسفر در مواجهه با رنج و غم اعتیاد عزیزان و اطرافیانش باید چگونه باشد؟

مرزبان همسفر هانیه:

من تجربه و حس خودم را می‌گویم؛ البته اوایل سفر این حس و تجربه را نداشتم؛ کم‌کم که به سمت جلو آمدم و آموزش گرفتم کاملاً درک کردم که یک مصرف‌کننده بیمار است مثل بقیه بیمارها چگونه وقتی دخترم سرما می‌خورد من با محبت و عشق از او پرستاری می‌کنم و از او انتظاری ندارم اگر بد خلقی کند ناراحت نمی‌شوم این موضوع را کاملاً پذیرفتم که مصرف‌کننده یک بیمار است بعد که جلوتر آمدم یک چیز جدیدتر یاد گرفتم، یاد گرفتم که من هانیه هم می‌توانستم در جایگاه‌های مختلف اگر موقعیت آن را داشتم خیلی از ضد‌ ارزش‌ها را انجام بدهم؛ پس خودم را خیلی بالاتر از مسافرم نبینم. اصولاً نگاه به مصرف‌کنندگان در جامعه این است که خیلی سطح مصرف‌کنندگان پایین است. با عرض پوزش این‌ها انگل جامعه هستند، آدم‌های پست و حقیری هستند؛ ولی من در کنگره۶۰ با تمام وجودم درک کردم من هم می‌توانستم خیلی از ضد ارزش‌ها را تجربه کنم. آب ندیدم وگرنه شناگر خوبی بودم؛ پس دیگر مسافرم را قضاوت نکردم. شاید گذشته‌ای داشته، شاید بذر‌هایی کاشته، شاید آزمون زندگی او بوده که الآن یک مصرف‌کننده شده،  پس من دیگر حق ندارم با نگاه تحقیر‌آمیز به او نگاه کنم و از او نفرت داشته باشم و او را قضاوت کنم؛ بلکه به چشم یک بیمار به او نگاه می‌کنم.

آیا فقط مواد مخدر سیستم ایکس انسان‌ها را تخریب می‌کند؟

راهنما مسافر محمد حسین:

ما قبل از آشنایی با کنگره۶۰ شناختی در مورد سیستم‌ ایکس نداشتیم؛ ولی در آموزش‌ها و تجربیاتی که در کنگره داریم یک مسافر مواد مخدر مصرف می‌کند و جسمش به هم می‌ریزد و حالش خراب می‌شود؛ ولی در قسمت همسفران مصرف مواد ندارند و حال آن‌ها خراب‌تر است. سیستم ایکس یک مثلت درمان دارد، جسم، روان و جهان‌بینی، حالا کسی که می‌خواهد اعتیاد را درمان کند به این سه پارامتر  نیاز دارد، چون جسم خود را هم خراب کرده است؛ ولی در بیرون از کنگره۶۰ در اثر جهان‌بینی و روانی که وجود دارد خواه‌ ناخواه جسم هم تخریب می‌شود ممکن است با مواد خراب نشده باشد به شکل افسردگی یا بیماری‌های روان‌تنی که وجود دارد تخریب صورت گرفته باشد. بخش عمده آن برمی‌گردد به مقوله تخریب سیستم ایکس، تخریب سیستم ایکس از جهان‌بینی غلط و روان غلط به وجود می‌آید حتماً این گونه نیست صرفاً.

کلید موفقیت همسفران در سفرشان چیست؟

مرزبان همسفر هانیه:

طبق تجربه و طی سالیان سال متوجه شدم و درک کردم. حقیقتاً رها کردن مسافر است. رها کردن مسافر به چه منظور؟ من خودم راهنما بودم و لژیون داشتم و این قضیه را در تک‌تک رهجو‌هایم دیدم، رهجوهایی که مسافرشان را رها کردند، یعنی چه؟ یعنی مسافر را سپردم دست راهنمای خودش، به راهنمای مسافر و کنگره۶۰ اعتماد کردم، به راهنمای مسافر، به عشق راهنمای مسافر و به متد DST اعتماد کردم و مسافر را به دست آن‌ها سپردم دیگر سؤال نمی‌کردم پله‌ چندم هستی؟ چرا امروز حالت بد است؟ چرا امروز کلاس نرفتی؟ چرا امروز سی‌دی ننوشتی؟ یعنی سعی کنند در خانه آرامش را برقرار کنند، محبت کنند تا جایی که می‌شود تنش و دعوا را کم کنند به نظر من این کلید موفقیت بود. خود من هیچ وقت ندانستم مسافرم چند سی‌سی مصرف می‌کند؛ چون بی‌نهایت به راهنمایش اعتماد داشتم به قدری خیالم راحت بود که احساس می‌کردم راهنمایش از پدر دلسوز‌تر است، از پدر عاشق‌‌تر است و عین یک دکتر در زمینه اعتیاد متخصص است. من به موضوع ایمان و باور داشتم در نتیجه مسافرم به راحتی سفر کرد و رها شد.

کسب جهان‌بینی در طول سفر شما چه تأثیری در زندگی شخصی و اجتماعی شما گذاشته است؟

راهنما مسافر محمد حسین:

من برای درمان اعتیاد خود خیلی راه‌ها را امتحان کردم؛  ولی عملی نشد و همیشه در لژیون هم می‌گویم شما حساب کنید بیایند جسم من مصرف‌کننده را به بازدهی صددرصد کامل برسانند و من همان آدم قبل از دوران مصرف باشم چه تضمینی وجود دارد که من دوباره مواد مصرف نکنم؟ عامل اصلی مصرف مواد من وجود جهان‌بینی و روان است. روان همان برآیند ظاهری انسان‌ها است؛ یعنی آن خلق و خوی، منش، کردار و رفتاری که دارید بر اثر روانی است که دارید، تعریف روان این است. محمد حسین قبل از مواد، آن جهان‌بینی و روانی که داشته نتیجه‌اش شده رفتن به سمت مواد الآن هم همین می‌شود مسلماً آن چیزی که در کنگره۶۰ تضمین می‌شود آن چیزی که عامل می‌شود من بعد از گذشت ۱۰ سال اصلاً فکر مواد نباشم و به سمت آن نروم یک بخش در کنگره خدمت است. آن دسته از کسانی که از کنگره رفته‌اند تغییر جهان‌بینی و روان است که تغییر می‌کند. دیده‌بان لژیون سردار مسافر علیرضا می‌گفتند ما در کنگره پرهیزگار هستیم،  از یک سری موارد پرهیز می‌کنیم برای این‌که بتوانیم در بیرون از کنگره۶۰ آن را اجرا کنیم. ما آموزش‌هایی که در کنگره۶۰ کسب می‌کنیم اتفاقاً نمو بیرونی دارد و در کاسبی تأثیر دارد. در روابط همسران تأثیر دارد. من و همسرم قبل از ورود به کنگره خیلی مشکلات داشتیم اصلاً ذات مواد مشکل ایجاد کردن برای خانواده، شهر، جامعه و ... مسلمأ همه‌ آدم‌ها مشکلات دارند به همین خاطر نمی‌توانیم بگوییم صرفا من به کنگره۶۰ بیایم و یک‌سری موارد را رعایت کنم مسلماً به طور کلی تأثیر دارد.

نحوه‌ آشنایی شما با کنگره۶۰ به چه صورت بوده است؟

مرزبان همسفر هانیه:

من از طریق مسافرم با کنگره آشنا شدم و مسافرم از طریق دوستش آقا دانیال، اولین بار مسافرم به من گفت بنده خدا دوستم دانیال مصرف‌کننده است من دارم می‌روم کنگره۶۰ به او کمک کنم و همراه و همسفرش باشم گفتم آفرین چه عالی، چه دوست با معرفتی هستی. چند ماه منظم رفت و سی‌دی گوش می‌داد. کم‌کم به من گفت در آن‌جا سیگار هم درمان می‌کنند من برای درمان سیگار خودم هم اقدام کنم که من خیلی خوشحال شدم و گفتم آفرین من به تو افتخار می‌کنم. ۶ ماه که گذشت به من گفت این‌جا جای خوبی است تو هم بیا در آن‌جا آموزش‌های جهان‌بینی می‌دهند. وقتی که رفتم کنگره تازه متوجه شدم که مسافرم قرص مصرف می‌کند. بعد از تولد ۱ سالگی متوجه شدم تریاک مصرف می‌کرده است، تولد سه سال رهایی‌اش متوجه شدم هروئین و مورفین مصرف می‌کرده است و این‌گونه با همه چیز آشنا شدم.

ما چگونه می‌توانیم از بنیان کنگره سپاسگزاری داشته باشیم؟

راهنما مسافر محمد حسین:

یک بزرگی می‌گفت ما معامله را با خدا انجام بدهیم، من احساس می‌کنم ما اندازه‌ای نیستیم که با خدا معامله کنیم. نمی‌خواهم نعوذبالله مهندس را با خداوند مقایسه کنم؛ ولی واقعیت امر این است که اگر من بخواهم از بنیان سپاسگزار باشم در مراتب بالاتر است. در کنگره روش DST را آموزش می‌دهد و به صورت ذره‌ذره است و سپاسگزاری از کوچک‌ترین موارد شروع می‌شود همین که بتوانم سپاسگزار راهنمایم باشم سپاسگزار همسرم، همسفرم باشم خود این امر ذره‌ذره شکل می‌‌گیرد. چگونه؟ من باید سپاسگزاری را با خدمت کردن شروع کنم؛ یعنی خدمت کردن یک بستری است و یک محیطی را در اختیار من قرار داده می‌شود که بتوانم تغییر خلق بدهم. یکی از این تغییر خلق‌ها این است که من سپاس‌گزار باشم وقتی من شروع کنم برای خدمت کردن و لذت آن را ببرم زیر سایه‌ این خدمت خیلی چیزها تغییر می‌کند، من تغییر پیدا می‌کنم که یکی از این تغییرات سپاسگزاری است وقتی من بتوانم سپاسگزار راهنما باشم، سپاسگزار باشم، سپاسگزار این سیستم باشم، سپاسگزار همسفرم باشم و جبران کنم تخریب‌هایی را که در گذشته داشتم مسلمأ وسعت پیدا می‌کند و هر‌ چه وسعت پیدا کند تو قدر خیلی چیزها را می‌دانی و بستری که در اختیار تو قرار داده شده را به بهترین نحو استفاده می‌کنی مثل فرزندی که چگونه می‌تواند از پدر و مادرش سپاسگزاری کند وقتی تمام شرایط و محیط را طوری فراهم می‌کنی که فرزند درسش را بخواند زمانی سپاسگزار است که تمام کارهای خود را به نحو احسنت انجام داده باشد. یک بخش در سفر اول است به موقع در جلسات شرکت کند. بخش دوم در سفر دوم است خدمت کردن در تمامی جایگاه‌ها است به نظر من سپاسگزاری کار سختی نیست؛ ولی در وهله اول و در شروع چرا خیلی سخت است.

آیا در حال حاضر به آن حس و حال خوب و پایدار رسیده‌اید‌؟

مرزبان همسفر هانیه:

بله خدا را شکر رسیده‌ام‌. من چند سالی است که عمیقاً در آرامش هستم و خیلی خوشبخت هستم. گاهی اوقات این قدر این احساس را دارم که به خودم می‌گویم هانیه چه خبر است مگر خانه‌ آنچنانی داری، مگر ماشین آنچنانی داری یا شغل و درآمد آنچنانی داری چرا این قدر احساس رضایت داری بعد متوجه می‌شوم احساس رضایت از درون ایجاد شده اصلاً ربطی به اوضاع بیرونی من ندارد؛ یعنی از درون به خاطر آموزش‌های کنگره۶۰ اول شکرگزار شدم. وقتی شکر‌گزار شدم از همه چیز راضی‌ام و احساس رضایت دارم نسبت به همسرم، نسبت به فرزندم، نسبت به این دنیا، نسبت به خانواده، نسبت به امکاناتی که دارم، مالی که دارم و این احساس آرامش و خوشبختی را از کنگره۶۰ و آموزش‌های کنگره۶۰ و آقای مهندس گرفتم و در آخر می‌خواهم تشکر کنم از بنیان کنگره، از خانواده ایشان که واقعاً عاشق بودند، واقعاً خدمتگزار خلق بودند   دریغ نکردند از ما، از هدیه‌ای که خداوند به آن‌ها هدیه داده بود و دعا می‌کنم برای آقای مهندس و خانم آنی بزرگ که ان‌شاءالله سالیان سال سلامت باشند و عمر با عزت داشته باشند و آقای مهندس به تمام آرزو‌هایش که همه‌ آن‌ها بشر دوستانه است ان‌شاءالله برسند.

طراح سؤال  مصاحبه کننده: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) دبیر‌ سایت

همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .