همسفر اعظم لژیون دوم
وادی هفتم؛ یکی از عمیقترین و تأثیرگذارترین وادیهایی بود که در مسیر سفرم با آن روبهرو شدم. این وادی به من آموخت که حقیقت، چیزی نیست که آن را آماده و بستهبندیشده به دستم بدهند؛ بلکه من باید با حرکت، جستوجو و درک شخصی خودم به حقیقت برسم.
درگذشته، همیشه دنبال راهحلهای سریع، نسخههای آماده و حرف دیگران بودم؛ اما وادی هفتم به من یاد داد که راه را باید خودم پیدا کنم و مهمتر از آن، باید از مسیر، برداشت و درک شخصی داشته باشم. این وادی برای من یک تلنگر بود تا از حالت تقلید کورکورانه فاصله بگیرم و به درون خودم رجوع کنم.
یاد گرفتم که اگر حتی بهترین راه به من نشان داده شود، تا زمانی که خودم آن را کشف نکنم و نفهمم چرا آن راه درست است، نمیتوانم در آن ثابتقدم بمانم. این وادی کمکم کرد، مسئولیت انتخابهایم را بپذیرم و بفهمم حقیقت، امری کاملاً درونی است و باید برای رسیدن به آن، حرکت و تفکر کنم.
در مسیر زندگیام، یاد گرفتم که دیگران میتوانند چراغی باشند برای راه؛ اما راه را باید خودم بروم. وادی هفتم باعث شد نگاه من به زندگی، مشکلات و حتی رهایی مسافرم از دام اعتیاد تغییر کند.
امروز میدانم که در هر قدمی که برمیدارم، باید هم جویندهٔ راه باشم و هم برداشتکنندهٔ حکمتهای نهفته در آن.
همسفر سحر لژیون سوم
وادی هفتم با این جمله آغاز میشود: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم.» این وادی به من میآموزد که حقیقت و روشنایی زندگی تنها با اندیشه و خیال به دست نمیآید؛ بلکه نیازمند جستوجو، انتخاب مسیر صحیح و در نهایت عملکردن است.
من درگذشته بیشتر به نتایج کوتاهمدت توجه میکردم و تصورم این بود که تنها دانستن یک موضوع، برای موفقیت کافی است؛ اما با تأمل در این وادی، دریافتم که دانش، بدون حرکت و برداشت درست نتیجهای به همراه ندارد. همانگونه که یافتن راه بهتنهایی کافی نیست. اگر از مسیر چیزی نیاموزم یا به کار نبندم، عملاً به مقصد نخواهم رسید.
تأثیر دیگر این وادی بر من، تغییر نگرشم به شکستهاست. امروز شکست را پایان راه نمیبینم؛ بلکه فرصتی برای برداشت تازه و اصلاح مسیر میدانم. همین نگرش باعث شده است با آرامش بیشتری قدم بردارم و به آینده امیدوارتر نگاه کنم.
همسفر خدیجه لژیون چهارم
من از وادی هفتم یاد گرفتم، انسان باید اول راه را پیدا کند، بعد تصمیم بگیرد که چه کاری انجام دهد. آیا این راهی که انتخاب کرده، درست است یا غلط؟
به نظر من، اگر مسافران ما، راه را پیدا کرده بودند، هیچوقت سمت اعتیاد نمیرفتند. همیشه پیداکردن راه، در زندگی ما اهمیت زیادی دارد.
میگوییم: رمز راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم. این وادی، میخواهد به ما راه مستقیم را نشان دهد. موضوع مهم بعد از یافتن راه، رسیدن به مقصد موردنظر است.
گروه کمخردان، اول حرف میزنند بعد فکر میکنند. ما قبل از اینکه فکر نموده و راه را پیدا کنیم، حرکت میکنیم؛ مثلاً من باید اول فکر کنم، بعد بگویم چرا من به کنگره آمدهام؟ اگر من اول فکر کنم، میفهمم که اگر کنگره نبود، ما هیچوقت از بند اعتیاد رها نمیشدیم.
راه، همین کنگره بود؛ پس درست گفتند: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم.
راهنمای تازهواردین همسفر الهام لژیون ششم
وادی هفتم میگوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم.» این وادی به من یادآوری میکند که حقیقت همیشه وجود دارد؛ اما رسیدن به آن، به دو عامل بستگی دارد:
۱- پیداکردن مسیر درست
۲- داشتن نگاه و برداشت صحیح
اگر راه اشتباه انتخاب شود، تلاشها بیثمر خواهد بود و اگر راه درست باشد؛ ولی برداشت نادرست، باز هم حقیقت پنهان میماند. مولانا در این باره میفرماید:
«هر کسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من»
این بیت نشان میدهد که هرکس بر اساس برداشت خود قضاوت میکند؛ اما تنها کسانی که از سطح ظاهر عبور میکنند، میتوانند به راز و حقیقت نزدیک شوند.
سیدی محرم نیز همین پیام را در دل خود دارد. بسیاری از اتفاقات در ظاهر سخت و سنگین به نظر میرسند؛ اما وقتی با دید درست به آنها نگاه کنیم، تبدیل به درسی عمیق و نوری برای حرکت میشوند. برداشت صحیح از سختیها و رویدادها، همان کلیدی است که رمزهای پنهان را آشکار میکند.
بهاینترتیب حقیقت نه یک مقصد فوری، بلکه مسیری است که در آن آرامآرام با رمز و راز آشنا میشویم و از هر تجربه، بخشی از حقیقت را کشف میکنیم. حقیقت؛ همان نوری است که همیشه بوده است؛ اما من با انتخاب راه و نوع نگاه خودم، میزان بهرهمندی از آن را تعیین میکنم.
ویرایش: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر اول
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
144