English Version
This Site Is Available In English

مسیر و راهی درست است که ما را به حقیقت، حال خوش و آرامش برساند

مسیر و راهی درست است که ما را به حقیقت، حال خوش و آرامش برساند

هشتمین جلسه از دوره هشتاد و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شادآباد، با استادی راهنمای محترم مسافر حسین، نگهبانیِ مسافر محمد و دبیری مسافر حسین، با دستور جلسه «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» شنبه 15 مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:45 آغاز به کار کرد.


 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
خداوند را شاکرم که یک بار دیگر روزیم شد که در این جایگاه خدمت کنم و بابت این قضیه بی‌نهایت از همه عزیزان تشکر می‌کنم. همگی دست به دست هم می‌دهیم تا یک نفر به درمان برسد. ممنون و سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم. دستور جلسه امروز از دو بخش تشکیل شده است، بخش اول دستور جلسه وادی هفتم است و بخش دوم تولد یک سال رهایی مسافر مجید.
وادی هفتم می‌گوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم. آقای مهندس می‌گویند ما تا وادی چهارم بر روی تفکر کار کرده‌ایم و وقتی به این وادی می‌رسیم به ما می‌گوید که راه و مسیرت را انتخاب کن. من بسیار روی این وادی فکر کردم و متوجه شدم که بسیاری از مشکلات من در زندگی به خاطر این بود که راه را گم کرده بودم. خیلی از راه‌ها و روش‌ها را امتحان کردم به خاطر اینکه می‌خواستم یک هفته‌ای به درمان، حال خوش و به سلامتی برسم ولی امکان‌پذیر نبود چون مسیر و راه اشتباه بود. مسیر و راهی درست است که ما را به حقیقت برساند، به حال خوش و به آرامش برساند. وقتی آمدم و در مسیر کنگره قرار گرفتم، با دیدن الگوهایی که در کنگره هستند متوجه شدم که این راه و مسیر درست است. من خودم در بیرون کنگره خیلی با این موضوع برخورد کرده‌ام، در مورد چاقی و در مورد بسیاری از مشکلاتی که اکنون مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند؛ همه به دنبال یافتن سریع‌ترین راه هستند که یک هفته‌ای و با خوردن یک قرص، با روش URD و یا بسیاری از روش‌های دیگر خیلی سریع به حال خوب برسند، ولی به خاطر اینکه مسیر و راه اشتباه است به نتیجه نمی‌رسند و درون شخص بسیاری از حس‌های منفی و ناامیدی ایجاد می‌شود. آقای مهندس هم اشاره می‌کنند چه انسان‌هایی که اراده‌های بسیار قوی هم داشتند ولی به خاطر اینکه راهشان اشتباه بود در انتها دست به خودکشی زدند. خود من هم قبل از اینکه وارد کنگره شوم این باور را داشتم که تا زمانی که زنده‌ام باید مواد مصرف کنم و با مواد بمیرم چون هر راهی را که می‌رفتم به یک ماه نرسیده برگشت می‌خوردم، باعث تخریب‌هایی در خانواده می‌شدم و حالم خیلی خراب‌تر از زمانی بود که مواد مصرف می‌کردم. در کل زمانی که ترک می‌کردم تخریب آن بر روی خانواده‌ام دوچندان بود. اگر من حسین تنها باشم و هر بلایی سر خودم بیاورم ایرادی ندارد ولی اگر راننده اتوبوسی باشم که ۴۰ مسافر سوار آن است و این ۴۰ نفر خانواده و اطرافیان من هستند، من نمی‌توانم همه این‌ها را با خودم به مسلخ ببرم. زمانی که در اعتیاد غوطه‌ور بودم متوجه این موضوع نبودم و این کار را می‌کردم.
زمانی که کم‌کم درمان شدم در مسیر حرکت یک سری حس‌ها در من به وجود آمد. زمانی که در مسیر و راه درست حرکت می‌کنم حس‌های زیادی را تجربه می‌کنم و دنیایی از حس‌های خوب در درون من به وجود می‌آید که به من حسین می‌گوید حقیقت این است، یک مسئله پیدا کردن راه است، مسئله دیگر آن چیزی است که من برداشت می‌کنم. برداشت من بسیار مهم است. اینکه من درمان شدم و به سلامتی رسیدم آیا می‌توانم به خانواده خودم سرویس بدهم، می‌توانم با اطرافیانم ارتباط سالم و مناسبی برقرار نمایم، تواضع داشته باشم، منیت نداشته باشم؛ چون همانطور که می‌دانید منیت ضلع مقابل آموزش است و مانع آموزش می‌شود. موقعی که من به سمت سلامتی حرکت می‌کنم باید روی حس‌های خودم کار کنم، باید روی حس‌های منفی خودم (مانند منیت، غرور، ترس، حسادت) کار کنم که جلوی ضربه فنی شدن خودم را بگیرم. این‌ها مسائلی هستند که من باید در طول سفر یاد بگیرم و برداشت کنم.
نکته دیگری که باید به آن اشاره ‌کنم این است که من باید چیزی را در دیگران ببینم که آن را طلب کنم. این بسیار مهم است که من شخص دیگری را که انتخاب می‌کنم چگونه شخصی است، چون مسیری که آن شخص طی می‌کند مسیر من هم خواهد بود. من باید غرق در وادی‌های کنگره باشم که بتوانم خودم را پیدا کنم و به آن گوهر وجودی‌ام دست پیدا کنم و در صراط مستقیم قرار بگیرم.
آقای مهندس در انتهای وادی هفتم در مورد خردمندان و کم‌خردان صحبت می‌کنند. آنجا بیان می‌کنند انسان‌های خردمند کسانی هستند که اول فکر می‌کنند. در زمان مصرف چیزی از خرد در من وجود نداشت. اول می‌بریدم و می‌دوختم بعد تازه به این فکر می‌افتادم کارم درست بود یا نه و به این فکر می‌افتادم که از طرف مقابل عذرخواهی کنم؛ اما الان پیش از انجام کار به آن فکر می‌کنم، سعی می‌کنم مشورت بگیرم و سپس به انجام آن کار مبادرت می‌ورزم. به قول آقای مهندس گز نکرده پاره نمی‌کنم، یعنی اول خوب فکر می‌کنم بعداً کارم را انجام می‌دهم.
بخش دوم دستور جلسه مربوط به اولین سال رهایی مسافر مجید است. آقا مجید فروردین ماه سال ۱۴۰۲ با مصرف الکل و تریاک و تخریب بسیار بالا وارد لژیون ۲۹ شد. تخریب صور پنهان او بسیار بالا بود و به شدت عصبانی بود، خشم بسیار بالایی داشت و در محیط کار با مشتریان بسیار درگیر می‌شد. حتی مجید در تونل دچار نفس‌تنگی می‌شد، نمی‌توانست از آسانسور استفاده کند چون در فضای بسته نفس او می‌گرفت. حدود ۱۰ ماه و نیم سفر کرد و الان حدود یک سال و سه چهار ماه است که آزاد و رهاست و خوشبختانه با گوش به فرمان بودن و درست سفر کردن عمده مسائل و مشکلات او برطرف شدند و حال او بسیار بهتر شده است ولی با این حال هنوز بسیار کار دارد. همانطور که در پیام تولد او نوشته‌ام باید قدم‌های خود را محکم‌تر بردارد و ادامه‌دار حرکت کند تا بتواند به آن حال خوش دست پیدا کند. آقا مجید سفر سیگارش را به راهنمایی آقای رضوانی انجام داد و همین‌جا لازم می‌دانم که از ایشان بابت زحماتشان در درمان سیگار مجید تشکر کنم. همانطور که می‌دانید درمان اعتیاد با درمان سیگار تکمیل می‌شود. شخصی که سیگار مصرف می‌کند حتی اگر موادش را درمان کرده باشد گویی هنوز مصرف‌کننده است و اعتیاد دارد.
مطمئناً همسفر مجید هم نقش مهمی در درمان او ایفا کرده است. همسفر ایشان چند جلسه‌ای به کنگره آمدند ولی به دلیل مشغله کاری نتوانستند ادامه دهند. امیدوارم که ایشان هم بتوانند در این جلسات حضور پیدا کنند و استفاده لازم را ببرند. به همسفر آقا مجید و دو پسر عزیزش تبریک می‌گویم.
مجید از خدمتگزاران خوب کنگره است و خدمت‌های متعددی انجام داده است برای نمونه در نام‌نویسی خدمت کردند، نگهبان ویلیام وایت پارک ولایت بودند و عضو لژیون سردار هم هست. امیدوارم که در ادامه بتواند شال راهنمایی را هم دریافت کند.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.


خلاصه سخنان مسافر:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر
از خداوند سپاسگزارم که روزیم کرد تا این جایگاه را تجربه کنم. ابتدا تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند که ما بتوانیم به درمان برسیم. از آقای یاراحمدی راهنمای محترم تشکر می‌کنم که خیلی به من کمک کردند تا به درمان برسم. من در طول سفر ایشان را خیلی اذیت کردم. از آقای رضوانی راهنمای سیگارم خیلی تشکر می‌کنم. ایشان هم به من در درمان سیگار خیلی کمک کردند. از راهنمای تازه واردینم آقای حمید زربافی تشکر می‌کنم، با صحبت‌هایی که ایشان کردند من توانستم وارد کنگره بشوم. از همسفرم تشکر می‌کنم. ایشان سه چهار ماه اول سفرم به کنگره می‌آمدند ولی بعدها به خاطر مشکلاتی که پیش آمد نتوانستند به کنگره بیایند، ولی در طول سفرم خیلی به من کمک کردند. اگر ایشان نبودند من نمی‌توانستم به سفرم ادامه بدهم و مدیون زحماتشان هستم. انشالله بتوانم زحمت‌های ایشان را جبران کنم. از همه شما که در جشن ما شرکت کردید تشکر می‌کنم. از تمام هم لژیونی‌هایم که در طول سفر به من کمک کردند تشکر می‌کنم. از پسرانم تشکر می‌کنم که در جشن من حضور پیدا کردند. امیدوارم همه سفر اولی‌ها بتوانند به رهایی برسند.
به خاطر اینکه درگیری‌های زیادی به واسطه مصرف الکل و مواد مخدر داشتم اصلاً دوست ندارم راجع به گذشته‌ام صحبت کنم. تخریب من بیشتر در اثر مصرف الکل بود. از سن ۱۳ سالگی شروع به مصرف الکل کردم و این اواخر قبل از ورود به کنگره به جایی رسیده بودم که اتانول خوراکی مصرف می‌کردم. همواره دنبال راهی می‌گشتم که بتوانم الکل و مواد را کنار بگذارم. تخریب بسیار بالایی داشتم و هنگامی که وارد کنگره شدم شاید از نظر جسمانی اوضاع نامناسبی نداشتم ولی از نظر روحی و روانی حال خیلی نامساعدی داشتم، بسیار ناامید بودم، پر از خشم و تنفر بودم و حال خیلی بدی داشتم. خدا را شکر می‌کنم که وارد کنگره شدم و شروع به سفر کردم. اوایل سفرم خوب بود ولی در ادامه حال‌های خیلی بدی را تجربه می‌کردم که گاهی اوقات تصمیم می‌گرفتم که کنگره را ترک کنم. به واسطه تخریب‌ها و تاریکی‌هایی که دچار آنها بودم نیروهای منفی خیلی سراغم می‌آمدند. در آن روزها راهنمای عزیزم خیلی به من کمک کردند، شب و روز به ایشان زنگ می‌زدم. وقتی صحبت‌های ایشان را می‌شنیدم به من آرامش عجیبی می‌داد، مانند آب روی آتش بود. همیشه به من می‌گفتند که اصلاً نترس؛ همه چیز درست خواهد شد. به خودت و خداوند و کنگره ایمان داشته باش و همه چیز ذره ذره درست خواهد شد و واقعاً هم همه چیز درست شد. درست است که الان رها شدم و تولد یک سالگی‌ام را جشن می‌گیرم ولی هنوز اول راه هستم. کنگره دستاوردهای خیلی زیادی برای من داشت. من قبل از ورود به کنگره اخلاق خیلی تندی داشتم، بسیار خشن بودم و با همه اطرافیانم درگیر می‌شدم. حتی در خانواده با همسر و فرزندم درگیر بودم اما خدا را شکر می‌کنم که کنگره باعث شد این اخلاق من به تدریج تغییر کند و من به آرامش برسم. در مورد دستور جلسه وادی هفتم هم باید عرض کنم که راه کنگره را پیدا کردم و در این راه به حرف‌های راهنمای عزیزم کاملاً گوش کردم و در طول سفر به آموزش‌های کنگره توجه می‌نمودم و سرم را با سر راهنما عوض کردم. هرچه راهنما می‌گفت انجام ‌دادم و با اصرار آقای یاراحمدی سفر سیگارم را هم آغاز کردم و خدا را شکر سیگار، مواد و الکل را درمان کردم. امیدوارم همه سفر اولی‌ها به درمان برسند. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.


خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر
این تولد را ابتدا به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم، همچنین به آقای یاراحمدی راهنمای مسافرم تبریک عرض می‌کنم. خیلی برای مسافر من زحمت کشیدند امیدوارم خیر و برکت این کمک‌ها به زندگی ایشان برگردد. از خانم مونا راهنمای تازه واردینم خیلی تشکر می‌کنم، با حال بدی وارد کنگره شدم و ایشان خیلی به من کمک کردند. از مسافرم تشکر می‌کنم سفر خیلی خوبی داشتند. از همه شما تشکر می‌کنم و از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید ممنونم.

 

 

رهایی‌های هفته:

تایپ، ویراستاری و ارسال: مرزبان خبری شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .