جلسه سیزدهم از دوره سی و چهارم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر مرتضی ، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه « از فرمانبرداری تا فرماندهی و تولد یک سال رهایی مسافر امین از لژیون یازدهم » روز پنجشنبه ۱۳ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر
در دستور جلسات گنکره همیشه دربهای شناخت به روی انسان باز میشود. فقط باید توجه کنیم که اگر در کنگره جهانبینی کار میکنیم، چگونه میتوانیم از آن در زندگی خود استفاده کنیم و مهمترین مسئله برای منِ مصرفکننده این است که از بدو ورود، همه چیز مشخص است: اصول و قوانین کنگره، حرمتهای کنگره مشخص است
آقای مهندس میفرمایند: به کسی گفتند پسرت کجاست، نصیحتش کن، میگوید اگر او را دیدم، چشم. در مسئله درمان اعتیاد هم همینطور است؛ اول شخص باید خواسته داشته باشد، بپذیرد که بیمار است و بپذیرد که آمده است برای تغییر کردن. آن موقع است که میتواند از این دستور جلسات به بهترین نحو استفاده کند. حتی ممکن است در اوایل سفر خود تحت فشار باشد، ولی در ادامه این درها به روی او باز میشود.
از فرمان برداری تا فرماندهی، مسیری است که در بدو ورود به من نشان داده میشود که من ببینیم آیا واقعاً میخواهم فرمانبردار باشم؟ یا نه؟از چه چیزی باید فرمانبرداری کنم؟ از چه چیزی نباید ،فرمانبرداری کنم ؟ چه کارهایی را باید انجام دهم؟ آیا چیزی از دست دادهام که بخواهم بابت آن آموزش بگیرم تا چیز دیگری به دست آورم یا نه؟
کتاب ۶۰ درجه پر از این مطالب است که آقای مهندس عنوان میکنند: اعتیاد اولین چیزی که از انسان میگیرد، حاکمیت بر شهر وجودی و فرمانبرداری اوست. اختیاری که تمام عالم آن را محترم شمردهاند، اعتیاد از ما گرفت؛حالا برای به دست آوردن این حاکمیت، حتماً باید فرمانبردار باشیم.
یادم میآید زمانی که مواد مخدر مصرف میکردم، حتی قبل از آن، اگر چیز کوچکی از من گرفته میشد، ماهها و شاید سالها به آن فکر میکردم. مثلاً اگر دوستی خودکاری از من میگرفت، چندین سال به آن فکر میکردم که فلانی یک خودکار از من گرفت. تا چندین روز هر موقع او را میدیدم، یادم میآمد که فلانی از من گرفت. ولی متأسفانه خبر نداشتم که در آن سوی داستان، اعتیاد همه هستی و نیست من را گرفته بود.
چه چیزی از این مهمتر که استاد سردار میفرمایند: انسان مقام انسانی خود را درجایی جا گذاشته است و خود براین اگاه نیست
من نگاه میکردم؛ شخص دیگری در اعتیاد، به جای من نگاه میکند، یک نفر دیگر میشنود، فرد دیگری تصمیم میگیرد، حس میکند، درک میکند، دریافت میکند ،زندگی میکند. این موضوع برای من غریب بود انگار یک غریبه جای من بود میدانستم و همه این فشارها را تجربه کرده بودم. بارها با ترکهای ناگهانی آمدم که خودم را رها کنم، اما دیدم نمیشود؛ واقعاً نمیشد، چون راهی نبود!
به لطف کنگره ۶۰، و تفکر جناب مهندس و متد بینظیر DST، امروز شاهد هستیم که تمام بچهها، وقتی میبینیمشان، تمیز، اتو کشیده، کنار هم نشستهاند و سندهای بدون نقص هستند . از در همین فرمانبرداری وارد این قضیه شدند و به فرماندهی رسیدند که مشاهده میکنید با این آرامش به آن دست یافتهاند.
همان رهجویی که یک سیسی OT (شربت اوپیوم) کم شد، یک پله کم شد ،صبح بیدار شد و دید که چقدر حالش خوب شده است. با خوشحالی و تعجب به خودش گفت: بعد از ۱۰ سال، ۲۰ سال!!! انگار که یک سری تغییرات دارد به دست میآید. خدایا، مگر میشود!
من حتی اختیار پلکهایم را هم نداشتم که بتوانم ببندم و چه وقت باز کنم. اختیار کلام خودم را هم نداشتم. جاهایی که باید از حق و حقوق خودم و خانوادهام دفاع میکردم، نتوانستم. بعضی مواقع حتی اختیار اینکه بگویم “نه” را نداشتم. نتوانستم بگویم دوستت دارم. حتی نمیدانستم که بگویم اشتباه کردم؛ میگفتم “ن” (نه)، همینه که هست.
خدایا، اینها را کی انجام میداد؟ چه کسی دستور میداد؟ همان چیزی که آقای مهندس میفرمایند: فرمانبرداری از جایی که حتی نمیتوان تصور کرد، حتی فکرش هم نمیتوان کرد؟” از درون خودم، از نفس اماره!
خدا را شکر امروز لایو اینستاگرام در مورد کنگره دانش اعتیاد و صحبتهای جناب مهندس را میدیدم واقعاً به خودم بالیدم که شاگرد کنگره ۶۰ هستم. همه ما آمدیم اینجا نقش خودمان را بازی کنیم. یک سفر اولی اگر نقش خودش را به درستی اجرا کند، به رهایی میرسد و وارد سفر دوم میشود. در سفر دوم خدمتگذار میشود و بواسطه آن خدمتش حال دیگران را خراب نمیکند، بلکه برعکس حال دیگران را خوب میکند. زیرا اینجا یاد گرفته که باید نقش خودش را در قالب آن جایگاهی که هست، انجام دهد. مگر نه مثل آن دایی است که میرود خانه خواهرش، نقش خودش را جای پدر بچه فرض میکند، بچه را میزند و میگوید من پدر تو هستم. پدر بچه هم میگوید کی این کار را انجام داد؟ آن موقع تصور کنید چه شری به پا میشود و چه مشکلاتی به وجود میآورد.
همه ما آمدیم اینجا که نقشی را بر عهده داشته باشیم. اگر من پدر هستم، به چه میزان و چگونه ایفای نقش میکنم؟ اگر مادر هستم، اگر مسافر هستم، یا همسفر، در هر جایگاهی که هستم فرقی نمیکند؛ باید وصل باشیم به یک سری آموزش، برای تغییر، برای تبدیل، برای اینکه برسیم به آنجایی که آن زمام کار خودمان را (با رعایت قوانین در چارچوب وظایف) به دست بگیریم.
واقعاً من که داشتم فکر میکردم… هیچ فرماندهای لایقتر از آقای مهندس در دنیا، در مسیر درمان اعتیاد نیست و ایشان هستند که مطالب کنگره و جهانبینی را به ما یاد میدهند و من که شاگرد ایشان هستم، باید در جایگاهی که هستم به خودم افتخار کنم و با تمام وجودم فرمانبردار باشم و این را به زندگی خودم وصل کنم تا در تمام مراحل زندگی موفق باشم.
قسمت دوم دستور جلسه در مورد یک سال رهایی آقا امین است و چه پیام زیبایی هم گذاشته شده؛ آیه شریفه قرآن است که خداوند ولی و مرشد آنانی است که از تاریکی به طرف روشنایی حرکت میکنند. به جناب مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک میگویم و به آقا امین و همسفر ایشان تبریک میگویم. همچنین از ایجنت محترم شعبه و مرزبانان عزیز تشکر میکنم. از آقای بیات هم تشکر ویژه میکنم که تجربههای این تولدها و این حس خوب را فقط از نفس و کلام ایشان دارم؛ ایشان به من یاد دادند که اگر قرار است اعتیاد را درمان کنی، بایستی فرمانبردار باشی.
امین، روزی که آمد، یکی از اولین رهجویانی بود که یادم است؛ پسری بسیار صادق و بیریا بود. من با خودم میگفتم: خدایا، این چطور مصرفکننده شده است؟ ایشان با مصرف ۷ قرص متادون ۴۰ میلیگرمی وارد لژیون شد. از همان اول خواسته قوی داشت و همیشه سؤال میپرسید. بعد از جلسه یک تایم داشتم به اسم “امین تایم” و به سؤالات امین جواب میدادم هر سوالی را بلد بودم جواب میدادم هر کدام هم بلد نبودم میگفتم برو از آقای بیات بپرس همیشه امین و که میدیدم و یاد این شعر که مهندس میفرمودند می افتادم که : آب کم جو تشنگی آور به دست / تا بجوشد آب از بالا و پست.
در کنگره، حرکت آقا امین به عنوان کسی است که فرمانبرداری کرد و در قسمت جسم روان و جهان بینی به فرماندهی رسید و امروز از تعادل خوبی برخوردار است. چند ماه سفر بود که به من گفت روزی پنج قلیان تنباکوی برازجان میکشد و نمیتواند آن را کنار بگذارد. من به ایشان گفتم که بایستی به لژیون سیگار بروی. بعد از مدتی به لژیون جونز (تغذیه سالم) رفت. آقا امین میگفت که ساعت ۲ شب بیدار میشدم و یک دیس ماکارونی میخوردم. به ایشان گفتم که پیش آقا سینا برود با ۱۴۶ کیلو وارد لژیون جونز شد و ۵۴ کیلو کاهش وزن داشت و رهایی جونز را هم دریافت کرد
شما نگاه کنید؛ در کنگره برای هر چیزی یک نسخهای هست: برای جسم ما، OT است؛ برای روان و خلقوخوی ما، خدمت کردن است؛ و برای جهانبینی، سی دی ها و نوشتارهای کنگره که خدمت کردن به آن شکل میدهد. امیدوارم امین در هر جایگاهی که قرار داره موفق باشه الان در قسمت سایت و OT خدمت میکند برای امین بهترین ها را آرزومندم.
آرزوی مسافر
انشالله خدمتگذار خوبی در کنگره ۶۰ باشم
اعلام سفر مسافر امین
سلام دوستان امین هستم یک مسافر
با آخرین انتی ایکس قرص متادون وارد کنگره شدم، ١۲ ماه سفر کردم با راهنمایی آقا مرتضی میرباقری الان هم یک سال و چهار ماه آزاد راه هستم در ضمن آنتی ایکس سیگار داشتم و الان یک سال و چهار ماه رها هستم به راهنمای اقا برزو و با وزن ١۴۶وارد لژیون تغذیه سالم شدم ۵٣کیلو کاهش وزن نام راهنما اقا سینا ورزش در کنگره دارت
سلام دوستان امین هستم یک مسافر
قبل از هر چیز، از جناب مهندس و خانواده محترمشان و همچنین از راهنمای عزیزم بابت آموزشهایی که به من دادند، بسیار سپاسگزارم. امروز به لطف این آموزشها میتوانم تولد یک سال رهاییام را جشن بگیرم.
پیش از ورود به کنگره ۶۰، مصرف بالای قرص متادون داشتم. این شرایط تمام حسهایم را آلوده کرده بود و نمیتوانستم در زندگیام تصمیمات درستی بگیرم. از نظر احساسی و مالی نیز دچار مشکلات فراوانی بودم. خدا را شاکرم که به کنگره آمدم و در ادامه سفرم، تمام این مشکلات حل شدند. تمام تلاشم را کردم که فقط فرمانبردار راهنمایم باشم؛ اگر میگفتند دارو را سر ساعت مصرف کن، دقیقاً سر همان ساعت استفاده میکردم و خواسته و ارادهام را قویتر ساختم. در ادامه سفرم، مصرف نیکوتین را نیز کنار گذاشتم، چرا که قلیان زیادی مصرف میکردم و به رهایی در این زمینه هم رسیدم. پس از آن، از اضافه وزن رنج میبردم که باز هم خدا را شکر، با کاهش ۵۳ کیلوگرم وزن، به رهایی رسیدم.
اکنون، آرامش را به شکلی زیبا و عمیق در زندگیام حس میکنم. سعی کردهام تمام آموزشهای کنگره را در زندگیام کاربردی کنم.
در پایان، از تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ و از مرزبانان دورههای قبل و حال سپاسگزارم. انشاءالله برکت این خدمت در زندگیشان جاری باشد."
گروه سایت نمایندگی اروند آبادان
تایپ مطلب: مسافر رضا لژیون پنجم، مسافر اميد لژیون یازدهم، مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر احمد لژیون نهم
ویرایش مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم
ارسال مطلب: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
107