English Version
This Site Is Available In English

خوشبختی واقعی در جهان‌بینی و تغییر نگرش اتفاق می‌افتد.

خوشبختی واقعی در جهان‌بینی و تغییر نگرش اتفاق می‌افتد.

‎یازدهمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی راهنمای محترم مسافر مسعود و نگهبانی مسافر جمشید و دبیری مسافر یونس با دستور جلسه "وادی هفتم و تاثیر آن روی من" در روز شنبه 15 شهریور ‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، خدا رو شکر که امروز در این جایگاه اجازه خدمت پیدا کردم. دستور جلسه امروز، وادی هفتم است: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم.»
راستش همیشه این تیتر برای من سخت بود. خیلی بالا و پایینش کردم ولی معنی‌اش برام کامل روشن نمی‌شد. وقتی از راهنمایم پرسیدم، گفت: «راهش کنگره ۶۰ است و  حالا می‌آیی اینجا چه برداشت می‌کنی رهایی برداشت می‌کنی یا می‌آیی چندتا مثل خودت بر می‌داری و رفیق بازی می‌کنی.
اول باید ببینیم حقیقت یعنی چی؟ در کنگره، حقیقت چیزی ثابت و تغییرناپذیر است، مثل جاذبه زمین. هزار سال قبل بوده، هزار سال بعد هم خواهد بود. اما واقعیت چیزی است که در حال حاضر اتفاق می‌افتد، که می‌تواند درست یا نادرست باشد.
مثلاً من می‌توانم با دروغ کارم را پیش ببرم، این یک واقعیت است، اما حقیقت نیست، چون آخرش به نتیجه نمی‌رسد.
برای رسیدن به حقیقت، دو کار باید کرد:‎1. راه درست را پیدا کنیم. ‎2. آن راه را تا انتها برویم.

خیلی‌ها خوشبختی را در پول می‌بینند، اما ما در کنگره یاد گرفتیم خوشبختی فقط با پول به دست نمی‌آید. خوشبختی واقعی در جهان‌بینی و تغییر نگرش اتفاق می‌افتد. درمان اعتیاد پایان کار نیست؛ تازه شروع مسیری است که باید ادامه داد. اعتیاد یک بند بود که قطع شد، اما حالا باید بندهای تازه‌ای مثل عشق، خانواده، خدمت و رشد را جایگزین کنیم.
من یاد گرفتم که می‌توان با تقلب یا کلک، رهایی گرفت، اما حقیقتاً رها نشد. چون حقیقت چیزی نیست که بشود پنهان کرد. راهنما و مهندس شاید حرفی نزنند، ولی خودِ انسان می‌داند حقیقتاً در کجا ایستاده است.
در بخش دوم دستور جلسه، تولد علی‌آقای عزیز است. علی‌آقا برای من نمونه‌ای بود از کسی که با آرامش و انضباط سفر کرد. نه اهل غیبت بود، نه اهل بهانه. مرتب و با برنامه آمد و نتیجه گرفت. شاید پسرشان نتوانست مسیر را طی کند، اما خودشان با خدمت و تلاش، به حال خوش رسیدند. به نظر من این همان خوشبختی واقعی است؛ اینکه از پشت پرده‌ی درمان، تبدیل شوی به انسانی بهتر: همسر بهتر، پدر یا مادر بهتر، رفیق بهتر و در کل انسانی.

در ادامه جشن تولد یکسال رهایی مسافر علی محمد برگزار گردید که توجه شما را به خلاصه سخنان ایشان جلب می‌کنم:

سلام، علی محمد هستم یک مسافر.
من هیچ‌وقت هیچ نوع درمانی را قبول نداشتم؛ نه کمپ، نه درمانگاه و نه روان‌پزشک و روان‌شناس. حتی یک بار خودم به روش دیگری ترک کرده بودم، اما به دلیل نداشتن جهان‌بینی، حال خوبی نداشتم و فقط ادعا می‌کردم که پاکم.
وقتی پسرم محمدرضا گرفتار شد، ابتدا دوستانه با او صحبت کردم، اما نتیجه‌ای نداشت. بعد سخت‌گیری کردم، ولی اوضاع بدتر شد. تا این‌که خانمم از طریق اینترنت با کنگره آشنا شد. اول باورم نمی‌شد، اما وقتی وارد کنگره شدم، دیدم اینجا فرق دارد.
من آمدم تا پشتوانه‌ای برای پسرم باشم، اما فهمیدم که خودم هم نیاز به سفر دارم. همان دو ماه اول، حتی قبل از مصرف شربت، جهان‌بینی به من انرژی داد. بعد فهمیدم مشکل اصلی من همین نداشتن جهان‌بینی بوده است.
رفتارم در خانواده تغییر کرد. یاد گرفتم سخت‌گیری فایده‌ای ندارد و باید با صبر و آموزش درست رفتار کنم. یکی از جملاتی که خیلی روی من اثر گذاشت این بود: «شاید فرزندان ما روز اول ما را انتخاب کردند، چون دیدند پدر و مادری دارند که می‌تواند تحملشان کند.» این نگاه من را عوض کرد.
امروز بهترین حال زندگی‌ام را در کنگره پیدا کرده‌ام و همیشه دنبال حال بهتر هستم.
ممنون از وقتی که گذاشتید و به صحبت‌هایم دادید

تایپ: مسافر دانیال لژیون دهم، مسافر مهیار لژیون دوم
ویرایش: مسافر دانیال لژیون دهم، مسافر مهیار لژیون دوم
بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر مهیار لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
شهریور ماه 1404                            شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .