فرمانبرداری و فرماندهی در واقع مسیری را مشخص میکند که از کجا به کجا باید حرکت کنیم. فرماندهی در کل یک هدف است که اگر انسان بخواهد در یک مسئله، صاحبنظر شود و بتواند کاری را انجام دهد باید در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد، برای فرماندهی شرط اصلی آن این است که فرمانبرداری را کاملاً انجام دهیم وقتی از فرماندهی صحبت میشود به فکر افرادی با لباس نظامی میافتیم چیزی که قابل مشاهده از فرماندهی است، دستور دادن است. استاد امین در سیدی فرمانبرداری میفرماید: ما در کنگره همه چیز را به صور آشکار و پنهان تقسیم میکنیم صور پنهان؛ یعنی من به دست خود میگویم این لیوان آب را بردار و دست از فرمان من تبعیت میکند و هر کاری را که در ذهن خود انجام میدهم تمام آن قسمتهای بدن از من فرمانبرداری میکنند.
من اگر بخواهم در ذهن خودم، تصویری را بهوجود آورم، راجعبه آن فکر میکنم و معنی دیگر از فرماندهی شکل میگیرد. اگر احیاناً من بخواهم در ذهن خود، تصویری را بهوجود آورم و روی آن متمرکز شوم؛ اما چیز دیگری بهجای آن بهوجود آید مثلاً صدایی را میخواهم بشنوم؛ اما صدای دیگری به گوشم میرسد این به معنی آن است که فرماندهی جسم من ناقص است یا اصلاً اجرا نمیشود. فردی که اعتیاد داشته یا اعتیاد دارد با این مفهوم آشنا است که خیلی چیزها برایش امکانپذیر نیست یا بهصورت مشروط یا نسبی است بهطور مثال اگر میتوانست قبلاً روزی ۲۰ساعت کار کند یا مسافتی را طی کند، الان قادر نیست دوست دارد ۲۰ساعت کار کند یا وقت بیشتری بیدار بماند دستور هم میدهد؛ اما دستورش قابل اجرا نیست اگر هم قابل اجرا باشد مشروط است به مواد مصرفی بیشتر یعنی تمام سلولهای بدن به او دستور میدهند تا مصرف مواد را بالا ببرند تا بتوانند ساعت بیشتری کار کند یا پیادهروی کند.
بعضی وقتها با ماده مصرفی خودش هم جواب نمیگیرد مثلاً اگر تریاک میکشد باید شیره بکشد و اگر شیره میکشد باید هروئین یا شیشه مصرف کند؛ پس نتیجه میگیریم که جابهجایی مواد و افزایش مواد بهخاطر این است که فرماندهی جسم خود را بهدست آوریم. در انسان، فرماندهی نقش بسیار مهمی دارد که انسان حاضر است برای بهدست آوردن فرماندهی جسم خود، خود را به خطر بیندازد و بها سنگینی را بپردازد. استاد امین میفرماید: اگر میخواهیم نیروهای جسم که از فرمانبرداری ما خارج شدهاند را دوباره برگردانیم و وقتی میگوییم شو، شود اگر میخواهیم این اتفاق بیفتد، تنها راهش این است که فرمانبرداری کنیم از این چهارچوب خارج نیست و خیلی لذتبخش است. اصولاً ما به انجام دادن یک عملی که قبلاً برای ما ناشناخته بود و بعد بهش شناخت پیدا میکنیم و آن نیرو از من تبعیت میکند در من شادی و خوشحالی ایجاد میشود و برعکس نیرو مثل قدرت دیدن مثل شنیدن اگر آن نیرو را از من بگیرند، موادمخدر به راحتی میتواند این کار را انجام دهد در ما احساس بازنده بودن، احساس اندوه و بدبختی بهوجود آورد.
در زمانی که فرد اعتیاد دارد هیچکدام از اعضاء بدن نمیتوانند فرمانبردار جسم خود باشند. چرا باید برای اینکه به فرماندهی برسیم باید فرمانبردار باشیم، اولاً کسی که بخواهد دستوری دهد یا فرماندهی کند ناچار است به دانایی مؤثر برسد. دانایی مؤثر یعنی آموزش؛ یعنی شما حتماً باید برای خودت استاد انتخاب کنید نه آموزش انجام نمیشود و مطلب دیگر اینکه انسان زمانی وارد تاریکی میشود؛ یعنی من در نفس اماره هستم یعنی نفس به آن دستور میدهد باید این کار را کنی باید این مواد را استفاده کنی انسان اگر بخواهد از این مرحله خارج شود باید چه کاری کند؟ باید قدرتهای شبهافیونی بدن را بسازد و انسان که تحت نفس اماره است باید از منبع دیگری اطاعت کند تا بتواند از دست نفس و اماره راحت شود و این کار بسیار دشواری است.دشواری کار اینجا است وقتی میخواهد از استادی اطاعت کند درونش به هم ریخته میشود و این احساسی است که نفس اماره نمیخواهد از کنترل خارج شود. فرمانبرداری کار راحتی نیست و شرط آن این است که من استادم را قضاوت نکنم در مورد اینکه استادم چیزی میداند یا نمیداند نظری ندهم وقتی این کار را انجام دهم تازه میتوانم فرمانبرداری را به اجرا درآورم.
منبع: سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی استاد امین
نویسنده: همسفر صالحه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
رابطخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
41