وادی هفتم و تأثیر آن بر من، «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم.»
بدون شک، همه ما برای تحقق اهداف و دستیابی به خواستههایمان باید مجموعهای از عوامل ضروری را فراهم کنیم. مگر میشود شانسی و باری به هر جهت، موفقیتهای مهمی را به دست آورد؟ قطعاً همه افراد موفق به یکسری قوانین پایبند بوده و از آنها پیروی کردهاند. البته این گونه هم نیست که اگر خلاف این موارد رفتار کنیم، دیگر هیچ شانسی برای موفقیت نداشته باشیم؛ اما توجه به آنها باعث میشود زندگی با کیفیتتری را تجربه کرده و حس رضایت بیشتری نسبت به خود داشته باشیم.
بسیاری از ما به دلیل رویارویی مداوم با پیچیدگیها و چالشهایی که سر راهمان قرار میگیرد، گاهی این فکر از ذهنمان میگذرد که کاش در زمان دیگری به دنیا آمده بودیم. اما آنچه مسلم است این است که انسان در تمام طول تاریخ، همواره با چالشها و مشکلاتی روبهرو بوده و هیچگاه بدون دغدغه زندگی نکرده است. تنها تفاوت ما این است که خوششانستر هستیم؛ زیرا در زمانی زندگی میکنیم که از دانش کنگره ۶۰ بهرهمند هستیم و با یادگیری جهانبینی و کاربردی کردن آن در زندگی، میتوانیم تسلط و تجربه بیشتری در کنترل و مدیریت بحرانهای زندگی داشته باشیم و در نهایت، زندگی موفقتری را تجربه کنیم.
زمانی که مسیر کلی زندگی را انتخاب میکنیم، به معنای تضمین شده بودنِ موفقیت و خوشبختی نیست! از وادی هفتم آموختم که پس از انتخاب مسیر زندگی باید هدفگذاری کنم و بدانم دقیقاً میخواهم به چه چیزی برسم. متناسب با تواناییها، شرایط و موقعیت، هدفی را انتخاب کنم. حالا که هدف نهایی خود را مشخص کردهام؛ باید موقعیت کنونیام را به درستی شناسایی کنم؛ در این صورت، اصولیتر و تأثیر گذارتر به سمت هدف حرکت خواهم کرد.
پس از هدف گذاری، برنامهریزی اهمیت ویژهای پیدا میکند. یک برنامه ریزی خوب من را به اهدافم در مسیر درست زندگی میرساند و باعث پیشرفتم در آن میشود. حالا بر اساس وادی اول تفکر میکنم که با توجه به تواناییها، آموختهها، تحصیلات، نیازها و علایقم، بهتر است از چه مسیری برای دستیابی به هدف وارد شوم. نقشه راه، مسیری مشخص برای دستیابی به هدفی خاص است و به من کمک میکند تا به نسخه بهتری از خودم تبدیل شوم. با توجه به اینکه نقشه راه برای همه افراد یکسان نیست و نباید برای همه نسخهای واحد پیچید؛ باید نقشه راه خود را بر اساس ویژگیهای شخصیتی، شرایط و نقاط قوت و ضعفم تعیین کنم. همچنین مهارتهای جانبی و مهمی؛ مانند تعهد، تابآوری، پشتکار و … را نیز باید جدی بگیرم.
هر خواستهای که داریم، نیازمند گذر زمان است تا به انجام برسد؛ این عملکرد ما است که به زندگی معنا میبخشد. هر کس باید مسئولیت کارهای مرتبط با زندگی خود و همچنین نتایجی را که کسب میکند، بر عهده بگیرد. شاید از خود پرسیده باشید: چرا کاری انجام میدهم که به ضررم تمام میشود؟ چرا نمیتوانم رژیم غذایی خود را ادامه دهم؟ چرا …؟ با نگاهی عمیق به آن چه برخلاف میل خود انجام میدهیم، در مییابیم که انجام آن کار به دلایلی در گوشهای از زندگی به نفع ما بوده و لذت یا سودی به ما بخشیده است. برای مثال، رژیم غذایی خود را میشکنیم؛ زیرا احتمالاً لذت غذا خوردن برایمان بیشتر بوده است.
بنابر این، برای ترک عادتهای قدیمی یا رفتارهای ناراحت کننده ابتدا باید سود پنهان آن را کشف کنیم و از خود بپرسیم: از این کار چه سودی میبرم؟ انجام این کار چه نتیجه مثبت پنهانی برای من دارد؟ سپس با شناسایی علل پنهان آن رفتار و انگیزهمند کردن خود، برای تغییر آن اقدام کنیم. بدون شک هر کسی دوست دارد به خواستههایش برسد و زندگی بهتری داشته باشد. من آموختم که با حرف زدن صرف، هیچ نتیجهای حاصل نمیشود و زندگی تنها به عمل، پاداش میدهد. دنیا ساکن و متوقف باقی نمیماند تا من با مهارتهای ساده و قدیمی به موفقیت برسم. به عنوان یک قانون مهم و حیاتی در زندگی، باید همواره به فکر کسب مهارتهای جدید باشم.
نویسنده: مرزبان همسفر الهام
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
211