جلسه سیزدهم از دوره بیست و سوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی دهخدا، با استادی: راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی:مسافر علیرضا و دبیری: مسافر محمد، با دستور جلسه: " از فرمانبرداری تا فرماندهی " در روز پنجشنبه 13 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت:۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
از نگهبان و دبیر و همچنین از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم. ممنونم که به من اجازه دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و همچنین از خدمتگزاران شعبه و حاضرین در جلسه تشکر میکنم. امیدوارم قدردان این لحظات گرانمایه باشیم. جلسه ما دو قسمت دارد قسمت اول از فرمانبرداری تا فرماندهی و قسمت دوم تولد مرزبان محترم مسافر کامبیز است.در مورد قسمت اول دستور جلسه جمله معروفی از آقای مهندس است که میفرمایند همه ما به نوعی خود را گم کرده بودیم. تا خود را نیابی چگونه دیگران را خواهی یافت؟ به واسطه مصرف مواد مخدر و یا انجام ضد ارزشها مسیر را گم کرده بودیم و سال ها تلاش میکردیم که مسیر را مجدداً پیدا کنیم و به آن حال نسبتاً خوبی که قبلاً داشتیم دست پیدا کنیم. در این مسیر اختیار از ما گرفته شده بود مثالی بخواهم در این باب بزنم این است ،تصور کنید زمانی را که موبایل یا کیف پول خود را گم کرده ایم و و برای پیدا شدن آن استرس و نگرانی که تجربه میکنیم و تا زمان پیدا شدن آن آرامش نداریم و ذهن ما مدام درگیر است. به محض پیدا کردن گمشده خود، آرامش نسبی به ما باز میگردد. و ذهن ما از درگیر بودن در این موضوع خارج میشود. موضوع درمان اعتیاد نیز دقیقاً همین میباشد. مدتهای زیادی به دنبال راه درمان بودیم ولی راه درست را پیدا نمیکردیم. موضوع مهمی که وجود دارد این است که افراد با هم در میزان تخریب و عمق تاریکی که فرو رفته اند با هم یکسان نیستند. تصور کنید فردی را که ۱۰۰ متر در عمق تاریکی رفته است و یک شخص دیگر ۵۰ متر و یک شخص دیگر ۵ متر. بنابراین میزان خسارت وارده در هر شخص متفاوت است. این خسارت میتواند هم برای خودش باشد و هم برای اعضای خانوادهاش و و هم شعاع افرادی که با آنها در جامعه ارتباط دارد. در این حین افرادی هم هستند که تصور میکنند به هیچ عنوان تخریبی به سایر اعضای خانواده و یا محیط بیرون وارد نکرده اند و تنها تخریب بر روی خودشان بوده است. باید بگویم که کاملاً اشتباه میکنند. این تخریب قطعاً در زمینههای دیگر بوده است شامل عدم وفای به عهد و یا سلب لذت تفریح و مسافرت از اعضای خانواده و یا کوتاهی در زمانی که باید در کنار خانواده میبودند. و یا در تعهدهای کاری و مالی کوتاهی کرده اند. پس قطعاً تخریبهایی وارد کردهاند.طیف این تخریبها در افراد مختلف متفاوت میباشد. و یا مثالی اگر بخواهم در زمینه شغلی خودم بزنم تا به راحتی این موضوع جا بیفتد این است که تصور کنید یک گوشهای از خانه دچار نم شده است. و ما آن مشکل را به صورت سطحی رفع میکنیم ولی بعد از مدتی مجدداً آن مشکل عود میکند و حتی بیشتر از زمان قبل. و این کار را بارها و بارها تکرار میکنیم. ولی هیچگاه اقدام به رفع و حل مشکل به صورت ریشهای و اساسی نمی کنیم. دقیقاً همان کاری که در زمان اعتیاد در خارج از کنگره ۶۰ انجام میدادیم شامل کمپهای مختلف ،بوپر درمانی، متادون درمانی و غیره. ولی جوابی نمیگرفتیم. ولی خوشبختانه مسیر برای ما پیدا شد و وارد کنگره ۶۰ شدیم. با این تفاوت که در کنگره ۶۰ ما با انجام یک سری تکالیف و وظایف روبرو هستیم و برای درمان قطعی باید یکایک آنها را جز به جز انجام بدهیم. این همان فرمانبرداری است.
.jpg)
در واقع فرمانبرداری انجام تکالیف و وظایفی است که بر عهده من می باشد جهت درمان اعتیادم و این وظایف برای رسیدن به تعادل است نه برای برده شدن در دست شخص دیگری. راهنما هر دستور و فرمانی را که صادر میکند برای درمان و تعادل و دریافت آن حس خوب مسافر است نه برای امیال شخصی خود. امیدوارم تمامی افرادی که تاکنون نتوانسته اند آن اختیار و عزم و اراده و اعتبار و آبرویی را که توسط مواد مخدر از آنها ربوده شده بود به دست بگیرند بتوانند با فرمانبرداری درست و دقیق در این مسیر موفق بشوند. و کسب این موفقیت ممکن است سالها بعد از رهایی طول بکشد و در عرض یک سال و دو سال میسر نباشد زیرا ما تخریبهای بسیاری را در جنبه های مختلف ایجاد کردهایم.همین شخصی که امروز تولدش است ۳۵ الی ۴۰ سال تخریب داشته است و با سفر DST فقط مصرف موادش کنار رفته است. ولی در ادامه باید سیگار اضافه وزن و در صور پنهان کینه، حسادت و.... کنار برود.ولی بعضی افراد یک ماه بعد از گرفتن رهایی دیگر حضور در کنگره و آموزش گرفتن را رها میکنند و میروند و دیگر نمیآیند.این افراد برای اعضای خانواده خویش به مراتب بیشتر از دوران مصرف دچار اشکال و ایجاد مزاحمت و ناراحتی و دلخوری میکنند. تا جایی که اعضای خانواده به او میگویند قبل از درمان خیلی بهتر بودی. یکی از علائم درمان کامل آن است که اعضای خانواده انتظار آمدن آن شخص را بکشند نه اینکه از آمدن او استرس به جانشان بیافتد.
اما در مورد قسمت دوم دستور جلسه آقا کامبیز. ایشان در سفر اول یک رهجوی بسیار با شخصیت با ادب فرمانبردار و منظمی بود. ایشان در بعضی زمینهها هم برای من هم برای سایر اعضای لژیون الگو بود. و چقدر برای درمان مابقی افراد کمک بسیار بزرگی بود. ولی دارای یک نقطه ضعفی بود و آن هم رنجش زود هنگام از بعضی از افراد خانوادهاش. که بارها او را به صبر و شکیبایی رهنمود میکردم. ولی اکنون به واسطه خدمت و رشد جهان بینی ،در این زمینه نیز بسیار پخته و صیقل داده شده است. در سفر دوم تنها چیزی که مانع خدمت و به دست آوردن آن حس خوب میشود حسهای منفی است. حسهای منفی شامل همان کینه حسادت رنجش دروغ می باشد. به قول جناب آقای استاد امین کینه حسادت رنجش مانند تیری است که در قلب ما فرو رفته و به جا مانده است. و تا زمانی که آن را در نیاوریم به بهبودی و درمان و آرامش واقعی نمیرسیم.خوشبختانه چالشهای جایگاه مرزبانی در بهبود رنجش کامبیز بسیار موثر بود. و در آخر آرزو میکنم که شال راهنمایی را هم دریافت کند و سالیان سال خدمتگزار در کنگره باشد.
گزارش تصویری تولد مسافر کامبیز:








- تعداد بازدید از این مطلب :
179