پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. به مناسبت دریافت شال راهنمایی توسط همسفر سیما ضمن عرض تبریک به ایشان گفتگویی با ایشان انجام دادیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
همسفر سیما و مسافرشان هدایت، با آخرین آنتیایکس تریاک و شیره وارد کنگره شدند، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت ۱٠ ماه و ۱۲ روز زیر نظر راهنمایان بزرگوار مسافر علیرضا و همسفر محیا سفر کردند، الان هم به مدت ۴ سال و دو ماه ۱۴ روز به لطف خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش خودشان در کنگره والیبال، ورزش مسافرشان والیبال.
آقای مهندس میفرماید برای فرمانبرداری به ابزار مناسب نیاز داریم به نظر شما این ابزارها چه هستند؟
بهترین ابزار برای فرمانبرداری، همان مثلث دانایی است؛ یعنی تجربه، تفکر و آموزش، زمانی که رهجو وارد کنگره میشود و آموزشها و قوانین را فرا میگیرد و اگر به خوبی از این اقیانوس بیانتها استفاده کرد و قوانین را اجرا کرد و مثلث دانایی را کاربردی و در جهت اهداف کنگره قدم برداشت قطعاً فرمانبردار است و در این راستا موفق می شود زیرا زمانی انسان به این بعد از حیات قدم گذاشت به انسان قدرت اختیار داده شد زمانی قدرت اختیار به من داده شد من خودم مسیر زندگیام را انتخاب میکنم که در مسیر درست و صراط مستقیم باشم یا اینکه در مسیر غلط و اشتباه قدم بردارم و میتوانم ناخدای کشتی زندگیام باشم که زندگی را به کدام مسیر هدایت کنم.
به نظر شما چه زمانی باید به فرماندهی برسیم؟
بدون شک یک فرمانبردار خوب تبدیل به یک فرمانده خوب و دانا میشود
زمانی که انسان فرمانبرداری را درست طی کرد و آموزش گرفت و دانستههای خود را کاربردی کرد و میتواند با همین فرمانبرداری نیروهای خفتهی درون خود را بیدار کند و به آسایش و آرامش برسد همانطور که در کتاب ۶۰ درجه استاد سیلور بیان کردند، ما در انسان قدرتهای پنهان دیگری میبینیم که خود از آنها اطلاع ندارد و باید آنها را در جهت مثبت بیدار و به کار گیرد.
شما الان در جایگاهی هستید که مرحلهی فرمانبرداری را به خوبی اجرا کردهاید کمی از طی کردن این مرحله برای ما بگویید؟
من قبل از خدمت راهنمایی خدمتهای دیگری هم تجربه کردم از جمله در بخش سایت، دبیر و نگهبان جلسات خصوصی همسفران، نگهبان لژیون سردار، مرزبان خبری، ورزشبان والیبال، دبیر رشتهی ورزشی والیبال، نگهبان دوم رشتهی والیبال و الان هم در بخش راهنمایی خداوند سعادت نصیبم کرد خدمتگزار شوم در هر جایگاه خدمتی که من قرار گرفتم، آموزش خاص خودش را دارد و انسان در هر جایگاهی قرار میگیرد خواسته و نیاز خود فرد است و آموزش و نیاز خود را از آن خدمت دریافت میکند، خدمتهای کنگره طوری هستند که انسان هرچه بیشتر خدمت میکند تشنهتر میشود چون که خدمتهای کنگره بدون مزد و منت هستند و با قلب انسانها کار دارد و انسان با تمام وجود و از اعماق قلبش عاشقانه خدمت میکند
لطفاً از حس و حال روزی که شال راهنمایی را از دستان آقای مهندس گرفتید برای ما بگویید؟
این یک حس وصف ناشدنی و یک حس ناب است، یک حس سبک شدن، آنقدر این حس زیباست که توصیفش واقعاً سخت است؛ زمانی که آقای مهندس شال را بر گردنم انداخت، آن حس درونی خود را به من منتقل کردند حس عشق بلاعوض، حس خدمت صادقانه و عاشقانه، حس تعهد، حس پیمان و حس امیدواری؛ یعنی تو انتخاب شدی برای خدمت به انسانها و رسالتی پذیرفتی برای خدمت برای عشق ورزیدن؛ یعنی یادت نرود تو در حضور من پیمان بستی، تعهد دادی، یعنی زمانی تعهد دادی؛ پس باید پذیرش داشته باشی، باید همهی جوانب را بپذیری تمام توان خود را به کار بگیری در خدمت به انسانها ذرهایی دریغ نکنی که زمانی خواستی شال خود را تحویل بدهی پیش وجدان خودت راضی باشی از اینکه تمام توان خود را بکار گرفتی و هیچ کوتاهی نکردی و با دل و جان خدمت کردی
فرمانبرداری در صور آشکار و پنهان چه ارتباطی با هم دارند؟
در صور آشکار یعنی چیزی که در کنگره راهنما به من میآموزد به خوبی دریافت کنم و وقتی دریافت کردم آن را به مرحلهی عمل در بیاورم و از دانایی به دانایی مؤثر تبدیل کنم اگر نقص فرمان کنم وارد ضد ارزشها شوم با وجود اختیاری که به من داده شده یعنی دروغ بگویم، تجسس کنم، غیبت کنم و این در واقع من نقص فرمان میکنم و وارد تاریکیها میشوم و آرامش فکر از من گرفته میشود و باعث میشود فرماندهی از من گرفته شود و یکی از موارد ورود به تاریکیها رفتن به درون ضدارزشها است و در صور پنهان فرماندهی آقای مهندس اشاره کردند به قلبم فرمان میدهم تا آرام بماند، به مغزم فرمان میدهم منطقی باشم، به زبانم فرمان میدهم حرفی نزند که بعداً پشیمان بشوم؛ یعنی من فرماندهی جسم و صور پنهان را خوب اداره کنم و در دست بگیرم؛ یعنی به غم اجازه ندهم حال خوب و شادی را از من بگیرد، به سختی اجازه ندهم آرزوهای خود را فراموش کنم، به درد اجازه ندهم درون من تنفر ایجاد کند و به آینده اجازه ندهم شیرینی لحظات را از من بگیرد.
کلام آخر؛
تشکر میکنم از آقای مهندس خانوادهی محترمشان بابت این بستر عظیم و بهشت زمینی که فرماندهان لایقی را تربیت کردند در راستای خدمت به انسانها که فرمانبرداری به من همسفر آموزش بدهند تا من همسفر بتوانم با کاربردی کردن آموزشها تبدیل به یک فرمانده لایق شوم. انشاالله که در این راستا بتوانم آموزش لازم را بگیرم و در آخر تشکر میکنم از خانم سحر عزیز اولین همسفر کرمان که فرماندهی را به تکامل رساندند و راهنمایانی که راه و روش فرمانبرداری را به من آموختند خانم مهدیه عزیز، خانم محیا و خانم فائزه عزیز راهنما تغذیه سالم.
با تشکر از خانم سیما عزیز که وقت خود را در اختیار ما گذاشتند تا ما آموزش بگیریم با آرزوی موفقیت برای ایشان در این جایگاه خدمتی.
طراح سؤال و مصاحبهگر: همسفر صالحه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
عکاس: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
213