اعتیاد فرماندهی جسم را تسخیر می کند

بنام قدرت مطلق

جلسه دوم  از دوره ی سوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی لواسان به استادی مسافر شاهین، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر صالح با دستور جلسه ی از فرمانبرداری تا فرماندهی مورخ12/6/1404 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان شاهین هستم یک مسافر . خداوند را شکر میکنم که این فرصت به من داده شد تا در جمع شما دوستان حضور داشته باشم. وقتی متوجه شدم که استاد جلسه هستم اولین خیریتی که در این وجود داشت این بود که چند سی دی از آقای مهندس گوش کردم تا  امروز برای شما صحبت کنم. شاید تنها جایی که بتوانیم از ضمیر ما استفاده کنیم زمانی است که بخواهیم بگوییم ما هرچه داریم از علم کنگره داریم و آقای مهندس و من به تنهایی چیزی برای ارائه ندارم و امروز برداشت خودم را از سی دی های آقای مهندس می گویم. فرمانبرداری چرا مهم است و اصلا چرا امروز دستور جلسه ما این است؟  یک جایی استاد امین می گوییند که اعتیاد فرمانبرداری جسم را از انسان میگیرد. من به یاد دارم که اوایل مصرف طوری فرماندهی جسم را از دست داده بودم که : خارج از زمانی که مصرف بکنم اعتماد به نفس صحبت کردن را هم نداشتم. در ادامه افراد تجربه کردن که اعتیاد نه تنها افکار ما و صور پنهان ما را تسخیر می کند بلکه در ادامه کنترل را از روده و یا نقاط دیگر بدن می گیرد.
ما در جهانی زندگی می کنیم که دو قطب دارد. همه چیز زشت و زیبا، سفید و سیاه، خوب و بد دارد و نقطه مقابل فرمانبرداری نقض فرمان است یعنی وقتی من فرمانبردار باشم ، نیرو های الههی اجازه پیدا می کنند که وارد شهر درونی من بشوند و زمانی که نقض فرمان می کنم دروازه ورود به تاریکی ها باز می شود و این نقض فرمان تا جایی ادامه پیدا می کند که انسان را به اعماق تاریکی ها ببرد.

فرمانبرداری یعنی شناختن رب و مربی، یعنی سپاسگذار بودن و اجرا کردن فرامین راهنما، اگر این کار را انجام بدم به نقطه ای نزدیک شده ام که در مسیر رسیدن به جایگاه انسانی خود در حال توانمند شدن هستم.  حال چرا همه افراد نمی توانند به سمت روشنایی ها حرکت کنند؟ چون نیرو های تاریکی هم دست بکار می شوند و پاداش هایی به فرمانبرداران خود می دهند، یک موقعیت هایی را جلوی انسان قرار می دهند تا انسان بر سر دوراهی گیر کند.
قبلا یک همکار داشتم که وقتی که مشتری به مجموعه می آمد این فرد می رفت با دعا خواندن و طلسم خواندن برای مشتری قهوه درست می کرد تا او خرید کند. من نمی دانم چقدر صحت دارد اما چیزی که از آن اطمینان دارم این است که آن همکار من در زندگی خودش همیشه گرفتار است و سنگینی درون سینه دارد که برایش راه حل نیز ندارد. در ظاهر یک انسان موفق بود ولی در واقیت در زندگی روی خوشی نمی دید و هیچ لذتی نمی برد. نیرو های منفی همینگونه هستند. یعنی اول یک نیرویی به ما می دهند مانند اوایل مصرف که خیلی نئشه می شدیم اما بعد از مدتی یواش یواش همه چیز از انسان را می گیرد.اما وقتی فرمانبردار نیرو های الهی باشیم به ما پاداش واقعی می دهد یکی از آن پاداش ها مخدر طبیعی است و یا همان خمر درونی،  پاداش دیگر وادی چهاردهم است که محبت است، وقتی راهنما بخشیدن و محبت کردن را آموزش می دهد اینها تمرینی است که به محبت برسم که چندین برابر بیشتر از قدرت اهریمن است. از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما سپاسگذارم.

با احترام مسافر علیرضا