فرمان را به درستی انجام دهید تا به مقصد نزدیک شوید تا در این راه قدرت یزدان که همان ایمان قوی است به درستی شکوفا گردد. آنان که اقدام به حل مسائل مینمایند؛ مورد حمایت الله قرار میگیرند.
در خدمت زوج خدمتگزار نمایندگی بیرجند هستیم که به تازگی موفق به دریافت شال خوشرنگ راهنمای تازهواردین شدهاند گفتوگویی را با این عزیزان ترتیب دادهایم که شما را به خواندن این مطلب دعوت مینماییم.
راهنما همسفر محبوبه و مسافرشان با آنتیایکس مصرفی تریاک، شیره، قرص و الکل وارد کنگره شدند. مدت ۱۰ ماه به روش DST، داروی درمان شربت OT و راهنمایی مسافر علیرضا و همسفر معصومه سفر کردند. اکنون به مدت ۱۴ ماه و ۱۲ روز است که با دستان پرتوان استاد امین آزاد و رها هستند. ورزش همسفر محبوبه دارت و ورزش مسافرشان نیز کشتی، شنا و فوتبال میباشد.
فرمانبرداری چیست و چه نقشی در فرآیند یادگیری دارد؟
همسفر محبوبه:
انسان در مسیر زندگی خود برای رسیدن به جایگاه فرماندهی، باید ابتدا فرمانبردار باشد. درواقع رابطه استاد و شاگردی باید برقرار شود تا فرآیند یادگیری صورت بگیرد. اکنون که به لطف خداوند کنگره در مسیر زندگی من و مسافرم قرار گرفته و بستر آموزش و یادگیری فراهم شده است، باید فرمانبردار مطلق فرامین راهنمای خود باشیم تا در سایه کاربردی کردن آموزشهای کنگره به آرامش برسیم.
مسافر حسین:
فرمانبرداری یعنی اجرای صحیح و بهموقع فرمان و دستور راهنما و سلسله مراتب بالا مانند اینجت، مرزبان و... اصولاً اجرای فرمان خود نوعی آموزش میباشد و کسی که فرمانبردار خوبی باشد، در یادگیری کلیه آموزشها موفق خواهد بود.

از اینکه در آزمون راهنمایی شرکت کردید و قبول شدید چه هدفی داشتید؟
همسفر محبوبه:
قرار گرفتن در جایگاه راهنمای تازهواردین رویای شیرینی بود که از همان ابتدای ورود به کنگره در ذهن خود بارها و بارها آن را بهتصویر کشیده بودم. زمانیکه به لطف و پیگیریهای راهنمای خوبم همسفر معصومه شرایط حضور من در آزمون راهنمایی مهیا شد، برای رسیدن به خواسته قلبی خود مصممتر شدم و نهایت تلاش خود را در این مسیر انجام دادم و به لطف خداوند این خواسته من محقق شد؛ اما هیچوقت تصور نمیکردم که قرار گرفتن در این جایگاه را در کنار مسافرم و بهطور همزمان تجربه کنم و این اتفاق، خوشحالی من را صد چندان کرد و رویای من به بهترین نحو و حتی فراتر از آن چیزی که تصور میکردم محقق شد. باشد که در این مسیر خدمتگزارانی لایق برای کنگره۶۰ باشیم.
مسافر حسین:
هدف اصلی من پیشبرد اهداف کنگره۶۰ میباشد و در ادامه جهت رشد، ارتقا و آموزش خودمان و همچنین کمک به انسانهای دردمند جامعه میباشد.
آیا در مسیر درمان یا خدمت، لحظاتی بوده که از فرمانبرداری خسته شوید؟ چگونه با آن برخورد کردید؟
همسفر محبوبه:
در روزهای ابتدایی ورودم به کنگره چون هنوز در مسیر آموزش قرار نگرفته بودم و منیت در من موج میزد، بر این تصور بودم که نیازی به فراگرفتن و آموزش ندارم و بهخاطر مسافرم وارد کنگره شدهام و لزومی برای یادگیری نمیدیدم؛ اما هرچه بیشتر در این مسیر پیش میرفتم، بیشتر متوجه میشدم که چقدر نیازمند فراگرفتن و آموزش هستم و میدیدم که در بسیاری از مواقع این جهل و ناآگاهی من بوده است که به مشکلات دامن زده است. اکنون که در جایگاه خدمتی تازهواردین قرار گرفتهام، یقین دارم مطالب بسیاری وجود دارد که من باید در سایه آموزشهای کنگره آنها را فرا بگیرم و نادانستههای من بسیار فراتر از دانستههای من است و این یادگیری محقق نمیشود، مگر با فرمانبرداری از فرمانده لایق من که درواقع راهنمای من است. در اینجا فرا گرفتم زمانی که من احساس کنم همه چیز را میدانم آن لحظه زمانی است که به سقوط کردن نزدیک میشوم.
مسافر حسین:
بله، در چنین لحظاتی حرفهای آقای مهندس را در ذهن خود مرور میکنم و به خود یادآوری میکنم، که با چه حالی وارد کنگره شدیم و اکنون چه روزهای خوشی را سپری میکنیم. همه این تفکرات به من انرژی و مسیر خدمت سالم و صادقانه را نشان میدهد. با قدرت جهت کسب آموزش و حالخوش ادامه میدهم.
زمانی که شال خوشرنگ سبز را از دستان جناب مهندس دریافت کردید چه احساسی داشتید؟
همسفر محبوبه:
۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۴ یکی از مهمترین اتفاقات زندگی من رقم خورد. روزیکه شال خوشرنگ راهنمای تازهواردین را از دستان پر مهر جناب آقای مهندس دریافت کردم، لحظاتی بود که قابل وصف نیست. در لحظه اهدای شال، شالی که از دیدگاه من از جنس عشق و محبت است، چراکه نماد خدمت و دعوت دردمندانی از جنس خودم برگردنم نهاده شد، سنگینی این شال را با تمام وجود حس کردم و اینکه از این پس چه وظیفه خطیری برعهده من گذاشته شده است و بیشتر از گذشته باید در مسیر آموزشهای کنگره ثابت قدم باشم و خدمتگزار لایقی برای کنگره باشم.
مسافر حسین:
بهقول آقای مهندس خداوند توفیق خدمت به بندگانش را به هرکس نمیدهد. احساس کردم برگزیده شدهام تا به همنوع خود که بسی درد و رنج کشیدهاند کمک کنم. احساس کردم مسیر درست و گمشده خود را پیدا کردم.
شیرینترین لحظه برای یک راهنمای تازهوارد چه لحظهای است؟
همسفر محبوبه:
راهنمای تازهواردین اولین شخصی است که یک تازهوارد در کنگره با او همکلام میشود و نقش بسیار مهمی در جذب و یا خارج شدن آن رهجو از مسیر کنگره دارد. زمانیکه من با عملکرد شایسته در این جایگاه بتوانم روزنهای هرچند کوچک را در دل آن دردمند بهوجود آورم، این بزرگترین خدمتی است که میتوانم به او ارائه دهم.
مسافر حسین:
هنگامی که یک تازهوارد که روزی با کولهباری از درد و رنج به همراه خانوادهاش وارد کنگره شده، در مسیر آموزشها قرار میگیرد و به رهایی میرسد، آن لحظهای که خانواده او زندگی سرشار از نشاط، سلامتی و حالخوش را در کنار یکدیگر تجربه میکنند، این شیرینترین لحظه برای یک راهنما میباشد.

مصاحبهکننده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم)
طراح سؤالات: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) و همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
99