همسفر نرگس
آقای مهندس در ابتدا در مورد جهان اشراق صحبت میکنند؛ جهان اشراق جهانی است پیشرفته از نظر مسائل معنوی و فاصله بین انسان تا رسیدن به این جهان دو چیز است؛ یکی خود انسان و دوم مادیات.
اولی خود انسان است و انسانی که افکار مثبتی داشته باشد و به خودشناسی رسیده باشد، میتواند اولین مرحله را پشت سر بگذارد و مرحله دوم که مادیات است، اگر بتواند از مادیات بگذرد یعنی توانایی بخشش و انفاق داشته باشد، میتواند از مرحله دوم هم عبور کند و به جهان اشراق یا بهشت برین برسد.
درون هر انسانی مانند حوضی است که میتواند پر از آب زلال که همیشه جوشش دارد و در جریان است باشد و یا میتواند حوضی پر از کثافت و لجن باشد. این زلال بودن و کثیف بودن آب همان افکار و اندیشههای درست و نادرست ما است.
در هر عمل و اندیشهای که انجام میدهیم و میاندیشیم، خواست ما بسیار مهم است ولی همیشه کنار خواست تقدیر و فرمان الهی هم وجود دارند و آنها نیز کار خود را انجام میدهند، در هر عملی اگر فرامین الهی را به درستی رعایت کنیم، به بهترین و مطلوبترین نتیجه دست خواهیم یافت؛ به همین دلیل خواص، یعنی انسانهای برگزیده در راه حق و خدا حتی از جان خویش میگذرند، چون میدانند هیچ چیزی در این هستی مال آنها نیست بلکه فقط در دست آنها امانت است و مالک آن نیستند.

همسفر اعظم
برداشت من از سیدی "هیچی" این بود؛ که در این حیات مالک و صاحب هیچ چیزی نیستم و اگر چیزی دارم فقط در دست من است تا از آن استفاده کنم و بهترین بهره را ببرم، سختیها و غمهای بزرگ برای من فقط دو پیام میتوانند داشته باشند؛ یا آنها را لعنت خدا بدانم یا رحمت خدا؛ این فقط به خود من بستگی دارد که با آن مشکل سقوط کنم و اسباب نابودی خودم را فراهم کنم و یا اینکه با آن رشد کنم و به مراتب بالاتری از دانایی و صعود دست پیدا کنم، در هر دو صورت مشکلات از جانب خداوند جز به خیر و صلاح من نیستند، بخشش فقط به مال نیست بلکه حتی میتواند یک لبخند، انفاق و بخشش باشد.
هر چیزی دو چهره دارد؛ یا صور پنهان یا آشکار.
حکمت اشراق توسط سهروردی به معنای تابش نور است که بر مبنای صور پنهان و کشف و شهود است و مربوط به حس برون است، حکمت مشاء که براساس حکمت ارسطو است، هر چیزی را که ما میبینیم قابل بحث و بررسی میداند و بر مبنای عقلگرایی است.
این دو هر دو درستاند، هر چیزی چند چهره دارد و ما نباید با تعصب به یکی از آنها بچسبیم، یک خانه برای زندگی هم زمین برای ساختن میخواهد، هم مصالح برای بنا شدن و هم برق، آب و گاز برای جریان زندگی، مثل اعتیاد که هم جسم و بازسازی سلولهای آن مهم است و هم روان و جهانبینی. پس مکتب اشراق و حکمت مشاء در کنار هم هستند و هر دو درستاند اما هر کدام یک قسمت را میبینند.
فاصله ما با جهان اشراق، مادیات و خود ما است، باید از مادیات و از خود بگذریم تا ببینیم. فاصله بهشت تا ما، مادیات و خود ما است، صفات ضدارزشی مثل: حوض پر از لجن و صفات خوب و نیک مثل: آب زلال و روشن است، اينکه ما کدام حوض باشیم را خود مشخص میکنیم؛ با خیرخواه بودن، کمک کردن و یا با تفکرات منفی، غیبت، حسادت، افسردگی، اضطراب و … ما مشخص میکنیم که زندگی ما لجنزار باشد یا آبی زلال و شفاف.
کارهای ما باید به گونهای باشد که جامعه و خانواده خود را به خطر نیندازیم و خیرخواه عزیزانمان باشیم.
تلاش ما بستگی به خواست، تقدیر و فرمان الهی دارد؛ فرمان صادر شده این است که صفات بد را انجام ندهیم، چراکه معنویات فرمان داده شدهاند، شهادت درون و قضاوت نکنیم، تنبیه باید در جهت ارشاد باشد و توجه داشته باشیم که تقدیر و خواست خداوند هم وجود دارد؛ مسیر مشخص است و تابع آن هستیم و درمان را اجرا میکنیم، در این مسیر هم طبق گفته خداوند و با راهنمایی او پیش میرویم.
تجربهای که از این دستور جلسه در سفر جونز به دست آوردم این بود که وقتی با آموزش به این درک رسیدم، توانستم با روشDST، حسابی را از خود تصفیه کنم، با کاهش وزن به خواستهها نزدیک شدم و از آنجایی که من مالک این بدن نیستم، پس با سالم بودن جسم میتوانم در خدمت به دیگران تلاش کنم و در پی آن باعث شادی خود و دیگران بشوم.
منبع: سیدی «هیچي» آقای مهندس دژاکام
رابطخبری: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون هفدهم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
206