همسفر شراره و مسافر علیاصغر با آنتیایکس متادون وارد کنگره۶۰ شدند. مدت ۱۱ ماه با راهنمایان، راهنما مسافر مجید و راهنما همسفر لیلا سفر کردند. الان یک سال و ۱۰ ماه است که آزاد و رها هستند. ورزش هر دو والیبال.
موقعی که مسافرتان گل رهایی را گرفت و شما وارد سفر دوم شدید چه احساسی داشتید یا آن لحظه برای شما چه معنایی داشت؟
گل رهایی نشانهای از پایان یک مسیر سخت و شروع یک زندگی تازه و پر امید کنار دخترمان که منتظر رهایی پدرش بود تا دوباره لبخند و طعم شیرین زندگی را لمس کند؛ رهایی پدر یعنی آرامش و امنیت برای خانواده. من خیلی خوشحال بودم انگار به من فرصتی دادند تا دوباره زندگی کنم و آن لحظه برای من در یک کلام معنای آزادی داشت.
دستورجلسه از «فرمانبرداری تا فرماندهی» به نظر شما چگونه میتوان فرماندهی درون صورپنهان خود را در دست بگیریم و به هدف راستین برسیم؟
برای نزدیک شدن به هدف راستین باید بیش از هر چیزی به شناخت صورپنهان خودمان اهمیت بدهیم و پالایش را از نیتها و احساسات خود شروع کنیم و به مسائل بیاهمیت توجه نکنیم و این را بدانیم اگر بخواهیم یک تنه، بدون کمک و راهنمایی پیش کسوتان پیش برویم باید بهای زیادی بپردازیم به عنوان مثال اگر من بخواهم در لژیون جونز وزن خود را کاهش بدهم باید هر آن چه راهنما و آقای مهندس در سیدیها فرمودند را اجرا کنم زیرا آنها بلد راه هستند و اگر من فرمانبردار باشم به طعم خوش رهایی میرسم. آقای مهندس میفرمایند: اگر میبینید که در سفرتان به مشکل برمیخورید مطمئن باشید یک جای کار را درست اجرا نمیکنید و فرمانبردار نیستید. پس آن کنیم که فرمان است.

احترام گذاشتن به ساختار و قوانین کنگره۶۰ تا چه اندازه میتواند تاثیر در درمان و به فرماندهی رسیدن یک رهجو داشته باشد؟
فرماندهی نیازمند نظم، تعهد و پایبندی به اصول است و وقتی رهجویی در روند درمانش این ارزشها را تمرین مینماید یعنی آماده است که در آینده نقش فرماندهی را به خوبی اجرا کند. رعایت قوانین باعث میشود که رهجو در چشم راهنما و دیگر اعضا قابل اعتماد و احترام بشود همین احترام متقابل باعث میشود که رهجو احساس کند که عضو یک خانواده بزرگ است و این باعث موفقیت، درمان و رشد رهجو است.
بزرگترین تغییری که شما به عنوان همسفر در کنگره ۶۰ در خودتان احساس کردید چه بود؟
من همیشه در زندگی تشنهی آموزش بودم و به دنبال مکان یا شخصی بودم که به من علم زندگی کردن را بیاموزد و زندگی من در کنگره رفته رفته تغییر کرد. نگرش و آگاهیام نسبت به زندگی تغییر کرد. یاد گرفتم که چگونه تمرکزم را روی خودم بگذارم و این تغییر باعث شد که آرامش، صبوری و درک بهتری نسبت به زندگی داشته باشم و متوجه شدم که هنوز آدمهای خوب روی کرهی زمین هستند آنانی که با عشق خدمت میکنند.
کلام آخر اگر پیام یا مطلبی رادوست دارید بیان کنید بفرمایید.
گاهی برای ساختن خودت، باید اول خودت را پیدا کنی و من خودم را در کنگره۶۰ و در لژیون راهنما همسفر لیلا پیدا کردم سپاسگزار ایشان و آقای مهندس بابت وجود کنگره هستم. از شما همسفر گرامی سپاسگزاریم از این که وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید. برای شما موفقیت در این مسیر را آرزومندیم.
مصاحبه کننده: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیوندوم)
عکاس: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیوندوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیونهفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صادق قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
141