دومین جلسه از دوره پنجاه و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی چالوس، با استادی راهنمای محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری موقت مسافر ایرج با دستور جلسه «دانایی، دانایی موثر و سواد؛ تولد پنجمین سال رهایی راهنمای محترم مسافر ابراهیم» پنجشنبه ششم شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علیرضا هستم، مسافر. خیلی خوشحالم که امروز در این جشن فرصت خدمت و آموزش به من داده شد.
دستور جلسه امروز دو بخش دارد: بخش اول «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» و بخش دوم «تولد پنج سال رهایی راهنمای عزیزمان، مسافر ابراهیم».
این تولد را به خود آقا ابراهیم، اعضا و خانواده محترمشان تبریک میگویم و همچنین به آقای مهندس که با این روش، بسیاری از عزیزان توانستهاند به رهایی برسند، تبریک ویژه عرض میکنم.
از زحمات مرزبانان و ایجنتهای گذشته تشکر میکنم که با خدمتشان زمینه این رهاییها را فراهم کردند، و به خدمتگزاران فعلی هم خدا قوت میگویم و امیدوارم در این مسیر موفق باشند.
در ادامه بیشتر درباره آقا ابراهیم صحبت خواهم کرد و از دوستان عزیز خواهش میکنم در مشارکتهایشان علاوه بر تبریک، اگر خاطرهای از ایشان دارند، با ما به اشتراک بگذارند.
در مورد بخش اول دستور جلسه، در جزوه جهانبینی و سیدی استاد امین، بحث دانایی به خوبی توضیح داده شده است. امروزه همه ما به نوعی دانایی نسبی داریم. در زمان مصرف خودم هم دانایی داشتم درباره مواد مخدر و راه ترک، اما این دانایی برای من مؤثر نبود و فقط اطلاعات عمومی بود، چون نمیتوانستم آن را به کار ببرم.
بسیاری از افراد هم وقتی درباره راهحل اعتیاد صحبت میکنند، مثل همین اطلاعات عمومی است و در مسیر درمان به بنبست میخورند. فرد مصرفکننده به جای درمان، به بیراهه میرود.
برای من هم همینطور بود؛ وقتی پیش مدعیان درمان میرفتم، چون داناییشان مؤثر نبود، مواد جدیدی مصرف میکردم. اما اطلاعاتی که در کنگره ۶۰ ارائه میشود، چون آزموده شده است، همان دانایی مؤثر است.
آقای مهندس خودشان این مسیر را طی کردند، به نتیجه رسیدند و آن را نوشتند. این روش امروز برای خیلیها نتیجهبخش بوده و همان دانایی مؤثر است.
ما فقط با داشتن سواد نمیتوانیم به دانایی مؤثر برسیم. وقتی در شرایط سخت و تاریکی قرار میگیریم، تجربهی این روزهای سخت باعث میشود آمادگی لازم برای آموزش گرفتن را پیدا کنیم و این آموزشها در ما تأثیر بگذارند.
با تجربهی سختیها و خواستن، آموزشپذیر میشویم. دانایی مؤثر یعنی سه رکن مهم مثلث دانایی — تفکر، تجربه و آموزش — همزمان در ما رشد کنند.
از توجه شما به صحبتهایم بسیار ممنونم.
خلاصه صحبت های راهنمای مسافر:
تبریک میگویم به آقا ابراهیم که امروز به جایگاه آزاد مردی رسیدند. همانطور که عزیزان اشاره کردند، مسافر ابراهیم واقعاً از انضباط خاصی برخوردار هستند، اما باید توجه داشت که در ابتدای ورود به کنگره 60، شرایط اینقدر زیبا و منظم نبود. برای خود من هم اینطور بود که وقتی وارد کنگره شدم، آنقدر در هم ریخته بودم که از دست زدن دوستان ناراحت میشدم و فکر میکردم با آنها فرق دارم. حتی به دلیل مشارکتهایشان گمان میکردم سطح سوادشان خیلی بالاتر از من است.
آقا ابراهیم هم از این قاعده مستثنی نبودند. به یاد دارم که با یک تیشرت مشکی و شلوار شش جیب وارد شدند و شرایطشان طوری نشان میداد که شاید نتوانند سفر خوبی داشته باشند. اما آموزشهای کنگره 60 معادلات را تغییر داد و برخلاف تصور ما، ایشان سفر بسیار خوبی داشتند و توانستند به سرعت جایگاههای مختلف را به دست آورند و شال راهنمایی را دریافت کنند.
زمانی که میخواهیم خدمت کنیم، باید از بهترین لحظات زندگیمان بگذریم و برای آقا ابراهیم هم همینطور بوده است. ایشان در این مسیر بسیار فعال و منظم در کنگره 60 خدمت کردند و برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی توفیق روزافزون دارم.
امیدوارم روزی بتوانیم آزاد مردی هر یک از شما دوستان را جشن بگیریم.
از توجهتان به صحبتهای من بسیار سپاسگزارم.
w.jpg)
خلاصه سخنان مسافر:
سلام دوستان، ابراهیم هستم، مسافر. شاکر خداوند و سپاسگزار جناب مهندس و خانواده محترمشان هستم که این بستر را فراهم کردند تا امروز ما بتوانیم در کنار هم این رهاییها را جشن بگیریم.
صحبت زیاد است، اما چیزی که امروزه بیش از پیش به اهمیت آن پی بردم، ارزش وقت و زمان است، بنابراین کوتاه سخن میگویم.
جا دارد از راهنمای عزیزم، آقا علیرضا، پیشکسوت محترم شعبه، راهنمای گرامی آقای علی قاسمنژاد و همه عزیزانی که این بستر را فراهم کردند، تشکر و قدردانی کنم. این بستر علاوه بر فرصت دوباره زندگی کردن، طریقه صحیح زیستن را نیز به من آموخت و در کنگره ۶۰ توانستم به کمک راهنما و دیگر همراهان، از مرداب اعتیاد رها شوم.
از راهنمای همسفرم و خود همسفرم نیز سپاسگزارم که همیشه برایم بال پرواز بودند و اگر این حمایتها نبود، بالی نداشتم. زمانی که رها شدم، همسفرم به تدریج من را باور کرد و این نکتهای بود که راهنمایم، آقا علیرضا، همیشه به من تذکر میدادند: «تو تنها با اعمال و رفتارت میتوانی تغییراتت را به دیگران نشان دهی.» درختی که رشد کند، از دیوار باغ بالا میرود و خود را نمایان میسازد.
به همین دلیل بود که پس از رهایی همسفرم، حضورش در کنگره ۶۰ باعث شد مسیر را آسانتر طی کنم.
ایشان همیشه برایم دلگرمی بودهاند و با آموزشهای کنگره ۶۰، من و همسفرم زبان مشترکی داریم.
در پایان، از عزیزان میخواهم که در این مسیر خدمت کنند و از توجه شما به صحبتهای من سپاسگزارم.

خلاصه صحبت های راهنمای همسفر:
سلام دوستان، صدیقه هستم، همسفر حمید. از خداوند سپاسگزارم که این توفیق را نصیبم کرد تا امروز در کنار شما دوستان در این جشن شرکت کنم. واقعاً این لطف پروردگار است. این پنج سال رهایی را به خود مسافر، خانواده محترمشان و همه عزیزانی که این فرصت و بستر را فراهم کردند، تبریک و خدا قوت عرض میکنم.
امروز که به اینجا میآمدم، به این فکر کردم که این رهایی، باوری است در میان ناباوریها. تصویری که راهنمای محترم، آقا علیرضا، درباره مسافر ابراهیم بیان کردند، کاملاً درست است و با کمال احترام عرض میکنم که این رهایی واقعاً یک معجزه بود؛ چون مسافر ابراهیم واقعاً غرق در اعتیاد بود.
همیشه معتقدم تنها مشکل مصرفکنندگان، همان مصرف مواد مخدرشان است و اگر این مشکل رفع شود، صفات خوبشان به خوبی نمایان میشود.
در ابتدای سفر آقا ابراهیم، از ایشان کمی میترسیدم، اما به تدریج تغییر را در ایشان دیدم و خیلی خوشحالم که امروز در این جشن حضور دارم.
وقتی همسفران در کنگره ۶۰ سفر میکنند، به درک و آگاهی عمیقی از حال مصرفکننده میرسند و وقتی این دانش را کسب کنند، دیگر نه خودشان و نه مسافرانشان را آزار نمیدهند. این رابطه متقابل باعث میشود که مسافر نیز اشتیاق بیشتری برای بهتر شدن پیدا کند.
از توجه شما به صحبتهایم بسیار ممنونم.
خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان، لیلا هستم، یک همسفر. از جناب مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند. همچنین از راهنمای مسافرم، مسافر علیرضا، و راهنمای خودم، خانم صدیقه و خانم مریم، که همیشه همراه من بودند، تشکر میکنم.
از تمامی عزیزانی که این بستر را مهیا کردند، ممنون و قدردان هستم. مسافر ابراهیم واقعاً برای درمان تلاش زیادی کردند و این خواسته را داشتند؛ از ایشان سپاسگزارم که با رسیدن به رهایی، آرامش را به خانوادهشان آوردند.
در ابتدا با کنگره آشنایی نداشتم و به کنگره و حتی به مسافرم باور نداشتم، اما وقتی به تدریج تغییرات مثبت را در رفتار و گفتار ایشان دیدم، توانستم به کنگره ۶۰ و مسافرم ایمان بیاورم. پس از رهایی ایشان، خودم نیز به کنگره آمدم.
امیدوارم همه عزیزان بتوانند این حال خوش را تجربه کنند.
از توجه شما به صحبتهایم بسیار ممنونم.

عکس: مرزبان خبری مسافر قدم علی
تهیه: مسافر رحیم
تایپ، تنظیم و ارسال: مسافر سینا
مسافران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
74