دل نوشته از مسافر فرشید
گاهی زندگی شبیه میدانی است که تا فرمانی نشنوم، قدمی برنمیدارم؛ و تا یاد نگیرم چگونه فرمان بگیرم، هرگز نمیتوانم فرماندهی را تجربه کنم.
فرمانبرداری برای من یعنی اعتماد، یعنی سپردن دلم به راهی که پیشتر، کسانی رفتهاند و روشناییِ مقصد را دیدهاند. یعنی تمرینِ صبر، تمرینِ تواضع، و تمرینِ گوش دادن.
وقتی فرمانبرداری را درست بیاموزم، درونم آرام میشود و از جنگ با خودم دست میکشم. آنوقت است که کمکم، فرماندهی در زندگیام شکل میگیرد. فرماندهی نه به معنای تسلط بر دیگران، بلکه یعنی توانایی هدایت خود؛ توانایی گرفتن تصمیمهای درست در طوفانهای زندگی، توانایی برگزیدن مسیر درست، حتی وقتی همهچیز در ظاهر سخت است.
فرماندهی یعنی اینکه دیگر بردهی نفس و خواستههای آنی خود نباشم، بلکه ارباب وجودم شوم؛ مسیر فرمانبرداری تا فرماندهی، سفری است از اعتماد تا آزادی، از تسلیم تا قدرت، از تاریکی تا روشنایی.
سایت نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
136