English Version
This Site Is Available In English

در کنگره یادگرفته ایم که هرکدام از ما مسئولیتی در این هستی داریم

در کنگره یادگرفته ایم که هرکدام از ما مسئولیتی در این هستی داریم

دوازدهمین جلسه از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کمال الملک به استادی مسافرمهدی، نگهبانی مسافر عدالت و دبیری مسافر فرهاد با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی » در روز چهارشنبه ۴۰۴/۰6/12راس ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد

با تشکر از آقا غلامرضا و لژیون سوم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم
دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی، بخاطر دارم اوایل با انبوهی از احساس منیّت و خود برتربینی و خودشیفتگی وارد کارگاه آموزشی کنگره ۶۰ شدم و متعقد بر این بودم اینجا آموزشی برای من ندارد بلکه آمده‌ام تا آموزشی هم بدهم به دیگران و متاسفانه منیّت من را فرا گرفته بود و باعث فاصله‌گیری زیاد از صراط مستقیم شده بود و روزها گذشت و به اصطلاح کنگره‌۶۰ من همچنان خودرای و خودسر ادامه میدادم به حدی که خود را در همان جلسات ابتدایی مستحق استاد‌جلسه بودن و فراتر از آن جایگاه دیده‌بانی میدیدم تا اینکه کنگره۶۰ به‌من یاد داد تا زمانیکه فرمانبردار خوبی نباشم فرمانده خوبی نمیتوانم باشم ولی قبل‌تر بر این عقیده بودم که شمشیر رهبری به طور دائم دست من هست اما در کنگره یادگرفتم تا به عنوان یک سرباز جزء، به خوبی خدمت نکنم هرگز نمی‌توانم حتی به جایگاه فرماندهی فکر بکنم و من نتیجه این دستور جلسه را در طول سفر اول به خوبی دیدم و رفته رفته بعد از یک برهه زمانی قدرت کنگره بر من غلبه کرد و باعث شد شروع فرمانبرداری شد هرچند اندک و باعث فرماندهی جسم و نفس من در سفر اول شد و  تا به توانایی ایستادگی در برابر خواسته‌های نامعقول خود باشم. در صراط منفی هم همین گونه بود من با کشیدن اولین سیگار شروع به فرمانبرداری در این صراط کردم و خرده خرده بعد از چندسال تبدیل به فرمانده بزرگی در راه ضدارزش‌ها شده بودم و این فرمول فرمانبرداری در دو صراط مصداق پیدا می‌کند.


مسئله‌ی دیگری که همیشه برای من سؤال بود، چرا اصلا فرماندهی؟ چرا باید به این جایگاه برسم؟ ما در کنگره یادگرفتیم که هرکدام از ما مسئولیتی در این هستی داریم یادم هست یکی از دیده‌بانان تشریف آورده بودند و از ایشان راجب رسالت انسان در زندگی پرسیدم و پاسخ ایشان این بود انسان برای خدمت به این هستی قدم می‌گذارد ما حتی در طبیعت هم نمونه‌هایی از خدمت مشاهده می‌کنیم از درختی که به ما میوه میدهد یا جوی آبی که ما را سیراب میکند؛ هیچ یک از این عناصر برای خودش فعالیتی نمیکند و در خدمت هستی و سایر مخلوقات هستند و در پایان به این نتیجه رسیدم من با منیّت خودم را از مالک کل بودن در هستی ساقط کرده بودم یعنی خودم را به عنوان یک جز در این کل بزرگ دیگر نمی‌دیدم، اما رفته رفته متوجه شدم سهم بزرگی در این هستی دارم و امیدوارم بتوانم در مسیر صراط مستقیم ثابت قدم باشم

 

 

تایپ و ویراستاری: مسافر محمد

تصویربردار: مسافر محمد

تهیه و تنظیم: سایت مسافران آقا، نمایندگی کمال الملک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .