استاد امین در سیدی تاریکیها فرمودند: آقای مهندس اندازهها را میدانستند، ولی در اعتیاد گره داشتند، به همیندلیل نمیتوانستند درمان شوند؛ وقتی اندازه (مبدأ) مواد را فهمیدند، در آن زمان توانستند اعتیاد خود را درمان کنند.
تغییرات زمانی اتفاق میافتد که مبدأ را پیدا کنیم؛ آنوقت است که نقطه تحمل تغییر میکند و مراحل قویشدن آغاز میشود.
وقتی به زندگی پیامبران نگاه میکنیم، همه آنها چند ویژگی مشترک داشتند: همیشه در رنجوسختی بودهاند، خیرخواه و به فکر مردم بودند و آزمایشهای بسیار زیادی را به نحو احسن پشتسر گذاشتند، برای همین است که بهعنوان الگو، برای ما درنظر گرفته شدند.
تنها حضرت یونس بودند که یکبار خسته شدند و از خداوند برای مردم بد خواستند و گفتند: خدایا آنها را ریشهکن کن! همین موضوع باعث شد که مثلث پیامبری خود را از بین ببرند و به عمق تاریکیها بروند.
زمانیکه به پیامبر اکرم (ص) وحی رسید و به پیامبری نازل شد، سه سال بعد آن را با مردم درمیان گذاشت؛ زیرا ابتدا همه این وحیها را امتحان نمود و بعد شروع به دعوت بقیه کرد.
کافر؛ یعنی کسیکه پنهان میکند و ظالم کسی است که تاریکی تولید میکند. بعضی انسانها ظَلَمو هستند؛ یعنی دوست دارند خودشان را به ظالمها نزدیک کنند، از آنها و در کنارشانبودن لذت میبرند؛ بنابراین اولیاء خداوند نمیتوانند به آنها کمک کنند. اگر شما به آنها نزدیک شوید و لذت ببرید، جز خداوند کس دیگری نمیتواند شما را یاری کند و نتیجه واضحی دارد؛ شکست میخورید و شما جزء مجرمان میشوید.
در قرآن، زندگینامه پیامبران بسیاری آمده است، مثل زندگینامه حضرت مریم، یوسف، یونس و ... اینها فقط مخصوص به زمان گذشته نیست؛ در زندگی حال هم، کسانیکه طبق قوم پیامبرانی که در قرآن آمدهاند و میبینیم که چه اتفاق و سرنوشتی برای آنها رقم خورده است، همانگونه اتفاق میافتد. قوم لوط از دسته کسانی بودند که همیشه انکار میکردند؛ مثلاً از آنها میپرسیدند: این جنس گران است؟ آنها انکار میکردند و میگفتند: نه، خوب است. سرنوشت آنها طبق فرمایش قرآن، اینگونه است که کنار گذاشته میشوند و اشخاص دیگری بهجای آنها میآیند.
راهنماهای کنگره۶۰، تلاشهای زیادی کردند تا در امتحانات نمره قبولی آوردند؛ بنابراین ما رهجوها میتوانیم آنها را یک الگوی تمامعیار برای خود قرار دهیم تا بتوانیم اعتیاد مسافر خود را درمان کنیم و بهسوی انسانیت روانه شویم.
من مهدیه هم، دچار تاریکیهای زیادی بودم و هستم؛ اکنون در تعدادی از آنها سربلند بیرون آمدم؛ ولی بعضی تاریکیها هستند که در دید ما کوچک بهنظر میآیند و روز بهروز با لذتبردن از آنها، بیشتر به عمق تاریکی فرومیرویم.
در این سیدی به این نتیجه رسیدم که وقتی لذت میبریم و خوشمان میآید، دیگر برای نجات ما از راهنما و بقیه کاری برنمیآید؛ شاید بتوانند به ما الهام کنند؛ ولی چون حس ما بسته است، آن تلنگر را نمیبینیم و نکته را دریافت نمیکنیم، اینجا است که فقط خداوند باید به یاری ما بیاید.
نویسنده: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر بهار رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون پنجم)
رابطخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیونپنجم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وکیلی
- تعداد بازدید از این مطلب :
149