جلسه سیزدهم از دوره چهل و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دانیال اهواز با استادی مسافر نصرالله و نگهبانی مسافر منصور و دبیری علی با دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی در روز سهشنبه مورخ 11شهریور 1404 راس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نصرالله هستم مسافر، از ایجنت محترم آقا امین تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه بشینم و خدمت کنم و خدا را شاکرهستم. دستور جلسه ازفرمانبرداری تا فرماندهی؛ اکثر افراد دوست دارند که فرمانده باشند و فرمانده لایقی برای خودشان و خانوادهشان بشوند، منتهی من زمان مصرف مواد هم عقل داشتم و هم مواد مصرف میکردم وقتی مواد دربدن خودم تمام میشد؛ مواد بر عقلم چیره میشد، مجبور شدم که مواد را انتخاب کنم با عقلم نمیتوانستم تصمیم بگیرم تا اینکه وارد کنگره شدم سه جلسه مشاورین برای من گذاشتند؛ سه جلسه مشاورین که برای من گذاشتند و بعد راهنما را انتخاب کردم اولین نقطهای که راهنما برای من در دفترچه نوشت، می شدفرمانبرداری! یعنی آن دارویی که برام تجویز کرده، سر ساعت و به اندازه کافی آن دارو را مصرف کنم، فرمانبرداری یعنی اینکه من از مرزبان هم حرف شنوی داشته باشم، هرچی گفت باید بگویم چشم. فرمانبرداری یعنی من قبل از راهنما سر لژیون بشینم، نه اینکه راهنمای من بیاد سر لژیون بشینه و بعد من بیام بشینم؛ مرزبان میگوید:بیرون تو حیاط دور هم جمع نشوید باید بگویم چشم، مرزبان بگوید از این صندلی بلندشو روی صندلی دیگر بشین، بگویم چشم. اینها فرامین و قوانینی هستند که مختص من سفر اولی است. اگر اینها را اجرا نکنم به قوانین و حرمتها احترام نگذارم، قطعاً به درمان نمیرسم؛ ديديد بچههایی اکثراً برای رهایی میروند وقتي که برمیگردند شادی و شعف زیادی دارند، علتش چی بوده؟ علتش این بوده که فرمانبردار خوبی بودند، توانستند به فرماندهی برسند.
.jpg)
من اگر میخواهم به فرماندهی برسم فقط یک راه وجود دارد و آن هم فرمانبرداری از قوانین و فرامین حرمتهای کنگره ۶۰ است. خارج از این من از گردونه خارج می شوم. شما اگر یک گردبادی در نظر بگیرید، هول این گردباد گشتاور است من اگر مرکز نباشم؛ این گشتاور من رابیرون میکشد؛ و من را از کنگره بیرون پرت میکند. درمان من قطعی صورت نمیگیرد مگر این که بدانم حرمتها مختص کجا هستند، کی حرف بزنم و کی حرف نزنم.استاد را قضاوت نکنم، علمش را زیر ذره بین نبرم، چون من در جایگاهی نیستم که بخواهم علم راهنمای خودم را زیر ذره بین ببرم، چرا؟ چون آن فرد درمان شده، و طی هشت تا ده سال تو این نقطه؛ که از خیلی سختی ها عبور کرده تا به این نقطه رسیده که یک راهنمای درمان بیماری اعتیادشده، و باید فرامین راهنما را مو به مو اجرا کنم،خودم بروم دارو بگیرم، دارو را سر ساعت بخورم، امکان ندارد با نداشتن راهنما بتوانم به درمان و رهایی برسم و کسی که بخواهد فرمانده خوبی بشود حتماً باید فرمانبردار باشد و بتواند اطاعت امر بکند، یک سری قوانین در کنگره هست که باید رعابت کنیم تا به درمان برسیم. از اینکه به حرفام گوش دادید از همتون ممنون و سپاسگزارم.
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس و تایپ : مسافر ابراهیم
ارسال خبر: همسفر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
117