English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده- رهجو آینه شخصیت راهنما

گروه خانواده- رهجو آینه شخصیت راهنما

به مناسبت دریافت شال راهنمایی مصاحبه‌ای ترتیب داده‌ایم با همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه از لژیون اول نمایندگی غزالی.

همسفر زهرا و مسافرشان آرش با بیش از ۱۷ سال تخریب آنتی‌ایکس مصرفی قرص وارد کنگره شدند. به مدت ۱۲ ماه با متد DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر داریوش و همسفر سودابه سفر کردند. در حال حاضر به مدت ۲ سال و ۹ ماه است که آزاد و رها هستند. رشته ورزشی ایشان شطرنج و مسافرشان بدمینتون است.‌ از طرف اعضاء نمایندگی غزالی تبریک عرض می‌کنم به عزیزانی که با عشق تلاش کردند گوشه‌ای از حال خوبی که کنگره به تمام همسفران و مسافران می‌دهد را با خدمت‌ کردن جبران نمایند.

همسفر زهرا نگهبان سایت غزالی مشهد، نتیجه تلاشی که با عشق انجام دادید این شال باشد برای روشنایی زندگی‌ شما و تمام رهجوهایتان.

لطفا برای ما بفرمایید نگاهتان به خدمت چگونه است؟

از نظر من خدمت بخش مهمی از پروسه درمان را در برمی‌گیرد، به‌عنوان‌مثال در یک لژیون، رهجوها ابعاد شخصیتی یک راهنما را مثل آینه به او نشان می‌دهند. اگر فردی گوش‌به‌زنگ باشد به‌راحتی متوجه می‌شود که مشکلات و مسائل رهجو مسائلی است که وی با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کرده یا می‌کند یا مشکلاتی است که در آینده با آن‌ها مواجه خواهد شد؛ پس اولین کسی که در یک لژیون به درمان و ارتقاء می‌رسد خود راهنماست.

اوایل کنگره فکر می‌کردید روزی قبول می‌شوید؟

من هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم در این جایگاه قرار بگیرم.

لطفاً از نحوه ورودتان به کنگره۶۰ و جلسه مشاوره تازه‌واردین برای ما بگویید؟

من ابتدا به واسطه برادرم داریوش با کنگره آشنا شدم؛ اما تا سال‌ها نسبت به آقای مهندس و کنگره جبهه داشتم، شاید علت این بود که هنوز برادر من به رهایی نرسیده بود؛ اما بعد با تغییر رفتار او، نرم‌افزار دژاکام را نصب‌کرده و شروع به گوش‌ کردن سی‌دی‌ها کردم. هر چه بیشتر شنیدم، بیشتر تشنه شنیدن و دانستن شدم تا جایی که وقتی برای رهایی رفتیم من بدون آمدن به کنگره دفتر سی دی داشتم و آقای مهندس هم آن را امضاء کردند. بعد از مدتی تصميم گرفتم به‌صورت حضوری در کلاس‌ها شرکت کنم. جلسه تازه‌واردین من به‌سرعت انجام شد؛ چون کاملاً با میل آمده و آشنا به روند کنگره بودم، پس از چند مدت هم مسافر من به کنگره آمد و هر دو ماندگار شدیم.

چگونه در سایت به خدمت مشغول شدید؟

بعد از آمدن به نمایندگی غزالی تعداد سفر دومی‌ها بسیار کم بود. من به دنبال خدمت کردن بودم. ایجنت همسفر اکرم و مرزبان خبری همسفر هانیه لطف کردند و این خدمت را به من سپردند تا پیش‌ از این من فقط در لژیون سردار و لژیون موسیقی خدمت می‌کردم و به جهت داشتن فرزندان کوچک نمی‌توانستم خدمت دیگری انجام بدهم؛ اما حالا بچه‌ها بزرگ شده بودند و خدا را شکر توانستم کاری انجام بدهم.

آیا برای شرکت در آزمون برنامه دراز مدتی داشتید؟ با شنیدن خبر قبولی چه حسی پیدا کردید؟ از حال دل خودتان برای ما بگویید؟

در واقع من هیچ زمانی فکر نمی‌کردم در آزمون قبول بشوم؛ اما از ابتدای سفر سعی داشتم منظم باشم. ۴۰ سی دی و ۳۰ سی‌دی را به‌سرعت نوشتم. هر زمان که فرصت داشتم، بخشی از سی‌دی‌های اضافه‌ وزن و سی‌دی‌های هفتگی را می‌نوشتم و سعی می‌کردم در جلسات حضور داشته باشم. حدود ۲ ماه قبل از آزمون هم برنامه‌ریزی کرده و شروع به خواندن کردم. تصور می‌کنم اگر در مسیر آموزش قرار بگیریم، مسیر برای ما باز می‌شود. خدا را شکر می‌کنم که این موفقیت لذت‌بخش نصیب من شد. با شنیدن خبر قبولی خیلی‌ خوشحال شدم. شاید درصد کمی امیدوار به قبولی برای راهنمای تازه‌واردین بودم؛ اما این که یک‌ باره برای شال نارنجی پذیرفته شده بودم، بسیار حس عجیبی داشت. این سؤال همیشگی دوباره به ذهنم رسید که آیا من ظرفیت و لیاقت این جایگاه را دارم؟ آیا می‌توانم راهنمای خوب و مفیدی باشم؟ می‌توانم رهجوهای خوبی تحویل کنگره بدهم.

پیامتان برای همسفران و اعضاء کنگره60 چیست؟

همه ما از پس ناملایمات و سختی‌های زیادی به کنگره آمده‌ایم. همگی راه‌های مختلفی را برای حل مشکلات آزموده و به نتیجه نرسیده‌ایم. اگر آماده دریافت آموزش‌ها باشیم، منیت را کنار بگذاریم و سعی کنیم حرکت در صراط مستقیم و در لحظه زندگی‌ کردن را بیاموزیم، به‌طور قطع تمام مشکلاتمان یکی پس از دیگری حل خواهند شد.

بنده بودن یعنی چه؟ چه نشانه‌هایی دارد؟

بنده بودن یعنی معبود را بدون قیدوشرط دوست‌ داشتن و قبول‌ داشتن، یعنی ایمان داشتن به نیروی مافوق و اختیار همه چیز را به وی سپردن، یعنی پذیرفتن هر آنچه از جانب معبود به ما می‌رسد، با این باور که هر آنچه از خیر و شر و خوبی و بدی به ما می‌رسد، حتماً در جهت رشد و بالندگی ماست. نشان بنده بودن رضا و تسلیم است.

بار دیگر از ملک قربان شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم، برداشت خود از این بیت مولانا را بفرمایید؟

ما مراحل مختلفی را طی کرده‌ایم تا به مرحله انسانی رسیده‌ایم. در لباس و کالبد انسانی هم بارها رفته و آمده‌ایم. من به‌عنوان یک انسان پس از مرگ باز به‌سوی معبود می‌روم. در این راه مرگ من پایان زندگی نیست؛ بلکه ادامه راه تکاملی من است. تنها باید هوشیار باشم و در راه درست گام بردارم.

چگونه می‌توان به مطلوب‌ترین کاشت رسید و از آن بخشید؟

اگر بذر نیکو را در زمان مناسب و در بستر آماده و مناسبی بکاریم و در حفظ و آبیاری آن دقت لازم را کنیم، محصول مرغوبی برداشت می‌کنیم. اگر راهنما بدون منیت و غرور و ... در مسیر آموزش گرفتن کوشا و مستعد یادگیری باشد، راهنمای آگاهی است که پس‌ از تشکیل لژیون هم می‌تواند رهجوهای مستعد و آماده تغییر و یادگیری را به‌خوبی پرورش دهد.

«اللهُ نورُ السَماواتِ وَ الاَرض» چگونه شما را از تاریکی و ظلمت رهایی می‌بخشد؟ لطفاً تجربه شخصی خود را بفرمایید؟

خداوند همواره ما را در جهتی که انتخاب کرده‌ایم مساعدت می‌کند. زمانی بود که من در تاریکی به سر می‌بردم؛ اما از ‌شرایطی که در آن به سر می‌بردم رضایت نداشتم و وجدانم بیدار بود. به نقطه‌ای رسیدم که خواستم مغلوب شرایط، اطرافیان و حرف و نظر دیگران نباشم. در این لحظه خداوندی که خواست را در من دیده بود به یاری من شتافت. از تو حرکت، از خدابرکت. ما نمی‌توانیم و نباید مسئولیت زندگی و کارهای خودمان را به دیگران حتی به خداوند بسپاریم.

به‌عنوان حرف آخر لطفاً حستان به خانم آنی بزرگ را در قالب کلمات بیان کنید؟

از نظر من ایشان انسان بزرگ و متواضعی هستند که در مقام یک زن با صبر، مهربانی و همراهی توانستند نه‌تنها به خود، همسر و فرزندانشان کمک کنند؛ بلکه به خانواده‌ها و زنان و فرزندان زیادی حیات دوباره بخشیدند.

مصاحبه‌کننده: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)
طراحان سؤال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون چهارم)، همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی غزالی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .