English Version
This Site Is Available In English

راهنمایان کنگره نتیجه یک فرمانبردارخوب

راهنمایان کنگره نتیجه یک فرمانبردارخوب

دومین جلسه از دور ششم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی آزادشهر ویژه مسافران با استادی مسافرحسن ، نگهبانی رضا ، دبیری مسافرجبار، با دستور جلسه" از فرمانبرداری تا فرماندهی " روز سه شنبه  11 شهریور ماه 1404 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد : 

سلام دوستان حسن هستم یک مسافر
از نگهبان جلسه ممنون هستم که استادی جلسه را در اختیار من قرار دادند تا بتوانم خدمت کنم و ازخدمت خودم آموزش بگیرم تشکر می‌کنم از حسین آقا ایجنت نمایندگی که در تولد یکسال رهایی من سنگ تمام گذاشتند از علی آقا راهنمای خوبم تشکر می‌کنم که در این مدت یار و همراه من بودند تا من به رهایی برسم از مرزبانان و کلیه عزیزانی که من را مورد لطف و رحمت خود قرار دادند تشکر می‌کنم. وقتی دلنوشته ها را می‌خواندم فهمیدم که فرمانبردار بدی نبودم فرمان‌هایی که راهنمای خوبم صادر می‌کردند با جان و دل آنها را انجام می‌دادم. 
اگر بخواهیم در جایگاه فرماندهی قرار بگیریم باید فرمانبرداری را به طور کامل انجام بدهیم فرمانبرداری دارای دو صور آشکار و پنهان است در صور آشکار انسان به اجزای بدنش دستور می‌دهد تا کاری را انجام دهند در صور پنهان باید فرمانی صادر شود تا انسان کاری را انجام دهد در انسان فرماندهی از خواسته‌های وجودی انسان است چرا چون همه ما دوست داریم که فرمانده باشیم و این جایگاه را در درون خود داشته باشیم هنگامی که این جایگاه به خطر بیفتد حاضرهستیم بهای سنگینی را پرداخت کنیم مثلاً ما جایی نمی‌توانیم فرمان صادر کنیم مجبور هستیم مواد را از تریاک به شیره تبدیل کنیم یا از شیره به شیشه تبدیل می‌کنیم پله پله اضافه کنیم فکرکنیم که می توانیم فرمان صادرکنیم ولی متاسفانه درمنجلاب غرق می شویم ووقتی که انسان در منجلاب اعتیادغرق می‌شود فرماندهی از انسان گرفته می‌شود و این فرماندهی توسط نیروهای شیطانی صورت می‌گیرد و اختیار در دست مواد است که فرمان را به شما بدهد.
فکر یک چیز دیگری دستور می‌دهد و زبان یک چیز دیگر می‌گوید و شخص یک حرکت دیگر انجام می دهد و نمی‌تواند روی یک موضوعی تمرکز کند.
و این اتفاق برای خود من افتاده است من دوسال تمام کارم این بود که تا ساعت ۵ صبح مواد مصرف می‌کردم بیداربودم و بعد می‌خوابیدم و خانواده من صبح ازخواب بیدار می‌شدند صبحانه می‌خوردند ولی من خواب بودم وهنگامی که می‌خواستند ناهار بخورند من تازه از خواب بیدار می‌شدم و تازه شروع به خوردن صبحانه می کردم فرماندهی جسم من در دست من نبود و مواد فرماندهی جسم من را در دست داشت  من هیچ وقت طلوع آفتاب را نمی‌دیدم وهمیشه ظهر از خواب بیدار می‌شدم
مثلا نمونه فرمانبردارخوب راهنما مسافر علیرضا که به تازگی راهنما شده است وقتی فرمانبردارخوبی باشید نتیجه خوب می گیرید وظرف یکسال راهنما می شوید و این خیلی ارزشمند است.

تهیه گزارش و ارسال : مسافر جواد لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .