در سیدی «هیچی» به آفرینش انسان اشاره شد؛ انسان و هستی دارای دو چهره آشکار و پنهان و علت دیدگاههای غلط ما باور نداشتن به صور پنهان است؛ به همین دلیل خیلی از بیماریها و مشکلات بشر حتی در بخش روانشناسی و اعتیاد بدون درمان مانده است.
در کل دنیا، از اساتید، بزرگان و علما گرفته تا دانشمندان و فیلسوفان اغلب اعتقادی به بعد پنهانی انسان ندارند و تصور میکنند انسان و حیات فقط همین زیست فیزیکی و مادی است در صورتی که چند صد سال پیش جلالالدین محمد بلخی (مولوی) و سهروردی قضیه صور پنهان را بیان کردند: که اگر میخواهیم به نور، روشنایی و آزادگی برسیم باید با تهذیب نفس از صور پنهان آگاه شویم.
انسانی که در تهذیب و تربیت نفس کوشا باشد مطمئناً از جانب دیدگاه به فراتر از حسهای زمینی و مادی میرسد؛ بنابراین زمانی که پنج حس دیگر او فعال شود به تقدیر و فرمان الهی در زندگی به گونه دیگر توجه میکند. او میداند گاهی حتی بیماری و ناکامی، تقدیر گذشته دور یا گذشته نزدیک است پس در هر مرحله، از تلاش برای رسیدن به هدف کوتاهی نمیکند و حتی اگر به هدف خود هم نرسد میداند خواست خداست و حکمتی به دنبال دارد.
اگر بخواهیم به عظمت نور دست پیدا کنیم باید طبق قانون استخر انرژی در «جزوه جهانبینی» کانالهای ورودی خود را از حسهای منفی، افکار مخرب، کینه توزی، انتقام، خودخواهی و منیت پاک و تصفیه کنیم تا بدون دغدغه فکری و روحی، زلال و روشن شویم و بتوانیم القائات مثبت و انعکاس روشنایی را در وجود خود درک کنیم.
اصل فرمان الهی در همه ادیان یکی است یعنی انجام ندادن ضد ارزشها در هر موقعیت و هر جغرافیایی که در هستی وجود دارد؛ زیرا از هر دست که بدهیم از همان دست پس میگیریم؛ اگر باد بکاریم طوفان درو میکنیم و اگر خیر بکاریم برکت و نیکی برداشت میکنیم.
انسانی که خیرخواه است در آرامش فکر و روح بهسر میبرد اما نکته ظریف در این است که گاهی با تلاش زیاد و حرکت در مسیر درست ممکن است برداشت مطلوبی نداشته باشیم و این همان فرمان الهی است که فلان کار به هزار و یک دلیل به آن نتیجه که ما میخواهیم نرسد یا حتی برسد.
با تلاش، کوشش، عمل صحیح و حرکت در مسیر درست میتوانیم تقدیر آینده را به بهترین شکل رقم بزنیم؛ زیرا تقدیر و فرمان الهی دو ضلع مثلثی است که خواست ما را تحت الشعاع قرار میدهد و این عمل حق ما است که همیشه پایدار و جاودانه خواهد ماند؛ ولی عمل غیر حق باعث میشود شخص جزء ظالین و گمراهان قرار بگیرد. در گمراهی اولین چیزی که از انسان گرفته میشود قدرت تشخیص و دانایی است و در ادامه جاذبه و میل به قدرت منفی باعث شدت غرق شدن او در اعمال منفی میشود.
انسان خردمند میداند هستی بوده، هست و خواهد بود و انسان حتی با بیشترین دارایی، سند و مدرک، مالک چیزی نیست؛ چون دنیا و اموال دنیوی درگذرند؛ امروز هستند و فردا نیستند. پس حرکتی را انجام دهیم که همیشه ماندگار و جاوید بماند. محبت تنها چیزی است که ماندگار حقیقی خواهد بود و ما امانتدار هستی و اموال آن هستیم و به همین دلیل خواص در مسیر حق از جان خود میگذرند.
لذت واقعی را کسی میبرد که دیگران از دارایی و خوشحالی او دارا و خوشحال باشند. نباید در غم و ناراحتی بشکند و سقوط کند بلکه هر درد و رنجی برای آموزش و صعود به انسان داده میشود و در برابر آن یا یاد میگیرد و یا تصفیه حساب میشود. پس باید با تفکر سالم و عمل سالم به حس سالم برسیم تا بتوانیم معنی عشق و محبت را درک کنیم. در پایان از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده ایشان بابت محبت و بخشش حقیقیشان تشکر میکنم.
منبع: سیدی «هیچی»
نویسنده: راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
رابط خبری: همسفر هستی رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیستوششم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
223