مقدمه:
فرمانبرداری و فرماندهی دو مرحلهی اساسی در مسیر رشد و تکامل انسان هستند. کسی که فرمانبردار خوبی نباشد، نمیتواند فرمانده موفق و توانمندی شود. بدون فرمانبرداری صحیح، فرماندهی امکانپذیر نیست.
فرمان در صور آشکار و صور پنهان:
در صور آشکار، فرمانها واضح و قابل مشاهدهاند؛ مثل انجام دادن یک کار مشخص. در صور پنهان (ذهن و اندیشه)، فرمانها پیچیدهترند؛ کنترل ذهن، افکار و وسوسهها سختترین نوع فرمانبرداری است.
فرماندهی و توانایی انسان:
هر کاری که انسان انجام میدهد و از انجام آن لذت میبرد یا تجربهای جدید کسب میکند، به معنای فرمان داشتن است. کسی که در مسیر اطاعت از ضدارزشها قرار میگیرد، توانایی انجام بسیاری از کارها را از دست میدهد مانند اعتیاد و برای اینکه بتواند فرماندهی خود را پس بگیرد و بتواند کارهایی که قبلا انجام میداده را مجدد انجام دهد نیازمند مصرف مواد یا افزایش مصرف است. این یعنی فرماندهی و توانایی اداره شهر وجودی از دست رفته و عقل جایگاه فرماندهی را از دست داده است.
فرمانبرداری و ضرورت آن برای فرماندهی:
فرماندهی یعنی داشتن احاطه بر نیروهای درون و بیرون و توانایی انجام کارهای مورد نظر. برای توانمند شدن در هر کاری، داشتن دانایی مؤثر ضروری است. از اضلاع مثلث دانایی آموزش است و لازمه آموزش وجود استاد و راهنما است. فرمانبرداری آسان نیست؛ شرط لازم برای آن این است که افکار و اعمال راهنما و استادت را قضاوت نکنی و از مسیر درست تبعیت کنی.
فرمانبرداری از ارزشها و ضدارزشها:
انسان همواره بین ارزشها و ضدارزشها انتخاب دارد. فرمانبرداری از ضدارزشها مانند اعتیاد، دروغ و غیبت، انسان را ضعیف کرده و فرماندهی او را از بین میبرد. فرمانبرداری از ارزشها مانند صداقت، محبت، کمک به دیگران و تبعیت از راهنما، انسان را تقویت کرده و مسیر فرماندهی واقعی را میسازد.
تاریکی و نفس اماره:
وقتی انسان به تاریکی دچار میشود؛ یعنی تحت سلطه نفس اماره قرار گرفته است. در موضوعاتی مثل اعتیاد، نفس اماره هدایت میکند که چه کاری باید انجام شود؛ این دستور، یک «باید» است، نه یک پیشنهاد. انسانی که تحت نفس اماره است نمیتواند به دیگران فرمان دهد؛ زیرا خودش عاجز و ناتوان است.
خروج از اعتیاد و بازپسگیری فرماندهی:
برای خروج از اعتیاد، باید جای بدیها با خوبیها پر شود. فرمانبرداری از یک منبع درست و ارزشمند باعث میشود اطاعت از نفس اماره کاهش یافته و عقل و دانایی مؤثر جایگزین آن شود.
فرماندهی نهایی:
فرماندهی واقعی یعنی تسلط بر شهر وجودی؛ جایی که عقل فرمانده مطلق است و سایر قوا (حس، اندیشه، جسم، نفس) تحت فرمان او باشند. نتیجه فرمانبرداری مستمر، توانایی اجرای صحیح امور و رسیدن به فرماندهی کامل است.
نتیجهگیری و پیام نهایی:
فرماندهی، هدف نهایی در مسیر رشد، درمان و تکامل است. تنها کسانی به فرماندهی میرسند که فرمانبرداری واقعی و کامل را تمرین کرده باشند. باید از فرمانهای کوچک شروع کرد و قدمبهقدم به جایی رسید که عقل فرماندهی شهر وجودی را در دست گیرد و انسان به آزادی، اختیار و توانایی واقعی برسد.
خلاصه سیدی «از فرمانبرداری تا فرماندهی»
نویسنده: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سهیلا (عضو لژیون سردار)
ویرایش: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
ارسال: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر الهام (عضو لژیون سردار) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
100