English Version
This Site Is Available In English

هر عمل فرمانبردانه کوچک بسان نهادن آجری در بنای رهایی ماست

هر عمل فرمانبردانه کوچک بسان نهادن آجری در بنای رهایی ماست

با عرض سلام و احترام خدمت اعضاء لژیون سیگار.

امروز به بررسی مفهومی بنیادین در متد کنگره 60، به ویژه در فرایند رهایی از مصرف دخانیات، می‌پردازیم: از فرمانبرداری تا فرماندهی. این مفهوم، اگرچه در نگاه نخست ممکن است رسمی به نظر آید، اما با تعمق در آن درمی‌یابیم که تمامی مراحل سفر، اعم از درمان اعتیاد و رهایی از مصرف سیگار، بر پایه این اصل استوار است.

هنگامی که وارد لژیون ترک سیگار می‌شویم، غالباً با انبوهی از عادات، باورهای نادرست و گاهی اوقات مقاومت‌های درونی مواجهیم. سال‌ها هم‌زیستی با مصرف سیگار، جدایی ناگهانی از آن را ممکن است هراس‌انگیز جلوه دهد. در این نقطه عطف، پذیرش نیاز به راهنما و پیروی از مسیری مشخص برای دستیابی به رهایی، ضروری است.

 فرمانبرداری در متد کنگره 60، نشانه‌ای از ضعف نیست، بلکه اوج هوشمندی و تسلیم در برابر دانایی برتر است که سال‌هاست نتایج موفقیت‌آمیز خود را به اثبات رسانده. پروتکل DST، استفاده از آدامس نیکوتین، رعایت انضباط در مصرف و حضور منظم در جلسات، جملگی دستوراتی هستند که راهنما ارائه می‌دهد.

بسیاری از ما با عباراتی نظیر این آدامس‌ها بی‌اثرند، بدون سیگار قادر به تمرکز نیستم یا این تنها جایگزینی برای وابستگی است مواجه شده‌ایم. این‌ها نجواهای نفس اماره‌ مرتبط با مصرف سیگار است که نمی‌خواهد سلطه خود را از دست بدهد. فرمانبرداری به معنای غلبه بر این صداها و اعتماد به راهنماست. هر عمل فرمانبردارانه‌ کوچک، بسان نهادن آجری در بنای رهایی ماست. هرگونه کجی در این آجرچینی، می‌تواند کل بنا را سست نماید. بنابراین، فرمانبرداری دقیق و بدون چون‌وچرا، پایه‌های رهایی ما را استحکام می‌بخشد.

هنگامی که به دستورات راهنما گوش فرا می‌دهیم و آن‌ها را به مرحله اجرا درمی‌آوریم، تحولی شگرف در درون ما آغاز می‌شود. به تدریج درمی‌یابیم که: دستورات بیرونی راهنما، به فرامین درونی ما تبدیل می‌شوند. دیگر نیازی نیست کسی ما را از مصرف سیگار منع کند؛ خودمان به صورت خودجوش از آن پرهیز می‌کنیم. میل به سیگار اندک‌اندک کاهش یافته و جای خود را به حس آرامش و تسلط می‌بخشد.

نبرد با وسوسه‌ها، این مرحله، آوردگاه واقعی نبرد درونی ماست. وسوسه‌ها، خاطرات گذشته و توجیهات ذهنی، همچون سربازان نافرمان، تلاش می‌کنند ما را مجدداً به ورطه اعتیاد بازگردانند. اما هر بار که با آگاهی و اراده، فرمان درونی خود را برای نه گفتن به سیگار اجرا می‌کنیم، در واقع بر نفس وابسته به سیگار خود فرماندهی می‌نماییم.

هر پیروزی کوچک در این نبرد درونی، حس قدرت، توانمندی و عزت نفس ما را تقویت می‌کند. ما در حال بازپس‌گیری کنترل زندگی و جسم خود هستیم. این اوج فرماندهی بر خویشتن است.

 هنگامی که مسافری از مصرف سیگار رها می‌شود و به مرحله فرماندهی بر نفس خود دست می‌یابد، داستان به اینجا ختم نمی‌شود. در متد کنگره 60، رهایی کامل زمانی محقق می‌گردد که این فرماندهی به خدمت مبدل شود، رهاشدگان از مصرف سیگار، خود به الگو و چراغ راهی برای تازه‌واردان تبدیل می‌شوند. مشاهده این افراد و شنیدن تجربیاتشان، بزرگ‌ترین منبع امید و انگیزه برای کسانی است که تازه وارد این مسیر شده‌اند.

اکنون که ما طعم شیرین رهایی و فرماندهی بر نفس خود را چشیده‌ایم، حس مسئولیت‌پذیری در ما بیدار می‌شود. تمایل داریم این تجربه را با دیگران به اشتراک بگذاریم و به آن‌ها نیز در پیمودن این مسیر یاری رسانیم. راهنمایی در لژیون ترک سیگار، اوج این فرماندهی است. در اینجا، فرماندهی به معنای دیکتاتوری و دستور دادن نیست، بلکه به معنای راهنمایی همراه با عشق، حمایت بی‌دریغ و هدایت با بهره‌گیری از تجربه شخصی و دانایی است. یک راهنما، فرمانده‌ای است که با از خودگذشتگی، لژیونی را به سمت رهایی هدایت می‌کند.

سفر رهایی از مصرف سیگار، یک مسیر تدریجی است، نه یک اتفاق یک‌شبه. صبور باشید و گام به گام پیش روید.

پایداری در فرمانبرداری از راهنما و اصول کنگره 60، رمز دستیابی به فرماندهی است. هرگز تسلیم نشوید. از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید سپاسگزارم.

تهیه و تنظیم: گروه خدمتگزاران سایت شعبه دنا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .