دوازدهمین جلسه از دور دوازدهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی راهنمای محترم مسافر وحید، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی سه شنبه 11 شهریور ماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداراشکر می کنم که یک بار دیگر فرصت شد در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، دستور جاسه این هفته از فرمانبرداری تا فرماندهی می باشد، اگر بخواهم از دیدگاه یک سفر اولی به این دستور جلسه بپردازم در واقع یک مصرف کننده فرماندهی جسم خود را به واسطه مصرف مواد و یا کشیدن سیگار از دست می دهد و نفس اماره که استاد امین و جناب مهندس راجبش صحبت کرده اند کاملا فرماندهی جسم او را از فرد خواهد گرفت و تا جای ممکن به شهر و جودی ویا جسم شخص آسیب خواهد رساند.
برای مثال در آن زمان هرگاه به ما در ذهنمان دستور داده می شد که سیگار یا مواد تهیه کن بلا فاصله به آن صدا گوش می دادیم و مواد را تهیه می کردیم ویا هر کار ضد ارزشی دیگری، در کنگره60 آموزش می گیریم که برای به دست آوردن فرماندهی جسم خود باید فرمانبردار خوبی باشیم، فرماندهی به این منظور نیست که بنده صرفا راهنما یا فرمانده یا هر چیز دیگری بشوم، فرماندهی در وحله اول یعنی این که بنده بتوانم فرماندهی جسمم را به دست بیاورم، یعنی این که کارهایی که می خواهم انجام بدهم را انجام دهم و کارهایی که نباید را انجام ندهم.
جناب مهندس خیلی زیبا در سی دی هیچی در رابطه با این موضوع صحبت کرده اند، جناب مهندس می فرمایند فرمان ها از قبل بوده اند و یا صادر شده اند و فقط کافی است که ما این فرمان هارا اجرا کنیم، انجام دادن فرمان هایی که به صلاح بنده می باشد فقط برای بهتر زیستن من در این جهان می باشد و بنده با انجام این فرمان ها کیفیت زندگی خودرا بالا خواهم برد، بنده کمی که به گذشته خود که نگاه می کنم می بینم که هرگاه در زندگی ضربه ای خورده ام به دلیل انجام ندادن این فرامین بوده است.
حتی اگر به دعای پایانی کنگره60 توجه کنید همه باهم می گوییم که خداوندا مارا به فرمان عقل نزدیک کن، این نشان دهنده این است که فرمانبردای از چه اهمیت بالایی برخوردا می باشد، بنده در کنگر60 یاد گرفته ام که با تزکیه و پالایش می توان فرامین عقل را بیشتر دریافت کرد، فرامین هم از دو صور برخوردار هستند، صور آشکار و صور پنهان، به یاد می آورم که در سفر اولم تلاش می کردم که به حال خوش و ایده آل های زندگی ام برسم اما نتیجه معکوس می داد.
در آخر به این نتیجه رسیدم که بیرون و درونم با هم یکی نیست، در واقع صور آشکار و پنهانم با هم یکی نبود، برای مثال صور پنهان و آشکار انسان مانند عدسی های یک دوربین می باشد که اگر باهم منطبق نباشد تصویر خوبی را به ما نخواهد داد و در اکثر مواقع موقعیت مکانی خوبی را دریافت نخواهیم کرد، در انسان هم به همین شکل است، یعنی بنده گاهی یک نقص را در صور آشکارم برطرف می کنم اما همچنان آن نقص در صور پنهانم حل نشده می باشد و مانند همان دوربینی که مثال زدم تصویر خوب ویا نتیجه خوبی را به بنده نخواهد داد.
بنده در سنین پایین تر فرمان ها برایم مانند هر انسان دیگری صادر می شد اما توان انجام دادن آن فرمان هارا نداشتم، برای مثال اگر می خواستم سیگار مصرف کنم فرمان صادر می شد که این کار درست نیست و نباید انجامش بدهی اما همیشه در مقابل فرمان های نفس امر کننده ام تسلیم می شدم و به واسطه همین موضوع از فرمان های عقلم دور شدم، به همین خاطر جسم و روحم رو به نابودی رفته بود، به حدی که برای انجام پیش پا افتاده ترین کارهایم قبل از هرچیزی باید سیگار و موادم را آماده می کردم.
هنگامی که وارد کنگره60 می شویم آموزش می گیریم که برای به دست آوردن فرماندهی حتما باید فرمانبردار خوبی باشیم، بنده در اوایل سفرم همیشه در حال قضاوت کردن راهنمایم بودم و با خود می گفتم که راهنمایم بنده را درک نمی کند و یا این که یکی از باور هایم این بود که راهنمایان کنگره60 برای نشستن در جلسات و مشاوره دادن به سفر اولی ها در طی یک سال سفر آن ها پول دریافت می کنند و این قضاوت ها معمولا برای سفر اولی ها امری طبیعی می باشد زیرا یک سفر اولی تا چند ماه اول شروع سفرش از حال خوبی برخوردار نیست.
اما در ادامه یاد گرفتم که هر سفر اولی باید به راهنمایش اطمینان کند و در طول سفرش دست در دست او بگذارد، زیرا راهنمایان کنگره60 این مسیر را قبلا طی کرده اند، رهجویانی که فرمانبرداری را اجرا کنند شرایط کاملا برایشان تغییر خواهد کرد و در طول سفرشان با اتفاقات خوبی روبرو خواهند شد، از این که به صحبت های بنده توجه کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تایپ: مسافر پیمان لژیون یکم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمد رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
172