سومین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدی پور قم، با استادی مرزبان محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر احمد، با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز سهشنبه یازدهم شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مجتبی هستم، یک مسافر. ابتدا از ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر میکنم و همچنین از راهنمای لژیون ششم، آقا یاسر، سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم گذاشتند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
اگر بخواهم تجربهی خودم را درباره این دستور جلسه بیان کنم، قبل از آشنایی با کنگره 60، تمام فرماندهی من در اختیار مواد مخدر بود. در آن زمان هیچ تسلطی بر جسم خودم نداشتم و اگر هم در مواردی کنترل داشتم، همراه با شرط و شروط بود. مثلاً اگر قرار بود ۱۰ ساعت کار کنم، آن را به ۳ یا ۴ ساعت کاهش میدادم. اغلب کمکاری و کمفروشی میکردم تا بتوانم به مصرف مواد برسم و به این ترتیب فرماندهی وجودم از من گرفته شده بود.
موضوع جلسه، از فرماندهی تا فرمانبرداری، دارای دو بخش آشکار و پنهان است. منظور از صور پنهان، همان فرمان یا ندای درونی است که به من میگوید قاشق را بردارم و غذا بخورم و امثال آن؛ صور آشکار هم در چهرهام نمایان بود. با ورود به کنگره 60، تمام تلاش خود را به کار گرفتم تا فرماندهی جسم خود را که از دست داده بودم، دوباره به دست آورم و تنها شرط این کار، فرمانبرداری بود.
اگر فرمانبردار خوبی نباشم، نمیتوانم به فرماندهی لازم برسم. این موضوع هم سخت است و هم آسان؛ دقیقاً مانند مسیری که ابتدا فرمانبرداری است و در انتها به فرماندهی میرسد. من وارد این مسیر شدم و تمام توانم را گذاشتم تا به جایگاه فرماندهی برسم. هرچند در آغاز سفر، برداشت درستی از فرمانبرداری نداشتم، اما به مرور زمان توانستم این مفهوم را بهتر درک کنم.
در ابتدا هیچ درکی از این موضوع نداشتم و فکر میکردم که مرزبان، دیدبان، فرمانبرداری و فرماندهی صرفاً واژگان نظامی هستند. تا دو یا سه ماه اول سفر، هیچ فهمی از این دستور جلسه نداشتم. همیشه فکر میکردم فرمانبرداری فقط به گفتن “چشم” است، در حالی که این تنها بخشی از فرمانبرداری است. از دیگر نشانههای فرمانبردار بودن، اطاعت از فرمانهای راهنماست.

تمام راهنمایان قطعاً روزی فرمانبرداران خوبی بودهاند و امروز فرمانروایی بینقصی بر جسم خود دارند. برای من نیز همینطور است؛ اگر نتوانم از فرمانهای راهنمای خوب و لایقی مانند راهنمایم پیروی کنم، هرگز نمیتوانم به فرمانروایی برسم. باید از دستوراتی مانند نوشتن سیدی، رفتن به استخر، حضور در پارک و مصرف به موقع و دقیق دارو پیروی کنم تا در این مسیر که قدم گذاشتهام، موفق باشم.
یادم میآید در اوایل سفر، گفتن “چشم” برایم بسیار سخت بود؛ چون در زندگیام این کار را نکرده بودم و درک لازم را نداشتم که گاهی باید فرمانبردار بود و حرف شنوی داشت تا بیاموزم. در نهایت فهمیدم که در کنگره 60 تنها با فرمانبرداری از دستورات راهنما و قوانین، میتوان جایگاه خود را ارتقا داد.
سیستم کنگره اجازه نمیدهد کسانی که فرمانبردار نیستند، در آن باقی بمانند. کسی که فرمانبردار نباشد، به تدریج شرایط جدا شدن خود از کنگره 60 را فراهم میکند.
امیدوارم همه ما بتوانیم سفری از فرمانبرداری به فرماندهی داشته باشیم و فرمانبرداران خوبی باشیم.
در ادامه تقدیر از نفرات برتر آزمون "آمادگی راهنمایی شماره دو":
.JPG)
تایپ: مسافر هاشم (لژیون پنجم)
عکس: مسافر علیرضا (لژیون ششم)
ویرایش، تنظیم و ارسال: مسافر سینا (لژیون یکم)
گروه خبری نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
149